عبدالملک بن حبیب سلمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ حَبیب، ابومروان عبدالملک بن حبیب بن سلیمان سلمی (ح ۱۷۴- ۲۳۸ یا ۲۳۹ق/۷۹۰-۸۵۲ یا ۸۵۳م)، محدث، فقیه، ادیب، نحوی، شاعر و نسّابه اندلسی است.
وی از موالی قبیله سلیم
و یا به گفته ابن حارث از خود قبیله سلیم بوده است.
قاضی عیاض
نیای بزرگ او را ربیع بن سلیمان یاد کرده است. نیاکان وی اهل طلیطله بودهاند، اما نیای وی سلیمان به قرطبه
کوچ کرده و
پدر او حبیب (د ۲۲۱ق/۸۳۵م) در «فتنة الربض» به البیره مهاجرت کرده است.
وی به حبیب عصار
شهرت داشته
و از فقیهان قرطبه به شمار میرفته است.
تولد ابن حبیب به درستی روشن نیست. ذهبی تولد او را پس از ۱۷۰ق/۷۸۶م دانسته است.
درگذشت او را به اختلاف در ۲۳۲ق/۸۴۶م
یا ۴ رمضان ۲۳۸
نوشتهاند و حمیدی
درگذشت او را بنا به قولی ۱۲ ذیحجة ۲۳۹ق در شهر قرطبه ذکر کرده است.
ابن حبیب مقدمات علوم را در زادگاه خویش نزد ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامی، ابومحمد غازی بن قیس و زیاد بن عبدالرحمان فرا گرفت
و فقه را نزد یحیی بن یحیی لیثی، عیسی ابن دینار از فقیهان بنام
اندلس و زیاد بن عبدالرحمان شبطون و دیگر اصحاب مالک بن انس در اندلس آموخت و از آنان
حدیث شنید.
سپس برای
استماع حدیث به مسافرت پرداخت و از اندلس خارج شد،
و در ۲۰۸ق/۸۲۳م
یا در حدود ۲۱۰ق/۸۲۵م
به
مکه رفت و پس از مراسم
حج به
مدینه وارد شد و در حلقههای درس عالمانی مانند ابومروان عبدالملک ابن ماجشون، ابومصعب مطرّف بن عبدالله یساری و دیگران شرکت کرد و از آنان حدیث شنید و تألیفات خود را به آنان عرضه کرد.
وی به
مصر نیز سفر کرد و از اسد بن موسی و دیگران حدیث شنید. ابن ابی مریم پس از ذکر ورود ابن حبیب به مصر، چگونگی
اجازه گرفتن ابن حبیب از اسد بن موسی را بیان داشته است.
او سرانجام در ۲۱۰ق/۸۲۵م
و یا در ۲۱۶ق/۸۳۱م
به اندلس بازگشت.
ابن حبیب در ۲۲۰ق/۸۳۵م زمانی که در شرق بوده ضمن قصیدهای خطاب به خانوادهاش از دوری از وطن اظهار دلتنگی کرده است.
از این قصیده چنین برمیآید که در این
سال در
حجاز بوده است.
ابن حبیب پس از مراجعت به اندلس در البیره سکنی گزید و در آنجا به اشاعه حدیث پرداخت،
اما دیری نپایید که عبدالرحمان بن حکم بن هشام (د ۲۳۸ق/۸۵۲م) امیر اموی قرطبه ابن حبیب را به قرطبه فراخواند.
بر اساس روایات خشنی
گویا امیر عبدالرحمان او را از گذشته میشناخته و به
دانش گسترده وی آگاهی داشته است. از این رو وقتی یحیی بن یحیی لیثی به وی پیشنهاد میکند که از وجود ابن حبیب استفاده کند، بلافاصله میپذیرد و او را به قرطبه منتقل میسازد
و او و یحیی بن یحیی را در رأس فقیهان قرطبه قرار میدهد
و مقام و منزلت وی نزد امیر زیادتر میشود.
مقام علمی و آگاهی گسترده او در فقه، حدیث، ادبیات و دیگر فنون از یک طرف و تقرب بسیار وی نزد امیر از سوی دیگر سبب برانگیخته شدن حسادت دیگر فقیهان و عالمان قرطبه حتی یحیی بن یحیی میگردد،
اما با همه اینها هنگامی که یحیی بن یحیی لیثی متهم میشود که علیه عبدالرحمان توطئه کرده است، ابن حبیب به دفاع از او پرداخته نزد امیر از وی به نیکی یاد میکند.
او پس از یحیی بن یحیی به ریاست فقیهان اندلس رسید و مدتها در این مقام بود. عبدالرحمان نیز حرمت او را بسیار میداشت و در هیچ امری از مشورت با وی عدول نمیکرد.
به اشاره ابن حبیب بود که در ۲۲۹ق/۸۴۳م امیر دیوار دفاعی اشبیلیه را در مقابل هجوم مسیحیان بنا کرد
و به دسیسه او بود که عبدالرحمان ابن معمر قاضی را که برخلاف رأی ابن حبیب حکم کرده بود، از مقام خویش عزل کرد.
حمیدی
نوشته است که ابن حبیب،
مالک بن انس را درک کرده و از او حدیثی روایت کرده است. لیکن نظر به
وفات مالک در ۱۷۹ق/۷۹۵م در مدینه، و ولادت ابن حبیب در ۱۷۴ق در اندلس این امر بعید مینماید.
به نوشته مقری
ابن حبیب عقاید فقهی ویژه خود داشته که در کتابهای مالکیان نقل شده است، اما ابن فرضی
معتقد است که او به
علم حدیث آگاهی نداشت و صحت و سقم احادیث را نمیدانست و سهل انگار بود. ذهبی گوید: ابن حبیب در روایت متقن نبود و احادیث را بیمحابا نقل میکرد. نقل وی با اجازه و حتی با
وِجاده بود و در شناخت اصحاب حدیث متحمل رنج و زحمت نمیشد و ابوعمر صدفی به نقل از احمد بن خالد نقل کرده که ابن حبیب دروغگو بوده و
دروغ وی در کتاب الواضحه او آشکار شده است. ابن عبدالبر نیز گفته است که مردم زمانش نسبت دروغ به او دادهاند و ابن حزم نیز او را
ضعیف دانسته است، اما شکی نیست در اینکه وی صحفی (کسی که مطالب و احادیث را بدون استاد از روی کتب و صحیفهها میخواند) بوده است،
مقری نیز آگاهی وی به حدیث را مسلم نمیداند.
پالنسیا
او را از پیشتازترین مورخان اندلس اسلامی دانسته که آگاه به
شعر ،
انساب ،
فقه ،
معاجم و
طب و بزرگترین عامل تحول
مذهب مردم اندلس به مذهب
مالکیه بوده است.
ابن حبیب شاعر نیز بوده و ابیاتی از وی باقی مانده است.
حمیدی،
ابن خاقان،
ضبی،
قفطی
و مقری
نیز اشعاری از او نقل کردهاند.
ابن حبیب شاگردان بسیاری تربیت کرد و بسیاری از بزرگان قرطبه از وی روایت کردهاند.
او روزانه ۳۰ حلقه درس داشت که حدود ۳۰۰ شاگرد نزد او حدیث، فرائض، فقه و اعراب میآموختند و وی تنها کتابهای خود و موطّأ مالک را به آنان تدریس میکرد.
از شاگردان برجسته او: ابوعمر یوسف بن یحیی مضامی اندلسی است که نزد وی فقه آموخته و از شاگردان مخصوص و به قولی داماد ابن حبیب بوده و کتاب الواضحة را از ابن حبیب روایت کرده است
و کسانی چون مطرف بن قیس، بقی بن مَخلد و ابن وضّاح از وی
روایت کرده و حدیث شنیدهاند.
از دیگر شاگردان وی: پسران او محمد و عبدالله (یا عبیدالله)
بودهاند.
ابن حبیب سالها در دستگاه حکومتی امیر عبدالرحمان بن حکم بن هشام بود و هنگامی که این امیر در ۲۳۸ق/۸۵۲م درگذشت و فرزند وی امیر محمد بن عبدالرحمان به جای وی نشست ابن حبیب به او پیوست، اما پس از ۶ ماه که در دستگاه وی به سر برد،
در سن ۶۴ سالگی در اندلس درگذشت.
(برخی منابع سن او را ۵۳ و برخی ۷۴ ذکر کردهاند)
و پس از اینکه قاضی احمد بن زیاد یا به قولی محمد پسر ابن حبیب بر وی
نماز خواند، در
مقبره ام سلمه مقابل مسجد الضیافه به
خاک سپرده شد.
ابن حبیب دارای آثار بسیاری بوده چنانکه شخص وی آنها را ۱۰۵۰ اثر گفته است.
برخی آثار او در منابع مختلف آمده است.
تنوع آثار او نشانگر دامنه آگاهی گسترده وی در زمینههای مختلف است.
به گفته فحام وی نخستین عالم اندلسی است که در زمینه شرح احادیث غریب تألیف کرده است.
بنا به گفته زرکلی استفتاح الاندلس نام قطعه چاپ شده یکی از کتابهای اوست،
اما در فهارسموجودنامی از آن برده نشده است. محمودعلی مکّی
نیز از کتاب
تاریخ او فصلهای مربوط به اندلس را در
مادرید در مجله معهد الدراسات الاسلامیة منتشر کرده است (۱۹۵۷م). این کتاب که به گفته پالنسیا.
ارزش چندانی ندارد، درباره خلقت دنیا و دریاها و کوهها و
بهشت و
جهنم و خلقت
آدم و
حوّا و حکایاتی درباره پیامبران و
حضرت محمد -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و خلفای وی و فتح اندلس و بعضی از مسائل کلامی است که بیشتر به افسانه شبیه است. نسخهای خطی از آن در کتابخانه بادلیان در آکسفورد موجود است که حوادث را تا ۲۷۴ق/۸۸۸م یعنی ۳۵ سال پس از
مرگ ابن حبیب دنبال کرده و گویا یکی از شاگردان وی به نام ابن ابی الرّفاع آن را تکمیل کرده است.
دیگر آثار خطی وی عبارتند از: الغایة و النهایة
الواضحة، که بزرگترین و مشهورترین کتاب اوست و به گفته ابن فرضی مانند آن تألیف نشده است،
از این کتاب به گفته زرکلی
نسخهای در کتابخانه رباط موجود است؛ الورع، موجود در کتابخانه
مادرید وصف الفردوس، موجود در کتابخانة ازهریه.
(۱) ابن حیان حیان، المقتبس، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
(۲) ابن خاقان فتح، مطمح الانفس و مسرح التأنس، قسطنطنیه، ۱۳۰۲ق/ ۱۸۸۵م.
(۳) ابن سعید علی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۳م.
(۴) ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۵) ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
(۶) ابن قنفذ احمد، الوفیات، به کوشش عادل نویهض، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۷) ابو اسحاق شیرازی ابراهیم، طبقات الفقهاء، بغداد، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
(۸) ازهریه، فهرست.
(۹) پالنسیا آنخل گونزالس، تاریخ الفکر الاندلسی، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م.
(۱۰) حمیدی محمد، جذوة المقتبس، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۱) خشنی قروی محمد، قضاة قرطبة، به کوشش ابراهیم الابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۲) ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش صالح السرّ و شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
(۱۳) ذهبی محمد، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۴) زبیدی محمد، طبقات النحویین و اللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
(۱۵) زرکلی خیرالدین، الاعلام، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۱۶) ضبّی احمد، بغیة الملتمس،
مادرید، ۱۸۸۸م.
(۱۷) فحام شاکر، «طلائع کتب الغریب فی الاندلس و کتاب الدلائل»، مجلة اللغة العربیة بدمشق.
(۱۸) قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۹) قفطی علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۲۰) مقری احمد، نفح الطیب، به کوشش، احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
(۲۱) محمود علی مکی، حاشیه بر المقتبس، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن حبیب»، ج۳، ص۱۰۸۱.