عبدالغفارخان صدیقالملک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غفارخان - عبدالغفارخان صدیق
الملک، از رجال وزارت امور خارجه در دورۀ ناصری بوده است.
تاریخ تولد او دانسته نیست. وی در دهخوارگان
آذربایجان زاده شد.
در
تبریز للهباشی ناصرالدین میرزا (بعداً شاه) بود.
از تاریخ ملقب شدن وی به صدیق
الملک نیز اطلاعی نیست. غفارخان صدیق
الملک پس از ورود به وزارت امور خارجه، از منشیان این وزارتخانه شد. سپس میرزا
سعیدخان مؤتمن
الملک، وزیر خارجۀ وقت، اورا رئیس ادارۀ محاکمات وزارت خارجه کرد.
غفارخان صدیق
الملک در ۱۲۶۸ نایب دوم وزارت خارجه شد.
در ۱۲۶۹ مأمور استقبال از کیت ادوارد ابت، نایب سفارت انگلیس، گردید.
در ۱۲۷۶ نایب اول وزارت خارجه شد.
در این
سال همچنین به عضویت مصلحتخانه درآمد که برای رسیدگی به امور کشوری و لشکری و انتظام امور تأسیس شده بود.
وی در ۱۲۷۷، به جای قاسمخان والی دامغانی، وزیر مختار و ایلچی مخصوص روسیه شد و به سنپطرزبورگ رفت.
سپس مسئولیت رسیدگی به امور تجاری دولتهای خارجی به پسراو، میرزاجوادخان، واگذار گردید.
غفارخان پس از دو سال، در ۱۲۷۹، از
روسیه به
ایران بازگشت.
پس از بازگشت، کارگزار آذربایجان، و للـهباشی مظفرالدین میرزا (بعداً شاه) گردید.
غفارخان صدیق
الملک در ۱۲۸۱ برای عرض تبریک از سوی شاه به ژنرال منکویس – که به جانشینی
ممالک قفقاز رسیده بود – به تفلیس رفت.
وی در ۱۲۸۴ به ریش سفیدی درب¬خانۀ شاه منصوب گردید.
غفارخان صدیق
الملک در ۱۲۹۵ در
تبریز درگذشت و در مزار سید حمزه، واقع در محلۀ سرخاب، به خاک سپرده شد. با
مرگ او، لقب صدیق
الملک به میرزا محمدخان رئیس- که از کارمندان عالی¬رتبۀ وزارت خارجه بود- اعطا شد.
او مردی هنرمند و خوشنویس و در سطح استادان نستعلیق نویس سدۀ سیزدهم بود.
به گفتۀ ممتحنالدوله،
اوراق مشق او را به جای خطوط میرعماد قزوینی، خوشنویس شهیر، خریداری میکردند. غفارخان صدیق
الملک با علوم قدیمه نیز آشنایی داشت. وی شخصی مذهبی و درستکار بود و به قولی، پس از بازگشت از پطرزبورگ،
ایمان و
عقاید مذهبی او محکمتر شد و حتی به نوشتن شرحی بر نهجالبلاغه اقدام کرد.
از فرزندان او، به جز میرزا جوادخان، که به او اشاره شد، میرزا عبدالرحیمخان بودکه شاگرد مدرسۀ توپخانه بود و به منصب مهندس باشیگری خطوط تلگراف رسید و سپس در وزارت خارجه مشغول کار شد.
(۱) محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، المآثر والآثار، تهران ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۸ش.
(۲) محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۷ش.
(۳) محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، مرآتالبلدان، چاپ عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸.
(۴) مهدی بامداد، شرح رجال ایران در قرون ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۷۱.
(۵) مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران ۱۳۴۶ش.
(۶) محمدجعفر خورموجی، حقایقالاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۴۴ش.
(۷) محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، چاپ جمشید کیانفر، تهران ۱۳۷۷ش.
(۸) میرزا مهدیخان ممتحنالدوله شقاقی، رجال وزارت خارجه در عهد ناصری و مظفری، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۵.
(۹) میرزا مهدیخان ممتحنالدوله شقاقی، خاطرات ممتحنالدوله (زندگینامۀ میرزا مهدیخان ممتحنالدوله شقاقی)، چاپ حسینقلی خانشقاقی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۰) اصغر مهدوی، القاب و مناصب قاجاری و اسناد امینالضرب، تدوین مهدی قمینژاد، تهران ۱۳۸۸ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۶۸۴۵.