عبدالله بن جعفر فارسی فسوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْن دُرُسْتویه، ابومحمد عبدالله بن جعفر بن درستویه بن مرزبان فارسی فَسَوی (۲۵۸-۲۴ صفر ۳۴۷ق/۸۷۲-۱۷ مه ۹۵۸)،
محدث ، ادیب،
لغوی ،
نحوی میباشد.
او در
فَسا که در آن روزگار شهری به بزرگی
شیراز و خوش آب و هوا تر از آن بود، به دنیا آمد
و به همین جهت به فارسی و فَسَوی شهرت یافت.
نام نیایش «درستویه» از دو کلمه فارسی «دُرُست» و پسوند «اویه» تشکیل شده است. پدرش جعفر از محدثان بزرگ و مشهور زمان خود بود
و از «علی بن مدینی» و محدثان هم طبقه او
روایت حدیث میکرد.
ابن درستویه از کودکی در سفرهای پدر به شیوه معمول محدثان، برای جمع آوری
حدیث ، با وی همراه گردید
و تقریباً ۱۲ ساله بود
که با پدرش وارد
بغداد شد و با محدث بزرگ آنجا، «عباس دُوری» (د ۲۷۱ق) ملاقات کرد و با راهنمایی پدر به
استماع و
روایت حدیث از او و محدثان هم طبقه اش پرداخت
و با علمای
نحو و لغت و ادب چون
ابن قتیبه دینوری (۲۱۳-۲۷۶ق/۸۲۸-۸۸۹م) و
مُبرَّد (۲۱۰-۲۸۵ق/۸۲۵-۸۹۸م) و
ثَعلَب (۲۰۰-۲۹۱ق/۸۱۶-۹۰۴م) دیدار کرد.
هر چند که
ابن درستویه رسماً نزد
ابن قتیبه آموزش ندید،
اما همان مصاحبت کوتاه با وی که در اوج شهرت و در سنین کمال (حدود ۶۰ سالگی) بود، در عظمت توجه او به لغت و ادب بسیار مؤثر افتاد، و این تأثیر بعدها در شکل محتوای آثار وی آشکار گردید.
ابن درستویه از این سفر به زادگاهش بازگشت
و ملازمت و مصاحبت «ابویوسف یعقوب بن سفیان فَسَوی» را که از مورخان و محدثان بزرگ و مردی دنیا دیده و پارسا و به روایتی
شیعی مسلک بود،
برگزید
و کتاب تاریخ و مشیخه او را از وی روایت کرد
.
وی نسخه ای از «تاریخ یعقوب فسوی» را به صورت مجموعه ای نفیس و صحیح تهیه کرد که قرن ها در دسترس دانشمندان بود.
این کتاب تحت عنوان «
المعرفة و التاریخ الفَسَوی بروایة ابن درستویه » به کوشش «اکرم ضیاء العمری» در ۳ جلد (بغداد، ۱۹۷۴-۱۹۷۵م) به چاپ رسیده است.
پس از درگذشت نخستین
مربی و استادش، یعقوب فسوی (۲۷۷ق/۸۹۰م) بار دیگر راهی بغداد شد.
در آن هنگام
ابن قتیبه از دنیا رفته بود، و
ابن درستویه، شاگردی و مصاحبت مُبرَّد را که حدود ۷۰ سال داشت، اختیار کرد
و الکتاب
سیبویه را تماماً نزد او خواند و از او روایت کرد و در فهم و تحلیل مضامین کتاب سیبویه و حفظ و نقل
آرای وی استاد گردید.
«شرح کتاب سیبویه، مناظره سیبویه للمُبرَّد و شرح المقتَضَب»، دستاورد همین سال هاست. شرح وی بر کتاب «المقتَضَب» مُبرَّد حکایت از روایت این کتاب از مُبرَّد توسط
ابن درستویه دارد.
وی حوزه درس ثعلب را نیز در آخرین دهه عمر او (تقریباً ۸۰ سالگی) درک کرد و
نحو و لغت را طبق مبانی و اصول
مکتب کوفیان از او آموخت و کتاب «الفصیح» را در لغت، از او فرا گرفت و روایت کرد
و بعدها به شرح آن پرداخت.
با درگذشت
مُبرَّد ، پیشوای
مکتب بصره و
ثعلب ، پیشوای مکتب کوفه،
ابن درستویه در چهارمین دهه زندگانی، به عنوان دانشمندی صاحب نظر و نکته سنج
و دقیق و اهل بحث، با معلوماتی وسیع و بیانی خوش
جای خود را در مراکز علمی
بغداد گشود و چه بسا همین موفقیت ها
ابن درستویه را تا پایان عمر در بغداد ماندگار کرد.
نخستین دوره زندگانی
ابن درستویه که بیشتر در
سماع و
نقل حدیث گذشت،
البته بی حاصل نماند و او توانست احادیث بسیاری را با اسناد عالی روایت کند.
بیهقی در
السُنَن الکُبری و خطیب بغدادی در شَرَف اصحاب الحدیث
از او حدیث نقل کرده است
و بیشتر علمای
رجال وثاقت او را در
روایت حدیث پذیرفته اند
و دو حکایتی را که در تضعیف او آمده،
مردود شناخته اند.
چیره دستی و
ذوق و فهم او را در روایت حدیث
از کتابی که در
غریب الحدیث تألیف کرده و همچنین از
استشهادات فراوان و دقیق او به
احادیث نبوی که فقط در کتاب «تصحیح الفصیح» بالغ بر ۸۷ مورد است،
می توان دریافت.
ابن درستویه در فصل دوم زندگانی علمی خویش، هنگامی که به فراگیری
ادبیات عرب روی آورد،
تجربههایی را که در کار حدیث فراهم آورده بود، در نحو و لغت نیز به کار بست
و با تکیه بر آنها در ترویج مکتب نحوی و لغوی
بصریان همت گماشت.
وی در موارد تعارض دو مکتب بصری و کوفی آراء بصریان را مقدم میداشت چنانکه
ردّی بر کتاب «اختلاف النحوییّن» ثعلب کوفی نوشت و کتاب جرمی را که مشتمل بر نقطه نظرهای ادبی و لغوی بصریان بود
شرح و
تفسیر کرد.
در مقام تعارض نظرات
سیبویه با اقوال دیگر بصریان نیز همواره بر آراء سیبویه پا میفشرد و حتی به تألیف کتاب «النصرة لسیبویه علی جماعة النحوییّن» دست زد. در عین حال - چنانکه از بررسی کتاب تصحیح الفصیح وی
برمی آید -
ابن درستویه به شیوه محققان،
آراء بصریان و کوفیان را در کنار هم میآورد و جانب حرمت و بی طرفی را فرو نمینهد و در بسیاری جای ها از نام استادش
ثعلب کوفی بدون تجلیل نمیگذرد.
با این همه اصرار وی بر انتساب به مکتب بصره،
ابن ندیم را بر آن داشته است که وی را در این کار سخت
متعصب بداند و این نظر از طریق او به دیگران نیز سرایت کرده است.
در
علم نحو سخت تحت تأثیر مُبرَّد بود. چنانکه در «تصحیح الفصیح» بسیار از او نقل کرده است.
پس از درگذشت
مُبرَّد به تدریس کتاب سیبویه به روایت وی پرداخت.
پسرش، ابوجعفر احمد و شاگرد ممتازش،
ابوعلی قالی از جمله کسانی بودند که یک دوره کامل کتاب سیبویه را نزد او خواندند.
با این همه خود او را هم آراء ویژه ای در مباحث نحوی بود که
ابوحیان اندلسی (د ۷۴۵ق) در
تذکرة النُّحاة (
فهرست آن) آورده است.
جبوری نیز
آراء خاص وی را در نحو گرد آورده است. ظاهراً همین عنایت برخی از گذشتگان به آثار نحوی وی باعث شده که بیشتر او را
نحوی بخوانند
و جانب
علم لغت را که وی در آن بیشتر تبحر داشت، فرو نهند.
در علم لغت،
کتاب العین را که اندک اندک حتی در انتسابش به خلیل هم تردید میشد
و بر اثر کوشش مخالفان میرفت تا مجهول القدر بماند، بار دیگر در حوزه های علم و ادب مطرح ساخت و کتاب «الانتصار لکتاب العین و انه للخلیل» را در دفاع از آن نوشت و آراء «مفضّل ضبّی» را که با تألیف کتاب «الرد علی الخلیل» در مقام انکار العین و نقض مندرجات آن برآمده بود، رد کرد.
«
الفصیح » ثعلب کوفی را نیز که کتابی کم حجم و پرفایده بود
و سرنوشتی مشابه العین داشت،
به میدان نقد و بررسی کشانید و شرح عالمانه ای
بر آن افزود و راه را برای شروح متعددی که بعدها بر آن نوشته شد، هموار گردانید
و در جای جای آن (بیش از ۱۰۰ مورد) به آراء خلیل استناد کرد.
در
فن عروض نیز در پاسخ یکی از دانشمندان
کوفه که در رد عروض خلیل کتاب نوشته و آن را بی اساس خوانده بود، کتابی جامع، در ۷ جلد.
به نام «جوامع العروض» تألیف کرد.
ابن درستویه در رشته های مختلف
علوم قرآنی نیز صاحب تألیف بود. مهم ترین اثر او در این باب کتاب «التوسّط» است که در آن به مقایسه کتاب «معانی القرآن» تألیف
اخفش ، از
مکتب بصره و نیز کتابی به همین نام اثر ثعلب از
مکتب کوفه پرداخت. همچنین به تألیف دو کتاب جداگانه به نام های «المعانی فی القرآن» و «تفسیر السّبع الطوال» همت گماشت که ناتمام ماندند.
وی به خصوص، در
علم قرائات که عمدتاً با نحو و لغت سروکار دارد، صاحب نظر بود و کتاب «الاحتجاج للقُرّاء» را در این زمینه تألیف کرد.
»
ابن مقسّم بغدادی» (محمد بن حسن بن یعقوب، د ۳۵۴ق) یکی از نحویان و مُقریان معاصر
ابن درستویه،
قرائت ویژه ای برای
قرآن مجید پیشنهاد کرد که به «اختیار
ابن مقسم» شهرت یافت.
ابن درستویه با نوشتن
ردیه ای کتاب او را به باد انتقاد گرفت و سرانجام او را به
توبه در محضر فقیهان و
قاریان بغداد واداشت. از اینجا میتوان دریافت که
ابن درستویه تا چه حد به حفظ
قرائات مشهور پای بند بوده است.
گذشته از محدثان بزرگی چون
دار قطنی ،
ابن شاهین،
ابن مَنده،
ابن المظفَّر و
ابوعلی بن شاذان که از
ابن درستویه
حدیث روایت کردهاند و
ابن رزْقَوَیه که احادیث بسیاری از «عباس دوری» را به روایت او در امالی خود آورده،
دانشمندان بزرگی نیز از وی نحو و
لغت و ادب آموخته اند، از جمله:
مرزبانی (د ۳۸۴ق) که در «الموشَّح» در مواضع متعدد از او روایت کرده است (
فهرست الموشح)،
ابواسحاق طبری ، بغدادی، فقیه مالکی (ابراهیم بن احمد/د ۳۵۵ق) که «انتصار لکتاب العین» را به خط خود و به روایت
ابن درستویه نوشته است،
ابوطاهر مقری (عبدالله
ابن محمد)، از قاریان معروف معاصر وی که گفتهاند پس از
ابن مجاهد ، شیخ القراءِ بغداد (د ۳۲۴ق) کسی چون او در علم قرائات نیامده است و کرمانی، ابوعبدالله محمد بن عبدالله.
شاخص ترین شاگرد او
ابوعلی قالی ، اسماعیل بن قاسم بغدادی (د ۳۵۶ق) است که در امالی خود مکرراً در استشهادات شعری از او نقل میکند (
فهرست امالی). وی با تکیه بر مایه علمی و ادبی که از
ابن درستویه و دیگر علمای مشرق کسب کرده بود، به
اندلس رفت و شمار قابل توجهی از کتب مشرقیان را در نحو و لغت و ادب به آن دیار برد و خود به تدریس و ترویج آنها همت گماشت که از آن میان میتوان ۳ کتاب «المکتفی، شرح الفصیح و العروض» را که همه از تألیفات
ابن درستویه است، نام برد.
درباره سال وفات
ابن درستویه در گزارش
ابن ندیم اختلاف فاحشی وجود دارد. وی درگذشت او را در «سیصد و سی و چند» می داند، ولی در این مورد گویا شرح حال
ابن درستویه با نحوی معاصرش،
ابن نحّاس (ابوجعفر احمد بن محمد، د ۳۳۷ق) که ظاهراً تألیفاتی همنام تألیفات
ابن درستویه داشته و مدتی ساکن بغداد بوده،
در هم آمیخته است.
۱.
تصحیح الفصیح یا شرح الفصیح
یا شرح فصیح ثعلب
؛
که شرحی است بر کتاب الفصیح (فصیح الکلام) ثعلب کوفی. جلد اول این کتاب، به کوشش عبدالله جبوری (بغداد، ۱۹۷۵م) به چاپ رسیده است.
از آنجا که
ابن درستویه نام بسیاری از آثار خود را در تصحیح الفصیح آورده
ناچار باید این کتاب را در اواخر عمر نوشته باشد.
فهرست کتاب هایی که در تصحیح ذکر شده، اینهاست:
الارشاد، الحی و المیّت، اِبطال الاضداد، اِبطال القلب، ابطال تعاقب الحروف، اتفاق الالفاظ و المعانی، افتراق معنی فَعَل و اَفْعَل، الترکیب، عِلَل الاشتقاق و حججه، کتاب الکتّاب و الهدایة فی النحو.
۲. شرح مایُکتَب بالیاء من الاَسماءِ المقصورة و الافعال؛
این رساله که به ترتیب
حروف الفبا تنظیم شده، برای نخستین بار به کوشش «عبدالحسین فَتْلی» در «مجلة کلیة الآداب» (بغداد، ۱۹۷۳م) و بار دیگر به کوشش «محمد بدوی مختون» در «مجلة معهد المخطوطات»
به چاپ رسیده است.
۳.
کتاب الکتّاب ؛
این کتاب اخیراً با همین نام به کوشش ابراهیم سامرایی و عبدالحسین فتلی در
کویت (۱۹۷۷م) به چاپ رسیده و پیش از آن نیز دو بار در
بیروت (۱۹۲۱ و ۱۹۲۷م) به کوشش لویس شیخو چاپ شده است.
ابن ندیم نام این کتاب را «ادب الکتّاب المتمم» ذکر کرده است.
زمخشری در
الکشّاف این کتاب را «کتاب الکتاب المتمم فی الخط و الهجاء» خوانده و از آن نقل کرده است. برخی آن را «الالفاظ للکتاب، الکتاب المتمم فی الخط و الهجاء، کتاب الکتاب المتمم»
نیز نامیده اند.
این کتاب مشتمل بر ۱۲ باب است و دانستنی های نظری و عملی مورد نیاز کاتبان در آن گردآوری شده است.
ابن درستویه خود در مقدمه آن میگوید:
این کتاب در میان خاص و عام رایج خواهد شد و نویسندگان، کتاب ها و رساله های علمی و ادبی خود را بر پایه آن خواهند نوشت و هیچکس از اهل ادب، از مضامین آن بی نیاز نخواهد بود.
۱. الارشاد؛
نسخه ای از یک کتاب نحو به نام الارشاد در علم نحو ضمن مجموعه ای به شماره ۱۱۱۹ در
کتابخانه وزیری یزد موجود است که احتمالاً تألیف
ابن درستویه است.
۲. الحی و المیت یا الحیاة و الموت؛
دو
نسخه از این اثر در کتابخانه های رباط و استانبول موجود است.
۳. خبر قُس بن ساعدة و تفسیره؛
سخاوی
این کتاب را نام برده و
ابن کثیر از آن نقل کرده است. در
کتابخانه چستربیتی ضمن مجموعه ای به شماره ۵۴۹۸ کتابی ذیل عنوان «حدیث قس بن ساعدة» موجود است که احتمال دارد همین اثر
ابن درستویه باشد.
علاوه بر ۸ اثر که
ابن درستویه خود در کتاب تصحیح الفصیح از آنها نام برده است، کتاب ها و
رساله های زیر را نیز به او نسبت داده اند:
۱. الاِحتجاج للقراء.
قفطی این کتاب را «الاحتجاج للفراء» نامیده است که نمیتواند درست باشد (الرد علی الفراء...)؛
۲. اخبار النحویین
یا اَخْبار النُحاة
یا طبقات النحاة.
ریاضی زاده
کتاب «اخبار النُّجّاب» را بر آثار
ابن درستویه افزوده است که ظاهراً باید
تصحیفی از نام اخبار النحاة بوده باشد؛
۳. الازمنة، ناتمام.
۴. اسرار النّحو، ناتمام
۵. الانتصار لکتاب العین و اَنَّه للخلیل؛
۶. تفسیر السبع الطوال، ناتمام.
۷. تفسیر قصیدة شبیل بن عزرة.
۸. تفسیر الشی ء، ناتمام.
۹. تفسیر کتاب الجَرمی
یا شرح کتاب الجَرمی.
زبیدی این کتاب را «جامع اصول عربیت» دانسته و
قفطی آن را در نوع خود بی نظیر خوانده است.
۱۰. تفسیر المفضّلیّات یا شرح المفضّلیّات، ناتمام.
۱۱. التوسط بین الاخفش و ثعلب فی معانی القرآن (تفسیر القرآن) و اختیار ابی محمد فی ذلک.
۱۲. جوامع العروض
یا العروض.
این کتاب همان «الرد علی بُزُرج العروضی» است.
۱۳. الرد علی
ابن خالویه فی الکُل و البعض.
۱۴. الرد علی
ابن مقسم فی اختیاره؛
۱۵. الرد علی ابی زَید البلخی فی النحو؛
۱۶. الرد علی ثعلب فی اختلاف النحویین که در رد کتاب اختلاف النحویین ثعلب کوفی نوشته شده است؛
۱۷. الرد علی القراء فی المعانی
که رد بر معانی القرآن فراء است؛
۱۸. الرد علی المفضل بن سلمة
یا الرد علی المفضّل (الضّبی) فی الرد علی خلیل.
کتاب «مفضل ضبی الرد علی الخلیل و اصلاح ما فی کتاب العین من الغلط و المحال و التصحیف» نام دارد،
ولی
ابن شاکر
با حذف «فی» از میان نام کتاب، دو کتاب به نام های «الرد علی المفضل» و «الرد علی الخلیل» به
ابن درستویه نسبت داده که تناقضی آشکار است. با این همه بعضی
فهرست نویسان از او پیروی کرده اند.
ابن ندیم «الرد علی من نقل کتاب العین عن الخلیل و نقض کتاب العین»
را نیز به
ابن درستویه نسبت داده است که ظاهراً این دو عنوان باید بر روی هم نام دیگر همین کتاب «الرد علی من نَقَض کتاب العین عن الخلیل» بوده باشد.
۱۹. الرد علی من قال بالزوائد و قال یکون فی الکلام حرف زائد.
۲۰. رسالة الی نجیح الطولونی فی تفضیل العربیة.
۲۱. شرح کتاب سیبویه.
۲۲. شرح المقتضب که شرحی است ناتمام بر کتاب مشهور
مبرد .
۲۳. شرح الکلام و بناه
یا شرح الکلام و نکته.
۲۴. غریب الحدیث.
۲۵. الکلام علی
ابن قتیبة فی تصحیف العلماء.
۲۶. المذکر و المؤنث.
۲۷. معانی الشعر؛
۲۸. المعانی فی القرآن.
ابن شاکر نام این اثر را تفسیر القرآن ذکر کرده است.
۲۹. المقصور و الممدود.
۳۰. المکتفی در علم نحو.
۳۱. مناظرة سیبویه للمبرد
که میتواند تقریرات درس استادش مبرد بوده باشد؛
۳۲. النصرة لسیبویه علی جماعة النحویین؛
که به گفته
قفطی ناتمام مانده است.
در بعضی نسخه های
الفهرست نام کتاب به صورت النصرة لِسُوَیْد... تصحیف شده و از آنجا به منابع دیگر نیز
سرایت کرده است.
۳۳. نقض کتاب
ابن الراوندی علی النحویین.
۳۴. الهجاء؛
که
خطیب بغدادی آن را از بهترین کتاب های
ابن درستویه دانسته و زبیدی
از نظر موضوع و محتوا آن را ستوده است.
حاجی خلیفه
نام این کتاب را به صورت «الهیجاء» تصحیف کرده است.
در
الفهرست ابن ندیم شرح الجَرمی به اشتباه عنوان توضیحی «الهدایة» قلمداد شده است. برخی از محققان معاصر کتاب الهدایة را که ضمن مجموعه کتاب های درسی
جامع المقدمات مکرراً چاپ شده است، همین اثر
ابن درستویه پنداشته اند،
در حالی که ابواب و فصول آن مطابق «الکافیة» مرتب شده که مؤلف آن (
ابن حاجب، د ۶۴۶ق/۱۲۴۸م) حدود ۳۰۰ سال بعد از
ابن درستویه میزیسته است.
(۱)
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
(۲)
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
(۳)
ابن حجر احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
(۴)
ابن خلکان، وفیات الاعیان.
(۵)
ابن خیر محمد،
فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
(۶)
ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، نسخة خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹.
(۷)
ابن شجری هبة الله، الامالی، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۹ق.
(۸)
ابن کثیر، البدایة و النهایة.
(۹)
ابن ماکولا علی، الاکمال، به کوشش عبدالرحمان
ابن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۰)
ابن ندیم، کتاب
الفهرست.
(۱۱) ابوحیان توحیدی علی، الامتاع و المؤانسة، به کوشش احمد امین و احمد الزین، قاهره، ۱۹۳۹م.
(۱۲) ابوحیان اندلسی محمد، تذکرة النحاة، به کوشش عفیف عبدالرحمان، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۳) بغدادی اسماعیل، ایضاح المکنون.
(۱۴) بغدادی اسماعیل، هدیة العارفین.
(۱۶) بیهقی احمد، السنن الکبری، به کوشش یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة.
(۱۶) جبوری عبدالله،
ابن درستویه، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
(۱۷) حاجی خلیفه، کشف الظنون.
(۱۸) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۱۹) خطیب بغدادی احمد، شرف اصحاب الحدیث، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م.
(۲۰) داوودی محمد، طبقات المفسرین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۱) ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۲۲) ذهبی محمد، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۳) ذهبی محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۲۴) ریاضی زاده عبداللطیف، اسماء الکتب، به کوشش محمد تونجی، دمشق، ۱۴۰۳ق.
(۲۵) زبیدی محمد، طبقات النحویین واللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م.
(۲۶) زمخشری محمود، الکشاف، بولاق، ۱۳۱۸-۱۳۱۹ق.
(۲۷) سخاوی محمد، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش ف روزنتال، بغداد، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۲۸) سمعانی عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۲۹) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
(۳۰) سیوطی، المزهر، به کوشش محمد احمد جاد المولی بک و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۳۱) صفدی خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش د کراوولسکی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۳۲) طاش کوپری زاده احمد، مفتاح السعادة، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸-۱۳۲۹ق.
(۳۳) عبدالحی
ابن عماد، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۳۴) فیروزآبادی محمد، البلغة، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۳۵) قالی اسماعیل، الامالی، بیروت، دارالکتب العلمیة.
(۳۶) قفطی علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۳۷) مرزبانی محمد، الموشح، به کوشش محب الدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
(۳۸) مشار خان بابا،
فهرست چاپی عربی.
(۳۹) کتابخانه وزیری یزد،
فهرست نسخ خطی.
(۳۹) یاقوت حموی، معجم الادبا.
(۴۰) یاقوت حموی، معجم البلدان.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابندرستویه»، ج۳، ص۱۱۹۵.