• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالحسین دیبا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبدالحسین دیبا معروف به وکیل الملک، در تبریز متولد شد، وی یکی از سیاسیون مشهور ایرانی در دوره قاجار بود.



سید عبدالحسین دیبا معروف به وکیل‌الملک، در ۱۲۶۷ش در تبریز تولد یافت. ‌
[۱] مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (۱۲۹۹-۱۳۲۰ه. ‌ش)، تهران، انتشارات الهام، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۳، ص۲۵۴.
پدرش تراب‌خان وزیر خلوت از اعیان و اشراف و مالکین عمده آذربایجان بود و در دربار مظفرالدین شاه مقامی شامخ داشت. ‌عموهای وی چون نظام‌العلماء تبریزی، میرزا اسدالله‌خان ناظم‌الدوله و محمودخان علاءالملک از بزرگان و سرشناسان ایران زمین و آذربایجان بوده‌اند. ‌
[۲] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، چاپ ۱، ۱۳۸۰، ج۲، ص۶۹۱.



عبدالحسین پس از انجام تحصیلات مقدماتی در تبریز برای ادامه‌ تحصیلات به فرانسه اعزام شد
[۳] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، چاپ ۱، ۱۳۸۰، ج۲، ص۶۹۱.
و در رشته‌های اقتصاد و علوم سیاسی درس خواند و پس از فراغت از تحصیل، به سمت اتاشه افتخاری در سفارت ایران در پاریس مشغول خدمت شد. ‌چند سالی در پاریس اقامت داشت تا به ایران بازگشت و چون غالب منسوبین نزدیک او در وزارت امور خارجه مصدر مقامات حساس بودند، او هم با سمت کنسولی به بادکوبه رفت و مدتی در آن سمت باقی بود. ‌


یکی از پژوهشگران معاصر درباره دوران کاری وی در تفلیس چینن می‌نویسد: «عبدالحسین خان در روسیه لقب وکیل‌الملک را از یکی از کنسول‌های ایران دریافت داشت و مقامی در کنسولگری ایران در تفلیس به دست آورد. ‌در آن تاریخ عمده عایدی کنسولگری ایران دریافت عواید گذرنامه از اتباع ایران در ممالک همسایه بود. ‌در روسیه عده زیادی از ایرانیان به عنوان تاجر و پیشه‌ور و کارگر معادن نفت اقامت داشتند. ‌وکیل‌الملک مبالغ گزافی از عواید تذکره‌ها را به جیب خود ریخت و پس از ازدواج به یک دختر قفقازی، سری در میان سرها درآورد و به قمار و تفریح و تبدیل ارز مشغول شد. ‌با وقوع انقلاب بلشویکی و حوادث خونین روسیه و قفقاز، بساط تجمل و قمار وکیل‌الملک در هم پاشید و او به اتفاق همسرش به ایران بازگشت و به زودی در زمره نزدیکان تیمورتاش در آمد».
[۴] معتضد، ‌خسرو، پلیس سیاسی، تهران، انتشارات جانزاده، چاپ اول، ۱۳۶۶، ص۱۱۷.


۳.۱ - همسر عبدالحسین

وی یک همسر خارجی داشت که تیمورتاش نام او را بلبل گذاشته بود و فوق‌العاده مورد توجه و محبت تیمورتاش بود. ‌وی به زبان‌های روسی، فرانسه، آلمانی و انگلیس کاملا مسلط بود. ‌
[۵] عاقلی، باقر، ‌ خاندان‌های حکومتگر ایران، تهران، ‌نامک، چاپ دوم، ‌۱۳۸۶، ص۲۹۶.
همین امر می‌تواند نکته‌ای قابل تحمل در نحوه روابط تیمورتاش با روسیه باشد که همواره متهم به داشتن روابط با سرویس اطلاعات شوری موسوم به (گ. ‌پ. ‌او) بود. ‌
[۶] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۸۰، ج۲، ص۲۳.

دیبا مدتی در استانبول اقامت داشت و کنسول‌گری ازمیر را اداره می‌کرد و بعد از اتمام ماموریت خویش به تهران بازگشت. ‌مدتی هم در وزارت خارجه به خدمت مشغول بود تا این که به وزارت مالیه منتقل شد و به ریاست اداره امتیازات منصوب شد. ‌بعد از خلع قاجاریه و سلطنت رضاشاه که تیمورتاش به وزارت دربار منصوب و مرد قدرتمند ایران شد، با توجه به سوابق دوستی و نزدیکی با دیبا، او را به دربار پهلوی برد و ریاست محاسبات دربار را به او سپرد. ‌


تیمورتاش و دیبا آن قدر به هم نزدیک شدند که شب و روز را با هم به سر می‌بردند. ‌تیمورتاش بدون حضور عبدالحسین به هیچ میهمانی یا مسافرت داخلی و خارجی نمی‌رفت. ‌در تمام مسافرت‌های سالیانه‌ او به اروپا، دیبا همراه او بود. ‌این نزدیکی و دوستی دیبا با تیمورتاش موجب ‌شد، افرادی که با تیمورتاش کار دارند، او را واسطه نمایند و دیبا نیز با دریافت مبالغی حاجت آن‌ها را برآورده می‌کرد. ‌در دوره‌ها‌ی هفتم
[۷] فرهنگ، عطاءالله، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی از آغاز مشروطیت تا دوره ۲۴ قانونگذاری و نمایندگان مجلس سنا در هفت دوره تقنیه، چاپخانه مجلس شواری ملی، بی جا، ۱۳۵۶، ص۸۵.
و هشتم
[۸] فرهنگ، عطاءالله، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی از آغاز مشروطیت تا دوره ۲۴ قانونگذاری و نمایندگان مجلس سنا در هفت دوره تقنیه، چاپخانه مجلس شواری ملی، بی جا، ۱۳۵۶، ص۹۹.
مجلس شورای ملی، دیبا با کمک تیمورتاش و از طرف مردم خوی، ماکو و سلماس به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب گردید. ‌ولی دیبا شأن خود را بالاتر از این می‌دانست که در جلسات مجلس شورای ملی شرکت کند و در همان وزارت دربار مشغول کار بود و مقام و موقعیت ممتازی برای خود به وجود آورده بود. ‌


در اسفند ماه سال ۱۳۰۷ش لایحه‌ای بنا به تقاضای عبدالحسین دیبا در مجلس تنظیم گشت، جهت تاسیس مرکز انتشار اخبار و اصوات به وسیله دستگاه بی‌سیم (رادیو) که البته در آن قید شده بود که اگر آقای دیبا ظرف مدت یک سال موفق به تاسیس رادیو نگردید، امتیاز لغو گردد. ‌و به همین خاطر و به دلیل ناتوانی وی در راه‌اندازی رادیو این امتیاز بعد از گذشت مدت تعیین شده لغو شد. ‌
[۹] دلدم، اسکندر، زندگی پرماجرای رضا شاه، تهران، نشر گلفام، چاپ اول، ج۳، ص۷۲۹.


۵.۱ - سخن حسین فردوست

حسین فردوست در کتاب ظهور و سقوط پهلوی درباره علت نزدیکی تیمورتاش به عبدالحسین دیبا را وجود همسر دیبا می‌داند و در این مورد چنین می‌نویسد: «تیمورتاش شخصی به نام دیبا را رئیس محاسبات دربار و دست راست خودش کرده بود. ‌چرا او دیبا را انتخاب کرده بود؟ علت این بود که دیبا زنی داشت که رفیقه تیمورتاش بود. ‌تمیورتاش در رابطه با این زن علناً زیاده‌روی می‌کرد و برایش هم مقدور بود. ‌او دیبا و زنش را را با خود به سوئیس آورده بود و آن‌ها در آپارتمان بغلی او زندگی می‌کردند و بین این دو آپارتمان دری بود که بدون رفتن به راهرو می‌توانستند، رفت و آمد کنند. ‌به دیدار تیمورتاش که می‌رفتیم، می‌دیدیم که زن دیبا با آرایش غلیظ و لباس‌های بدن نما نزد تیمورتاش می‌آید و متوجه شدم که روابط خاصی بین آنهاست». ‌
[۱۰] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۸۰، ج۱، ‌ص ۵۲.

وی در ادامه با بیان این‌که تیمورتاش مردی بوده است، خوش قیافه و جذاب و به راحتی به زن‌های زیبا دسترسی داشته است و از سویی زن دیبا که اهل کشور شوروی بوده، چندان جذابیتی نداشته است، نتیجه می‌گیرد که علاقه تیمورتاش به همسر دیبا چیزی غیر از مسئله زنانگی او بوده است. ‌و در همین ارتباط می‌نویسد: «یک روز به اتفاق تیمورتاش و زن دیبا در شهر لوزان به گردش پرداختیم، به یک مغازه جواهر فروشی رفتیم و تیمورتاش به او گفت: هر چه می‌خواهی بردار. ‌آن زن هم هر نوع جواهر گران قیمتی که پسندید برداشت. ‌صحبت از میلیون فرانک بابت قیمت جواهرات بود. ‌تیمورتاش هم یک چک کشید و به جواهر فروش داد. ‌جواهر فروش او را می‌شناخت و می‌دانست که وزیر دربار ایران است و چک تیمورتاش برایش معتبرترین چک‌ها بود. ‌همه اینها نشان می‌دهد که رابطه تیموتاش با این زن قفقازی رابطه جاسوسی بوده است و نه رابطه ساده جنسی». ‌
[۱۱] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۸۰، ج۱، ‌ص ۵۳.



نزدیکی و تقرب به تیمورتاش که طبعا نزدیکی به شاه بود، موجب گردید برای انجام بعضی از تقاضاهای ارباب رجوع، وجوهی گرفته و تقریبا دیبا کار چاق‌کن تیمورتاش شده بود. ‌وقتی ستاره‌ی بخت تیمورتاش در حال افول قرار گرفت، رضاشاه اول عبدالحسین دیبا را اخراج کرد. ‌درباره علل مغضوب شدن و طرد عبدالحسین، سخنان بسیاری گفته شده، مخصوصا این مورد که وی در جریان سرقت تاج نادری سخت مورد سوءظن قرار گرفت. ‌
[۱۲] بهنود، مسعود، از سید ضیاء تا بختیار، تهران، جاویدان، چاپ سوم، ‌۱۳۶۹، ص۱۱۵.
مخبرالسلطنه هدایت چنین می‌نویسد: «گفته شد خزانه دست خورده است، دیبا مظنون بود، شاه را خبر کردند و سر به خزانه زدند. ‌سراغ تاج نادری را گرفتند، خالی از تغییری هم نبودند، ‌در صندوق اول نبود، صندوقدار دست و پایش را گم کرد، چند صندوق وارسی شد، فقدان نمره و ثبت این عیب را دارد. ‌بالاخره تاج درآمد، در قفسه‌ای بود که نهاده شد. ‌شاه در قفسه را قفل زد، کلید را روی قفسه‌ انداخت. ‌در موقع بیرون رفتن به من اشاره فرمودند که تا آخر باش، استنباط کردم که ستاره تیمورتاش در افول است. ‌دیبا چند روز بعد به کرمانشاه تبعید شد و دیگر از او خبری ندارم». ‌
[۱۳] هدایت، مخبرالسلطنه، خاطرات و خطرات، تهران، کتابفروشی زوار، چاپ سوم، ۱۳۶۱، ص۳۸۹.


۶.۱ - سخن معتصم‌السلطنه

معتصم‌السلطنه فرخ نیز در کتابش در مورد دیبا می‌نویسد: «پس از سفر تیمورتاش به مسکو، من یک روز. ‌. ‌. ‌برای تیمورتاش پیغام فرستادم که کمتر جانب وکیل‌الملک را نگهدارد. ‌. ‌. ‌مخصوصا که اعلی حضرت به شدت به وکیل‌الملک مظنون هستند و حق هم دارند. ‌اما تیمورتاش ابداً گوشش بدهکار نبود. ‌. ‌. ‌و کار را به جایی رساند که ناگهان یک روز شاه به دفتر رئیس محاسبات وزارت دربار (دیبا) رفت و میز و صندلی او را درهم شکست و سپس به پیش‌خدمت دستور داد که این مرد را از این‌جا بیرون کنید. ‌. ‌. ‌و وکیل‌الملک متعاقب این فرمان کوچک شد و حقیر شد و تکیده شد و از وزارت دربار اخراج گردید. ‌وکیل‌الملک نیز مانند تیمورتاش به اتهام ارتشاء (گویا از کمپانی روسی اشکودا) محاکمه شد و به سه سال زندان محکوم گردید و در پایان محکومیت (۱۳۱۷) توسط مامورین مختاری به قتل رسید». ‌
[۱۴] فرخ، سیدمهدی (معتصم السلطنه)، خاطرات سیاسی فرخ، تهران، جاویدان علمی، بی تا، ص۲۹۱.

برخی نیز علت طرد دیبا را این موضوع دانسته‌اند که وی مبلغ زیادی را در قمار از مجلل‌الدوله پدر زن رضاشاه برده و این باخت باعث سکته و مرگ مجلل‌الدوله شد. ‌رضاشاه به همین سبب دیبا را احضار و امر می‌کند که مبلغ برد را به ورثه مجلل مسترد نماید. ‌
[۱۵] مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (۱۲۹۹-۱۳۲۰ه. ‌ش)، تهران، انتشارات الهام، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۳، ص۲۵۵.


۶.۲ - تبعید عبدالحسین دیبا

عبدالحسین دیبا را پس از عزل، ابتدا به کرمانشاه تبعید کرده، سپس به جرم اخذ رشوه از شخصی به نام امیرمنصور فرزند سپهدار رشتی برای وکالت مجلس (قرار بود وی در این مورد از تیمورتاش کمک بگیرد)، به محاکمه کشیدند. ‌وی متهم گشت که امیر منصور را به امر غیر واقع که نمایندگی رشت در دوره نهم باشد، امیدوار نموده و مبلغ دو هزار تومان به این عنوان از او اخذ و کلاهبرداری کرده است. ‌سرانجام محکوم به سه سال و یا شانزده ماه حبس شد. ‌و پس از سپری نمودن آن به ملایر تبعید شد.


‌وی پس از خاتمه‌ دوران محکومیتش آزاد نشد و سال‌ها در زندان باقی ماند تا این‌که در سال ۱۳۱۸ در سن ۵۱ سالگی در زندان ملایر به طرز مشکوکی جان سپرد. ‌
[۱۶] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، انتشارات علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج۵، ص۲۹۲-۲۹۳.
پس از شهریور ۱۳۲۰ش، فدوی، فروتن،‌ هادی نظمی، فتح‌الله چوبین و محمدکاظم جهانسوزی به جرم قتل عمد عبدالحسین دیبا به دادگاه احضار شدند. ‌
[۱۷] مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (۱۲۹۹-۱۳۲۰ه. ‌ش)، تهران، انتشارات الهام، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۳، ص۲۵۶.



۱. مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (۱۲۹۹-۱۳۲۰ه. ‌ش)، تهران، انتشارات الهام، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۳، ص۲۵۴.
۲. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، چاپ ۱، ۱۳۸۰، ج۲، ص۶۹۱.
۳. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، چاپ ۱، ۱۳۸۰، ج۲، ص۶۹۱.
۴. معتضد، ‌خسرو، پلیس سیاسی، تهران، انتشارات جانزاده، چاپ اول، ۱۳۶۶، ص۱۱۷.
۵. عاقلی، باقر، ‌ خاندان‌های حکومتگر ایران، تهران، ‌نامک، چاپ دوم، ‌۱۳۸۶، ص۲۹۶.
۶. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۸۰، ج۲، ص۲۳.
۷. فرهنگ، عطاءالله، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی از آغاز مشروطیت تا دوره ۲۴ قانونگذاری و نمایندگان مجلس سنا در هفت دوره تقنیه، چاپخانه مجلس شواری ملی، بی جا، ۱۳۵۶، ص۸۵.
۸. فرهنگ، عطاءالله، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی از آغاز مشروطیت تا دوره ۲۴ قانونگذاری و نمایندگان مجلس سنا در هفت دوره تقنیه، چاپخانه مجلس شواری ملی، بی جا، ۱۳۵۶، ص۹۹.
۹. دلدم، اسکندر، زندگی پرماجرای رضا شاه، تهران، نشر گلفام، چاپ اول، ج۳، ص۷۲۹.
۱۰. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۸۰، ج۱، ‌ص ۵۲.
۱۱. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۸۰، ج۱، ‌ص ۵۳.
۱۲. بهنود، مسعود، از سید ضیاء تا بختیار، تهران، جاویدان، چاپ سوم، ‌۱۳۶۹، ص۱۱۵.
۱۳. هدایت، مخبرالسلطنه، خاطرات و خطرات، تهران، کتابفروشی زوار، چاپ سوم، ۱۳۶۱، ص۳۸۹.
۱۴. فرخ، سیدمهدی (معتصم السلطنه)، خاطرات سیاسی فرخ، تهران، جاویدان علمی، بی تا، ص۲۹۱.
۱۵. مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (۱۲۹۹-۱۳۲۰ه. ‌ش)، تهران، انتشارات الهام، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۳، ص۲۵۵.
۱۶. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، انتشارات علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج۵، ص۲۹۲-۲۹۳.
۱۷. مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (۱۲۹۹-۱۳۲۰ه. ‌ش)، تهران، انتشارات الهام، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۳، ص۲۵۶.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبدالحسین دیبا»، تاریخ بازیابی۹۵/۵/۲۳.    






جعبه ابزار