• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالرحمان‌ بن‌ کیسان‌ اموی اصم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَصَم‌ّ، ابوبکر عبدالرحمان‌ بن‌ کیسان‌ بن‌ جریر اموی (د۲۰۰ یا ۲۰۱ق‌/۸۱۶ یا ۸۱۷م‌)، متکلم ، فقیه‌ و مفسر معتزلی‌ بود.



درباره سرگذشت‌ او اطلاعات‌ محدودی در دست‌ است‌. با آنکه‌ او از چهره‌های مشهور و از سرکردگان‌ معتزله‌ به‌ شمار می‌رفت‌، ولی‌ به‌ سبب‌ آراء خاصی‌ که‌ در باب‌ امامت‌ و اَعراض‌ داشت‌، معتزله‌ او را یک‌ معتزلی‌ تمام‌ عیار نمی‌دانستند و به‌ او به‌ چشم‌ بیگانه‌ نظر می‌کردند.
[۱] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۱۴.
[۲] قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
اصم‌ در روزگار خود چهره‌ای شناخته‌ شده‌ بود و مأمون‌ با وی مکاتبه‌ می‌کرد، با این‌همه‌، روزگار را به‌ سختی‌ می‌گذرانید و از تقرب‌ به‌ دربار خلیفه‌ ابا می‌کرد و صبر در فقر را پیشه خود ساخته‌ بود.
[۳] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۱۴.
[۴] قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
ابوالهذیل‌ علاف‌ (ه م‌) هم‌ با آنکه‌ به‌ وی تمایلی‌ نداشت‌ و به‌ او لقب‌ «خَربان‌» (مُکاری) داده‌ بود، بارها با او به‌ مناظره‌ پرداخت‌.
[۵] محمد ملطی‌، التنبیه‌ و الرد، ج۱، ص۴۳، به‌ کوشش‌ محمدزاهد کوثری، مکتب‌ نشر الثقافة الاسلامیه‌، ۱۳۶۸ق‌/۱۹۴۹م‌.
او همچنین‌ با هشام‌ بن‌ حکم‌ مناظره‌هایی‌ داشت‌.
[۶] قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
اصم‌ را پرهیزگارترین‌ مرد زمان‌ خود خوانده‌اند.
[۷] قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
به‌ گفته قاضی‌ عبدالجبار اصم‌ در بصره‌ مسجدی داشت‌ و در آن‌جا ۸۰ شیخ‌ با او نماز می‌گزاردند.
[۸] قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.



از شاگردان‌ او ابن‌علیه‌ (د ۱۹۳ق‌) را می‌توان‌ نام‌ برد.
[۹] قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.



اصم‌ دارای تألیفات‌ فراوانی‌ بوده‌ که‌ به‌ گفته ملطی‌
[۱۰] محمد ملطی‌، التنبیه‌ و الرد، ج۱، ص۴۳، به‌ کوشش‌ محمدزاهد کوثری، مکتب‌ نشر الثقافة الاسلامیه‌، ۱۳۶۸ق‌/۱۹۴۹م‌.
تا آن‌ زمان‌ بی‌سابقه‌ بوده‌ است‌. متأسفانه‌ هیچ‌یک‌ از آثار وی باقی‌ نمانده‌ است‌
[۱۱] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۱۴.
و تنها خلاصه‌ای از آراء او را در عباراتی‌ کوتاه‌ و به‌ نحو پراکنده‌ در منابع‌ مختلف‌ می‌یابیم‌.


یکی‌ از اصول‌ پنجگانه معتزله‌ این‌ بود که‌ مرتکب‌ گناه‌ کبیره‌ فاسق‌ است‌. او را نه‌ مؤمن‌ می‌شمردند و نه‌ کافر . اصم‌ بر خلاف‌ سایر معتزله‌ این‌ اصل‌ را قبول‌ نداشت‌ و بر آن‌ بود که‌ ایمان‌ مجموعه‌ای از همه طاعت‌هاست‌ و مرتکب‌ کبیره‌ به‌ سبب‌ گناهش‌ فاسق‌ است‌، ولی‌ چون‌ به‌ توحید اعتقاد دارد و طاعت‌ می‌ورزد، مؤمن‌ است‌ و از دایره ایمان‌ بیرون‌ نمی‌رود.
[۱۲] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۲۶۹_۲۷۰، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.



معتزله‌ جملگی‌ معتقد بودند که‌ مرتکب‌ گناه‌ کبیره‌ اگر بدون‌ توبه‌ از دنیا برود، تا ابد در آتش‌ دوزخ‌ گرفتار خواهد شد. درباره عقیده اصم‌ درباره این‌ اصل‌، دو روایت‌ متعارض‌ وجود دارد: به‌ روایت‌ اشعری
[۱۳] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص‌۲۷۸، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
او فاسق‌ را دشمن‌ خدا و اهل‌ آتش‌ می‌دانست‌، اما ابن‌حزم‌
[۱۴] علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، ج۴، ص۸۰، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
می‌گوید که‌ او معتقد بود همه مؤمنان‌ در بهشتند، هر چند که‌ گناهان‌ کبیره بسیاری مرتکب‌ شده‌ باشند.


همگی‌ معتزله‌ اتفاق‌ نظر دارند بر اینکه‌ در صورت‌ توانایی‌ و امکان‌، امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر به‌ وسیله دست‌، زبان‌ و حتی‌ شمشیر واجب‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر هرگاه‌ بتوان‌ اهل‌ بغی‌ را با اسلحه‌ از میان‌ برداشت‌ و حق‌ را اقامه‌ کرد، چنین‌ کاری واجب‌ است‌. اما اصم‌ نظر دیگری دارد و می‌گوید: اگر مردم‌ شخص‌ عادلی‌ را به‌ عنوان‌ امام‌ بپذیرند و از او اطاعت‌ کنند، در این‌ صورت‌ قیام‌ کردن‌ برضد اهل‌ بغی‌ واجب‌ است‌، ولی‌ اگر چنین‌ امری متحقق‌ نشد، قیام‌ واجب‌ نیست‌.
[۱۵] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۲۷۸، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۱۶] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۵۱، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.



همگی‌ متکلمان‌ در اینکه‌ امامت‌ امری لازم‌ است‌، تردیدی ندارند، اما اصم‌ در این‌ میان‌ نظر خاصی‌ دارد و می‌گوید: اگر مردم‌ مراعات‌ حال‌ یکدیگر را بکنند و حقوق‌ هم‌ را زیر پا نگذارند، نیازی به‌ وجود امام‌ نیست‌.
[۱۷] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۶۰، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
اصم‌ از متکلمانی‌ است‌ که‌ امامت‌ مفضول‌ بر فاضل‌ را قبول‌ دارد. البته‌ دلیل‌ اعتقاد او به‌ جواز امامت‌ مفضول‌ با ادله سایر کسانی‌ که‌ به‌ این‌ امر معتقدند، تفاوت‌ دارد. دلیل‌ او این‌ است‌ که‌ فرض‌ کنید مردم‌ در زمانی‌ خاص‌ مردی را به‌ امامت‌ برمی‌گزینند که‌ به‌ نظرشان‌ در زمان‌ بیعت‌ با او، از دیگران‌ فاضل‌تر است‌، اما امکان‌ دارد که‌ بعدها کسی‌ در میان‌ امت‌ ظهور کند که‌ از او فاضل‌تر باشد. فاضل‌تر بودن‌ از دیگران‌ برای هیچ‌ کس‌ امر ثابتی‌ نیست‌، چرا که‌ شخص‌ می‌تواند امروز مفضول‌ باشد و فردا فاضل‌ گردد و یا امروز جاهل‌ باشد و فردا عالم‌ گردد. از سوی دیگر این‌ کار هم‌ شدنی‌ نیست‌ که‌ به‌ محض‌ اینکه‌ در میان‌ امت‌ شخصی‌ پدید آمد که‌ از امام‌ وقت‌ فاضل‌تر بود، امام‌ را خلع‌ کنند و او را به‌ جایش‌ بگذارند، چه‌، در این‌ صورت‌ مردم‌ پیوسته‌ باید یکی‌ را خلع‌ کنند و دیگری را بنشانند. این‌ کار افزون‌ بر اینکه‌ به‌ هرج‌ و مرج‌ می‌کشد، مورد تأیید شریعت‌ اسلام‌ نیز نیست‌. پس‌ امامت‌ مفضول‌ بدین‌ لحاظ جایز است‌.
[۱۸] ناشی‌ اکبر، مسائل‌ الامامه، ج۱، ص۵۹_۶۱، به‌ کوشش‌ فان‌ اس‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.



عقیده اصم‌ درباره خلفای راشدین‌ این‌ است‌ که‌ امامت‌ ابوبکر، عمر و عثمان‌ بر حق‌ بود. او برخلاف‌ معتزله‌، امامت‌ علی‌ (ع‌) را درست‌ نمی‌دانست‌، چرا که‌ به‌ نظر او مردم‌ به‌ آن‌ راضی‌ نبودند و اجماعی‌ در مورد آن‌ صورت‌ نگرفت‌. او پس‌ از علی‌ (ع‌) امامت‌ معاویه‌ را بر حق‌ می‌داند و دلیلش‌ این‌ است‌ که‌ مسلمانان‌ بر امامت‌ وی اتفاق‌ نظر داشتند.
[۱۹] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۵۶، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۲۰] قاضی‌ عبدالجبار، المغنی‌ فی‌ ابواب‌ التوحید و العدل‌، ج۲۰، ص۶۰_۶۱، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و سلیمان‌ دنیا، قاهره‌، الدار المصریه للتألیف‌ و الترجمه‌.
اصم‌ درباره جنگ‌ علی‌ (ع‌) با طلحه‌ و زبیر و معاویه‌ بر آن‌ است‌ که‌ اگر علی‌ (ع‌) انگیزه‌اش‌ این‌ بوده‌ که‌ شرایطی‌ را برای مردم‌ فراهم‌ کند تا شخصی‌ را به‌ امامت‌ برگزینند، کار شایسته‌ای انجام‌ داده‌ است‌. او درباره جنگیدن‌ آنان‌ نیز با علی‌ (ع‌) همین‌ گونه‌ داوری می‌کند.
[۲۱] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۵۳، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۲۲] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۵۷- ۴۵۸، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
بدین‌سان‌، او از داوری درباره طرفین‌ این‌ جنگ‌ها و نسبت‌ دادن‌ آنان‌ به‌ حق‌ یا باطل‌، تن‌ زده‌ است‌.
[۲۳] سعد بن‌ عبدالله‌ اشعری، المقالات‌ و الفرق‌، ج۱، ص۱۳، به‌ کوشش‌ محمدجواد مشکور، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۲۴] محمد مفید، الجمل‌، ج۱، ص۶۳، به‌ کوشش‌ علی‌ میرشریفی‌، قم‌، ۱۳۷۱ش‌.



اصم‌ اساساً وجود اَعراض‌ را انکار می‌کرد و می‌گفت‌ جز جسمی‌ که‌ دارای طول‌ و عرض‌ و عمق‌ است‌، امر دیگری را نمی‌توان‌ اثبات‌ کرد. حرکت‌، سکون‌، فعل‌، قیام‌، قعود، افتراق‌، اجتماع‌، رنگ‌، صوت‌، طعم‌ و رائحه‌ همه این‌ها چیزی غیر از جسم‌ نیست‌. صاحب‌ نظران‌ درباره این‌ عقیده اصم‌ دو تفسیر مختلف‌ دارند: برخی‌ معتقدند که‌ او وجود اعراض‌ یاد شده‌ را قبول‌ دارد، ولی‌ آن‌ها را برای جسم‌ ضروری می‌داند، اما برخی‌ دیگر این‌ گفته اصم‌ را اینگونه‌ تفسیر می‌کنند که‌ او هیچ‌ عَرضی‌ را به‌ هیچ‌ وجه‌ قبول‌ ندارد.
[۲۵] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۳۴۳_۳۴۴، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.

بدین‌ قرار، او استطاعت‌ و عجز را چیزی غیر از شخص‌ مستطیع‌ و شخص‌ عاجز نمی‌دانست‌.
[۲۶] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۲۴۲، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۲۷] علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، ج۳، ص۳۴، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.



نظر او درباره کلام‌ خدا (قرآن‌) نیز بی‌ارتباط با نظریه‌اش‌ درباره اعراض‌ نیست‌. از نظر او قرآن‌ یک‌ جسم‌ است‌ و محال‌ است‌ که‌ قرآن عرض‌ باشد، چرا که‌ امکان‌ ندارد خداوند یا شخص‌ دیگری عرضی‌ را به‌ وجود آورد.
[۲۸] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۵۸۸، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.



ناگفته‌ نباید گذاشت‌ که‌ اصم‌ دارای دیدگاه‌ حسی‌ است‌. برای آشنایی‌ با این‌ دیدگاه‌ باید از سایر آراء او از جمله‌ رأیش‌ در باب‌ انسان‌ ، روح‌ و نفس‌ مدد جست‌. کوتاه‌ترین‌ عبارتی‌ که‌ دیدگاه‌ حسی‌ او را صراحتاً بیان‌ می‌دارد، این‌ است‌ که‌ می‌گوید: لا اَعْرِف‌ُ الاّ ما شاهَدْتُه‌ُ بِحَواسّی‌: من‌ به‌ چیزی، جز آنچه‌ با حواس‌ خویش‌ دریافته‌ باشم‌، باور ندارم‌.
[۲۹] علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، ج۵، ص۲۰۱، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
بدین‌سان‌، «نفس‌» همین‌ بدن‌ است‌، نه‌ چیزی جز آن‌
[۳۰] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۳۳۵، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
و انسان‌ جز همین‌ جسد دارای طول‌ و عرض‌ و عمق‌ چیز دیگری نیست‌ و حیات‌ و روح‌ چیزی جز جسد نیست‌. انسان‌ جوهر واحدی است‌ که‌ روح‌ ندارد.
[۳۱] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۳۳۱، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۳۲] علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۳۳] علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، ج۴، ص۱۲۲، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.



(۱) علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
(۲) ابن‌ندیم‌، الفهرست‌.
(۳) علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
(۴) سعد بن‌ عبدالله‌ اشعری، المقالات‌ و الفرق‌، به‌ کوشش‌ محمدجواد مشکور، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
(۵) قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
(۶) قاضی‌ عبدالجبار، المغنی‌ فی‌ ابواب‌ التوحید و العدل‌، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و سلیمان‌ دنیا، قاهره‌، الدار المصریه للتألیف‌ و الترجمه‌.
(۷) ناشی‌ اکبر، مسائل‌ الامامه، به‌ کوشش‌ فان‌ اس‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
(۸) محمد مفید، الجمل‌، به‌ کوشش‌ علی‌ میرشریفی‌، قم‌، ۱۳۷۱ش‌.
(۹) محمد ملطی‌، التنبیه‌ و الرد، به‌ کوشش‌ محمدزاهد کوثری، مکتب‌ نشر الثقافة الاسلامیه‌، ۱۳۶۸ق‌/۱۹۴۹م‌؛


۱. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۱۴.
۲. قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
۳. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۱۴.
۴. قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
۵. محمد ملطی‌، التنبیه‌ و الرد، ج۱، ص۴۳، به‌ کوشش‌ محمدزاهد کوثری، مکتب‌ نشر الثقافة الاسلامیه‌، ۱۳۶۸ق‌/۱۹۴۹م‌.
۶. قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
۷. قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
۸. قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
۹. قاضی‌ عبدالجبار، فضل‌ الاعتزال‌ و طبقات‌ المعتزله، ج۱، ص۲۶۷، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، تونس‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۴م‌.
۱۰. محمد ملطی‌، التنبیه‌ و الرد، ج۱، ص۴۳، به‌ کوشش‌ محمدزاهد کوثری، مکتب‌ نشر الثقافة الاسلامیه‌، ۱۳۶۸ق‌/۱۹۴۹م‌.
۱۱. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۱۴.
۱۲. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۲۶۹_۲۷۰، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۱۳. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص‌۲۷۸، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۱۴. علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، ج۴، ص۸۰، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
۱۵. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۲۷۸، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۱۶. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۵۱، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۱۷. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۶۰، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۱۸. ناشی‌ اکبر، مسائل‌ الامامه، ج۱، ص۵۹_۶۱، به‌ کوشش‌ فان‌ اس‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
۱۹. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۵۶، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۲۰. قاضی‌ عبدالجبار، المغنی‌ فی‌ ابواب‌ التوحید و العدل‌، ج۲۰، ص۶۰_۶۱، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و سلیمان‌ دنیا، قاهره‌، الدار المصریه للتألیف‌ و الترجمه‌.
۲۱. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۵۳، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۲۲. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۴۵۷- ۴۵۸، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۲۳. سعد بن‌ عبدالله‌ اشعری، المقالات‌ و الفرق‌، ج۱، ص۱۳، به‌ کوشش‌ محمدجواد مشکور، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۲۴. محمد مفید، الجمل‌، ج۱، ص۶۳، به‌ کوشش‌ علی‌ میرشریفی‌، قم‌، ۱۳۷۱ش‌.
۲۵. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۳۴۳_۳۴۴، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۲۶. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۲۴۲، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۲۷. علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، ج۳، ص۳۴، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
۲۸. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۵۸۸، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۲۹. علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، ج۵، ص۲۰۱، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
۳۰. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۳۳۵، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۳۱. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۳۳۱، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۳۲. علی‌ اشعری، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۳۳. علی‌ بن‌ حزم‌، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء والنحل‌، ج۴، ص۱۲۲، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «اصم»، ج۹، ص۲۱.    






جعبه ابزار