عبدالله بن عبدالعزیز بغدادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَغْدادی، ابوالقاسم عبدالله
بن عبدالعزیز، مشهور به ابوموسی (د ۲۵۰ق/۸۶۴م)، ادیب و نحوی می باشد. وی چون نابینا بود،
صفدی نامش را در نکت خود آورده است.
وی اهل
بغداد بود و به بغدادی شهرت یافت، اما در
مصر سکنی داشت و در آنجا بنابر روایت
صفدی از
احمد بن جعفر دینوری و جعفر ابن مهلهل
بن صفوان
حدیث روایت میکرد و یعقوب
بن یوسف
بن خرزاد نجیرمی نیز از او روایت کرده است.
لیکن این نظر مورد تأیید هلال ناجی نیست؛ وی میپندارد که نجیرمی فقط از بغدادی در کتاب خود نام برده است.
همچنین صفدی اشاره میکند که بغدادی آموزگار مهتدی (حک ۲۵۵-۲۵۶ق/ ۸۶۹ - ۸۷۰م) بوده است.
نام مهتدی در روایت
سیوطی به فرزند مهتدی تبدیل شده است که احتمالاً همانطور که ناجی اشاره میکند،
تحریف است.
بیش از این چیزی از زندگی بغدادی نمیدانیم و دانسته نیست که آیا او
شعر نیز میسروده است، یا نه؟ ناجی
دو بیت در طبقات زبیدی
از کسی به نام عبدالله
بن عبدالعزیز
بن قاسم یافته، و پنداشته است که او همان ابوموسی بغدادی است. از آثار او نیز تنها به دو کتاب اشاره شده است: یکی الفرق
که از میان رفته، و دیگری الکتابة و الکتاب... که باقی مانده است. این کتاب که بغدادی شهرت خود را مدیون آن است و در نوع خود بینظیر است، با نام الکتاب و صفة الدواة و القلم و تصریفها به چاپ رسیده، و در زمینه
علم کتابت و نگارش تدوین شده است و از آن جهت که نخستین کتاب در نوع خود است، اعتبار خاص مییابد. با اینهمه، میدانیم که پیش از آن عبدالحمید کاتب (د ۱۳۲ق/۷۵۰م) به فن کتابت اشاره کرده، و بارها مردمان را به فراگیری این امر تشویق کرده است. بغدادی نیز بر فضیلت تقدم عبدالحمید اعتراف کرده، و در رساله خود از او نام برده است.
بههر حال، شاید بتوان بغدادی را نخستین کسی به شمار آورد که به جوانب فنی کتابت توجه کرده است. در فهرستی که حاتم صالح ضامن در مقدمه کتاب رساله الخط و القلم منسوب به ابن قتیبه (د ۲۷۶ق/ ۸۸۹م) آورده است و تا سده ۱۰ق از ۱۲ کتاب در این زمینه نام برده
اثر بغدادی صدرنشین است.
بغدادی در اثر خود اطلاعاتی بس گرانقدر به دست داده که به سبب قدمت درخور اهمیت است. وی نام کسانی را که در
بلاغت و علمِ کتابت پیشرو بودهاند، ذکر کرده است؛ مثلاً
عبدالحمید کاتب،
قحذم (جد ولید
بن هشام قحذمی) و
عبدالله ابن مقفع که کتاب هزار افسانه،
کلیله و دمنه، عهد اردشیر و کتاب مزدک و کارْوَند را به عربی ترجمه کرد.
و نیز میدانیم که هر یک از این موارد بحثهای مفصلی برانگیخته است؛
(د ۳۴۶ق/۹۵۷م) است؛ اما اینک ملاحظه میشود که این نام در کتاب بغدادی هم آمده است و یا راجع به کتابهای مزدک و کاروند
که مترجم آنها معلوم نبوده، اینک بغدادی همه را به ابن مقفع نسبت داده است.
بغدادی حتی به اسماء نویسندگان زن که در بلاغت و
فصاحت شهره بودند، اشاره کرده، و نمونهای از نثرشان را آورده است.
و یا اقوال منسوب به اسماعیل
بن عبدالحمید کاتب راجع به بلاغت و هنر نویسندگی پدرش، عبدالحمید کاتب (د ۱۳۲ق) نمونهای دیگر از اطلاعات مفیدی است که به دست میدهد.
همچنین بغدادی در این مقاله، نامهای را که عبدالحمید کاتب به
خالد بن ربیعه افریقی اولین کاتب افریقی نوشته، و در آن هنر کتابت را وصف کرده، آورده است.
گفتنی است که ابتدای رساله با مطالبی راجع به خط، بررسی انواع خط و ابزار آلات راجع به خط، یعنی دوات و قلم و قرطاس شروع میشود، بعد از آن به بررسی کاتبان و حرفه دبیری میرسد و مهارتهای لازم برای نگارش، عنوان میگردد. مثلاً کاتب نه تنها باید در خط و کتابت زبردست باشد، که باید در آیین خردمندی و سوارکاری و شمشیرزنی و حتی آیین تقسیم آب نیز دستی داشته باشد. بغدادی در این رساله همچنین به بحثی نسبتاً وسیع و مفصل درباره آداب و اقوال
خسرو پرویز خطاب به دبیر خویش استشهاد کرده است.
و این بخش یکی از زیباترین مدارکی است که در زمینه شناسایی آداب نویسندگی در آن دوره به دست ما رسیده است، چه، ضمن بیان مهارتهای نویسندگی، لازم میداند که کاتب تمامی مراتب اخلاقی و مهارتهای اجتماعی که شایسته یک مرد ادیب در آن روزگار بوده است، داشته باشد و در واقع دستمایهای برای راهنمایی منشیان ارائه داده است که از نظر متن بسیار غنی است و در بخشهای دیگر به نام «الکتاب»، به بررسی اصطلاحات راجع به این علم مثل سحاة، خاتم، تاریخ، اسکدار (نک: ه د، برید) و اوارَج
پرداخته، و در پایان نکتههای ظریف درباره دبیران
و نکوهش برخی اخلاق کاتبان نوخاسته، آورده است.
این رساله را نخستینبار سوردل همراه با ترجمه فرانسوی آن در دمشق به چاپ رساند. اساس کار سوردل، نسخه خطی مورخ ۶۶۷ق بود.
۲۰ سال بعد، هلال ناجی این رساله را براساس نسخه خطی مورخ ۶۱۴ق موجود در کتابخانه فاتح
استانبول (شم ۵۲۰۶) مجدداً به چاپ رساند و تا حد ممکن نواقص کار سوردل را رفع کرد؛ چه، نسخه اساس سوردل، کامل نبود و حدود یک پنجم رساله، افتادگی داشت. علاوه بر این سوردل نتوانسته بود همه اشعار عربی را که در متن آمده، شناسایی کند و مرجعی برای آنها بیابد. هلال ناجی
به این مهم نیز پرداخته است.
(۱) برهان قاطع، محمدحسین
بن خلف تبریزی، به کوشش محمدمعین، تهران، ۳۵۷ش.
(۲) عبدالله بغدادی، «الکتاب و صفة الدواة و القلم و تصریفها»، به کوشش هلال ناجی، المورد، بغداد، ۳۹۳ق/۹۷۳م، ج، شم.
(۳) احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۳۷۶ش.
(۴) محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۳۹۲ق/۹۷۳م.
(۵) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۳۸۴ق/۹۶۵م.
(۶) خلیل صفدی، نکت الهمیان، به کوشش احمد زکی، قاهره، ۳۲۹ق/۹۱۱م.
(۷) حاتم صالح ضامن، مقدمه بر رسالة الخط و القلم، منسوب به ابن قتیبه، بیروت، ۴۰۹ق/ ۹۸۹م.
(۸) هلال ناجی، مقدمه و تعلیقات بر «الکتاب» بغدادی.
(۹) Resher, O, X (ber arabische manuskripte der L lel / -moschee n , Le Monde Oriental, Uppsala, ۱۹۱۳, vol VII.
(۱۰) Sourdel, D, X Le Livre des Secr E taires de q Abdall h al-Bagd d/ n , Bulletin d' E tudes orientales, Damascus, ۱۹۵۲-۱۹۵۴؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «عبدالله بن عبدالعزیز بغدادی»، شماره۴۹۴۷.