عبدالله یافعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبد الله یافعی ، بن اسعد بن علی،
مورخ ،
صوفی و
شاعر شافعی یمنی قرن هفتم و هشتم است.
کنیه اش ابو محمد و القابش عفیف الدین، ابوالسعادات، ابوالبرکات و نزیل الحرمین بود. وی به سبب اقامت طولانی اش در
مکه و
مدینه ، به نزیل الحرمین معروف شده است.
تاریخ دقیق تولد وی دانسته نیست. گفتهاند که در سال ۶۹۸ به دنیا آمد.
به نوشته برخی از تذکره نویسان، وی در
عدن زاده شد و رشد یافت.
برخی نیز برآناند که به عدن سفر کرده است.
نسبت او به یافع، یکی از قبایل حمیر (از قبایل یمن)، می رسد.
یافعی در کودکی بازی نمیکرد
و فقط با
قرآن و علم مأنوس بود.
وی در ابتدای حال بین انتخاب
علم یا
عبادت مردد بوده است. کتابی داشته که به مطالعه آن مشغول بوده، آن را گشوده و صفحه ای را دیده که هرگز ندیده بوده است، مشتمل بر این ابیات:
کن عن همومک معرضا و کل الامور الی القضاء
فلربما اتسع المضیق و لربما ضاق الفضاء
و لرب امر متعب لک فی عواقبه رضاء
فلا تکن متعرضا الله یفعل ما یشاء
و خداوند سینه اش را برای علم گشود.
یافعی ابتدا نزد ابوعبدالله محمد بن احمد الدهینی، معروف به
بصال ، وسپس از شرف الدین احمدبن علی الحرازی(
قاضی و
مفتی عدن)
دانش آموخت.
در سال ۷۱۲ سفر به
مکه را آغاز کرد، سپس به خلوت روی آورد و در کوه ها به سیاحت پرداخت.
در طریقت پیرو شیخ علی بن عبدالله، معروف به
طواشی ، بود.
سپس به مکه بازگشت و در آنجا مجاور شد و ازدواج کرد.
در مکه کتاب الحاوی الصغیر فی الفروع را نزد
نجم الدین طبری فراگرفت و الجمل فی النحو را خواند
و
حدیث را از رضی طبری آموخت.
او از همسرش جدا شد و ده سال تجرد اختیار کرد. در این مدت بین مکه و مدینه در رفت و آمد بود. نقل است که وارد
مدینه نمیشد تا از
پیامبر اذن بگیرد.
در سال ۷۳۴ به
اورشلیم ،
دمشق و
مصر سفر کرد.
در مصر
امام شافعی را ملاقات کرد و در قرافئه (مشهد ذوالنون مصری) اقامت گزید. در مجلس وعظ حسین حاکی، شیخ عبدالله المنوفی المالکی، حاضر شد و سپس به یکی از روستاهای مصر رفت و شیخ محمد المرشدی را ملاقات کرد و او بشارت هایی به یافعی داد. سپس به
حجاز بازگشت و در مکه و مدینه در رفت و آمد بود. در سال ۷۳۸ سفری کوتاه به یمن کرد تا با مرشدش، شیخ علی طواشی، ملاقات کند.
ابتدا از دست
ابوعبدالله بصال خرقه
تصوف پوشید.
بنا بر ریحانة الادب، نسبت خرقه و طریقت او، با چندین واسطه، به عبدالقادر گیلانی میرسد.
یافعی، در سیره عملی خود، فردی بسیار بخشنده و متواضع بود. تذکره نویسان از سلوک متدینانه و مهربانی وی با شاگردان و شهرتش به عنوان شخصی پرهیزکار سخن گفته اند. او، با وجود فقیر بودن، فقیران را به خود ترجیح میداد و به ایشان بسیار
انفاق میکرد.
وی در رویاهای صادقه اش،
پیامبر را دیده و به
ولایت او بشارت داده است. همچنین اولیا خوابهای بسیاری در باره ولایت او دیده اند.
گفتهاند که وی به درجه قطبیت رسیده بود.
یافعی در علوم ظاهری و باطنی عالم بوده است، از جمله در زبان عربی،
فقه ،
حساب و تصوف.
فراغتش در
مکه به او اجازه داد آثار بسیاری پدید آورد. به نقل از اسنوی، وی در بسیاری علوم تصانیفی دارد که اکثر آنها کم حجم اند، حاوی مسائل پیچیده. یافعی قصیده ای مشتمل بر حدود بیست علم، از جمله
صرف و
نحو و
عروض ، دارد. بیشتر تصانیفش به نظم است.
قصیده ای نیز در مدح
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارد.
یافعی همواره تعصب اشعری را رعایت میکرده است و آثاری در این باره دارد. سخنی هم در ذم
ابن تیمیه و
حنابله گفته است.
وی
ابن عربی را بزرگ میداشت.
او در ۲۰ جمادی الاخر سال ۷۶۸ درگذشت و در باب مصلی، نزد
فضیل عیاض ، دفن شد.
فقط در مفتاح السعاده سال وفات او ۷۶۷ نوشته شده است.
بغدادی نیز، به اختلاف، سالهای ۷۷۱ و ۷۶۸ را ذکر کرده است.
۱)
روض الریاحین فی حکایات الصالحین (نام دیگر آن: نزهة العیون للنواظر و تحفة القلوب و الحواضر /الخواطر)، که کتاب اصلی اوست و در آن، شرح حال پانصد صوفی را نوشته است. فصل اول، مقدمه ای است در فضایل اولیا و صالحان. فصل دوم، اثبات
کرامات اولیا. فصل سوم، پاسخ فقهایی است که کرامات اولیا را انکار میکنند. فصل چهارم، در بیان
مذهب و
عقاید اولیا ، و خاتمه هم در
توحید خداوند رحمن است. این اثر چندین بار چاپ، و چند بار هم تلخیص شده است.
۲) مراة الجنان و عبرات الیقضان، که کتابی تاریخی است، در چهارجلد، که در آن، حوادث را تا سال ۷۵۰ بیان کرده است.
۳) نشر المحاسن الغالیه فی فضل المشایخ (المحاسن) الصوفیه، در تصوف اسلامی، در ده فصل. وی در ضمن مطالب از قصایدی شاهد ودلیل آورده است. قصد وی در این کتاب، جمع بین
شریعت و
تصوف است، از این رو، عنوان دومی به کتاب داده است: کفایة المعتقد فی نکایة المنتقد .
۴) مرهم العلل المعضله فی الرد علی الائمه المعتزله، در رد نظریه
معتزله درباره صفات و قدرت. در این کتاب نیز از اشعارش برای اقامه دلیل استفاده کرده است .
۵) الدر النظیم فی فضل (خواص) القرآن العظیم و الآیات، که رساله کوتاهی درباره منفعت خواندن
قرآن و
نماز است.
۶) الارشاد و التطریز فی فضل الله و تلاوه کتابه العزیز.
(۱) جمال الدین ابن تغری، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و قاهره، قاهره.
(۲) ابن بکر قاضی ابن شهبه، طبقات الشافعیه، ج۳، عبدالله انیس الطباع، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷م.
(۳) ابوالفلاح ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت۱۳۹۹ /۱۹۷۹م.
(۴) ابن ملقن، طبقات الاولیاء، نورالدین شریبه، ۱۴۰۶ /۱۹۸۶م.
(۵) عبدالرحیم اسنوی، طبقات الشافعیه، کمال یوسف الحوت، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷م.
(۶) اسماعیل باشا بغدادی، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، ۱۹۴۵م.
(۷) عبدالرحمن جامی، نفحات الانس، تهران۱۳۳۶ش.
(۸) حاجی خلیفه، کشف الظنون، ۱۹۴۱م.
(۹) محمد باقرخوانساری،
روضات الجنات، محمدباقرساعدی، تهران۱۴۰۱.
(۱۰) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت۱۹۸۶م.
(۱۱) سامی، قاموس الاعلام، استانبول۱۳۱۶.
(۱۲) ابوعباس شرجی، طبقات الخواص اهل الصدق و الاخلاص، ۱۴۰۶ /۱۹۸۶م.
(۱۳) محمد شوکانی، البدرالطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، بیروت.
(۱۴) طاش کبری زاده، مفتاح السعاده و مصباح السیاده فی موضاعات العلوم، بیروت۱۴۰۵/۱۹۸۵م.
(۱۵) ابن حجرعسقلانی، الدررالکامنه فی اعیان المائه الثامنه، بیروت۱۴۱۴/۱۹۹۳م.
(۱۶) عمررضا کحاله، معجم المولفین، بیروت.
(۱۷) محمدعلی مدرس، ریحانة الادب، ج۶، تهران۱۳۶۹ش.
(۱۸) عبدالروف مناوی، الکواکب الدریه فی تراجم الساده الصوفیه، عبدالحمیدصالح حمدان، قاهره.
(۱۹) یوسف نبهانی، جامع کرامات الاولیاء، ابراهیم عطوه عوض، بیروت۱۴۱۱.
(۲۰) عبدالله بن اسعد یافعی، نشرالمحاسن الغالیه فی فضل مشایخ الصوفیه، عبدالناصر سعدی، قاهره، ۱۴۲/۲۰۰۴م.
(۲۱) عبدالله بن اسعد یافعی، مرهم العلل المعضله فی الرد علی الائمه المعتزله، محمود محمد محمود حسن نصار، بیروت۱۴۱۲/ ۱۹۹۲م.
(۲۲) عبدالله بن اسعد یافعی،
روضة الریاحین.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۷۲۱۰.