• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالحمید بن یحیی کاتب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوغالب عبدالحمید بن یحیی کاتب ۱۳۲ق)، از ادیبان و کاتبان قرن دوم هجری قمری که وابسته به امویان بود.



ابوغالب عبدالحمید بن یحیی بن سعد کاتب بغدادی انباری عامری، مولای بنی عامر بن لؤی
[۱] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۷، ص۳۱۸.
در اصل از قیساره (قیساریه)، از نواحی فلسطین بود. در انبار، از نواحی بغداد رشد یافت و ساکن شام گردید. البته برخی او را اهل انبار یا شام نیز دانسته‌اند که در شهر رقّه سکونت داشت. ابن ندیم او را اهل شام دانسته و می‌گوید که در آغاز در شهرهای مختلف به تعلیم و آموزش کودکان اشتغال داشت و سپس کاتب مروان بن محمد (حکومت ۱۲۷-۱۳۲ق) شد.
او در بلاغت، فصاحت و ادب ضرب المثل بود و از دوستان عبداللّه بن مقفع و از موالی علاء بن وهب عامری انباری به‌شمار می‌رفت؛ جدش آزاد شده علاء بن وهب عامری بود از این‌رو به بنیعامر منسوب است.
وی از ادیبان و پیشوایان کاتبان به شمار می‌رفت که در بلاغت بدو مثال می‌زدند و نامه‌نگاران به او اقتدا می‌کردند. از عبدالحمید پرسیدند که چگونه به این حد از بلاغت رسیدی؟ گفته بود که از کلام امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام).
ابوغالب امور کتابت مروان بن حکم، آخرین خلیفه اموی (خلافت ۱۲۷-۱۳۲ق) را برعهده داشت. پس از روی کار آمدن عباسیان، منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ) درباره وی این‌گونه گفته بود: سه عامل باعث شد که بنی مروان بر ما غلبه کنند: حجّاج، مؤذن بعلبکی و عبدالحمید کاتب.


او شخصی ادیب، بلیغ و از مشاهیر فنون ادب بود. از سالم مولای هشام بن عبدالملک و مهزم بن خالد بن خالد بهره علمی برد.
افرادی چون خالد بن برمک و یعقوب بن داود، وزیر مهدی از شاگردان وی محسوب می‌شدند.


عبدالحمید کاتب سرانجام در اواخر سال ۱۳۲ق در بوصیر، قریه‌ای از نواحی فیوم در مصر همراه مروان حمار (حکومت ۱۲۸-۱۳۲ق) به قتل رسید، اگرچه برخی گویند که وی پس از قتل مروان مخفی شد و چون سفاح (خلافت ۱۳۲-۱۳۶ هـ) روی کار آمد، او را گرفت و به عبدالجبار بن عبدالرحمان صاحب شرطه تحویل داد و در سال ۱۳۴هـ به قتل رسید. گفته شده که او بعد از قتل مروان، در بحرین به دوستش عبداللّه بن مقفع پناه برد. تعقیب‌کنندگان و سربازان عبدالحمید را دستگیر نموده و در سال ۱۳۲ ق در حالی که ۷۲ سال داشت، به قتل رساندند.


از عبدالحمید کاتب رسائلی در هزار ورقه و نیز کتابی تحت عنوان نصیحة الکتاب و ما یلزم ان یکونوا علیه من الاخلاق و آلاداب بر جای مانده است.
[۲۲] حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۴، ص۶۵۴.



برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود.
[۲۳] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۶۳.



۱. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۷، ص۳۱۸.
۲. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۵، ص۱۰۶.    
۳. کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۵، ص۱۰۶.    
۴. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۸، ص۴۷۰.    
۵. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۴۹.    
۶. ابن‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۳۱.    
۷. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۴۶۲.    
۸. زرکلی، خیرالدین بن محمود، الاعلام، ج۳، ص۲۹۰.    
۹. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۸، ص۴۷۰.    
۱۰. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۸، ص۵۳.    
۱۱. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۸، ص۵۳.    
۱۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۸، ص۴۷۰.    
۱۳. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۴۶۲.    
۱۴. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۴، ص۹۲.    
۱۵. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۷، ص۳۱۸.    
۱۶. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۸، ص۵۳.    
۱۷. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۳.    
۱۸. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۵۰۵.    
۱۹. ابن‌ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۴۹.    
۲۰. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۰، ص۶۰.    
۲۱. کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۵، ص۱۰۶.    
۲۲. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۴، ص۶۵۴.
۲۳. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۶۳.
۲۴. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۷، ص۳۱۸.    
۲۵. بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون، ج۲، ص۶۵۴.    
۲۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۳، ص۲۸۹-۲۹۰.    
۲۷. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۴۷.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۳۲، برگرفته از مقاله «عبدالحمید بن یحیی کاتب».
• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۹۴، برگرفته از مقاله «عبدالمجید کاتب».
• عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۳۴۱.






جعبه ابزار