عباسقلی صادق پور وجدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا عباسقلی چرندابی متولد ۱۳۱۵
و متوفای ۱۳۸۶ق، از خطیبان توانا بود.
چرنداب از محلههای قدیمی
و عالم خیز
تبریز محل ولادت
و رشد فرزانگان نام آوری چون آخوند ملا مهدی چرندابی، پدر حاج میرزا حسن
رشدیه «پیر معارف ایران»،
حاج میرزا ابراهیم ابراهیم زاده عطاری (پیش نماز لیل آبادی)،
آیتالله حاج میرزا محمد علی چرندابی
و میرزا عباسقلی واعظ چرندابی، است. این مقاله نگاهی دارد به زندگی سراسر تلاش وی که یک عمر با مردم زیست
و در کنار آنها به دیدار حق شتافت.
میرزا عباسقلی صادقپور وجدی (واعظ چرندابی) در سال ۱۳۱۵هـ. ق (۱۲۷۶هـ. ش) در شهر تبریز به دنیا آمد. پس از طی دوره طفولیت به فراگیری علوم اسلامی همت گماشت
و در محضر،
آیتالله علی شربیانی به تحصیل علوم آل محمد پرداخت. در ۱۶ سالگی با پدرش حاج صادق که مردی بی سواد
و پاک سرشت بود، به زیارت بیت الله الحرام رفت
و پس از بازگشت تحصیل را دنبال نمود. او پیش آیتالله میرزا لطفعلی آقا امام
جمعه که در علم فلک
و ریاضیات قدیمه
و اسطرلاب
و علوم غریبه تبحر زیادی داشت به تحصیل هیات
و ریاضیات
و... پرداخت. وی در مورد استاد اخیرش میگوید :
آن مرحوم به علت اشتیاق وافری که نسبت به کسب علوم داشتم علاقه زیادی به من ابراز میداشت
و از تعلیم علومم هرگز خودداری نمیکرد.
سطوح
مختلف حوزه را نزد اساتیدی، چون آیات:
سید محمد مولانا، اسماعیل فقیه،
سید مرتضی خسروشاهی و عالم ربانی حاج میرزا ابراهیم ابراهیم زاده عطاری
فراگرفت
و در بسیاری از علوم صاحب نظر گردید.
او به علت فراز
و نشیبهایی که در زندگی داشت موفق به تحصیل در مراکز علمی شیعی نشد
و فقط در موطن خویش به تحصیل پرداخت. در این باره میگوید :
به علت ناسازگاری روزگار غدار در ادوار تحصیلی خود، نتوانستم به یکی از مراکز علم رهسپار شوم
و لیکن شکر خدا را که در زادگاه خود از پا ننشستم تا از خرمن فضل
و دانش فضلا
و دانشمندان عصر خوشهای چیده
و بار توشهای بستم.
آیت الله چرندابی در کنار درس
و بحث روزانه شروع به تدریس کتابهای حوزوی در سطوح پایین نمود
و در حالی که ۲۱ سال از عمرش سپری نشده بود، مدرسهای به اسلوب جدید تاسیس کرد که توجه بزرگان آن روز را به خود جلب نمود. وی در این خصوص میگوید :
در سال ۱۳۳۶ ق مدرسهای به نام «
ارشاد» در محله «راسته کوچه» در محلی که مشهور به «دیک باشی» میباشد تاسیس کردم که دقت نظر اولیای وقت را بسی جلب میکرد.
در آن وقت دانشمند محترم جناب آقای حاج میرزا ابوالقاسم خان فیوضات، کفیل معارف
و دکتر اعلم الملک سمت ریاست معارف را داشتند،
و تشکیلات فرهنگی هنوز در کشور عزیزمان ایران مراحل ابتدایی خود را طی میکرد
و پس از چندی که دانشمند فقید میرزا محمد علی خان تربیت ریاست معارف را
عهده دار شدند، من از مدرسه
ارشاد دست کشیدم
و در مدرسه طالبیه در گوشهای خزیدم
و مدتی به تدریس علوم متداوله به ویژه ریاضیات قدیمه
و منطق اشتغال ورزیدم
و از متمولین محصلین اجرت مختصری میگرفتم
و با آن امرار حیات مینمودم.
در این اوقات بود که علما
و حجج الاسلام وقت، بدین فکر افتادند که مدرسهای تحت نظر خودشان بنام «مدرسه سرخاب
و شتربان» در حوالی درب سرخاب جنب مسجد شاه تشکیل دهند. بالاخره مرا با اصرار تمام به مدیریت همان مدرسه واداشتند (در حدود ۱۳۴۱ هـ)
و چند سال با طرز جدید
و مطلوب به خدمات فرهنگی خود ادامه دادم
و آیتالله فقید
و حجت الاسلام سعید مرحوم آقا میرزا صادق آقا مجتهد
و مرجع تقلید ـ رحمه الله رحمة واسعة ـ تقدیر شایانی از خدمات
و زحماتم به دستخط زیبای خود صادر فرمودند.
در این اوان جناب آقای حاج اسماعیل آقا امیر خیزی مدیریت مدرسه متوسطه (دبیرستان فردوسی کنونی) را در کوچه حرمخانه به
عهده داشتند، پس از چند سال همان مدرسه را نیز ترک گفتم.
میرزا عباس بعد از سال ۱۳۴۱ ق وارد عرصه وعظ
و خطابه گردید
و در اندک مدتی استعداد خویش را نشان داد
و در مجالس مهم شهر به سخنرانی پرداخت. خطابههای وی که بیشتر در موضوعات علمی
و تطبیق آن با مسائل علم روز صورت میگرفت، سبب جذب جوانان
و تحصیل کردگان به سوی او شد. وی در مورد خطابه هایش میگوید :
«به
وعظ و خطابه و تنویر افکار پرداختم، چون خطابههای من جنبه علمی داشته
و با روح عصر موافق میبود، انعکاس
و پیشرفت غریبی در میان اهالی شهر خصوصا طبقه فهمیده
و محصل پیدا میکرد
و مدت متمادی بدین خدمت مفتخر بودم.»
از فعالیتهای دیگر معظم له در شهر تبریزمبارزه با افکار پلید
بهائیت بود که کم کم رواج پیدا میکرد. وی در این زمینه در محافل عمومی
و خصوصی به بیان برتری اندیشههای ناب محمدی نسبت به
بهائیت میپرداخت
و با دلایل محکم عقاید پوچ آنها را برملا میساخت. فعالیتهای وی در این خصوص به قدری قابل توجه بود که در تشییع جنازه ایشان، خطیب معروف تبریز حاج میرزا حسن ناصرزاده که بر روی صندلی سخن میگفت در این مورد گفت : از امشب بهائیت به راحتی میخوابند. یعنی به آسودگی به فعالیت خود ادامه میدهند.
فکر پویای میرزا در تالیف
و تحقیق
و تلاشهای مدققانه وی در عرصههای
مختلف علمی موجب گردید با بسیاری از شخصیتهای بزرگ اسلامی ارتباط
و مکاتبه علمی داشته باشد
و این روابط علمی تا آخر حیاتش باقی ماند.
او در این مورد میگوید :
در ادوار زندگی با بزرگان علم
و دین
و ادب روابط علمی داشته
و دارم که به ذکر چند شخصیت بزرگ از آنان اکتفا میورزم : آیتالله لله
شیخ محمد جواد بلاغی، آیتالله شیخ
محمد حسین آل کاشف الغطاء، آیتالله
سید محسن عاملی و آیتالله
سید عبد الحسین شرف الدین عاملی ... اخیرا در اثر مطالعات
و تتبعات ممتد صحت مزاج
و چشمانم را از دست دادم
و دیگر در مجالس مهم شهرستان تبریز نمیتوانم شرکت نمایم، مگر در حال ضرورت،
و با فضلا
و دانشمندان ممالک اسلامی هنوز روابط علمی برقرار است.
واعظ چرندابی از روزهای نخست طلبگی به فکر تشکیل کتابخانه شخصی افتاد
و توانست با تلاش فراوان کتابخانه مهمی تشکیل دهد که در نوع خود بی نظیر بود. او در مورد چگونگی تشکیل کتابخانه مینویسد :
«... در سایه ذوق فطری به گردآوری کتب متنوعه مشغول شدم تا در عرض سالیان دراز به یاری خداوند بی نیاز موفق به تشکیل کتابخانهای شدم که اکنون تعداد کتب
و رسائل
و مجلات آن قریب به ۱۰۰۰۰ جلد بالغ میشود
و بیش از ۳۰ دوره
تفسیر قرآن مجید در کتابخانه شخصی موجود است که در طی سالهای متمادی با خون دل
جمع آوری شده است. کتابخانه ما از کتب مخطوطه نفیسه نادره مقدار کمی
و مابقی تماما کسوت طبع را پوشیده اند.
و نوع کتب : تفسیر
و حدیث
و رجال
و تاریخ
و طب
و تشریح
و دائرة المعارف و جغرافیا
و کتب علوم عصری
و قوامیس
و فرهنگهای مهم عربی
و فارسی
و تاریخ ادبیات
و کتب ادبیه هر دو زبان
و... که در ایران
و عراق
و ترکیه
و سوریه
و لبنان
و مصر
و هند
و اروپا
و... طبع
و نشر شده اند....
او در وصیت نامه اش هم مینویسد :
وقتی که اجلم فرا رسید
و دیده از جهان فرو بستم، تمام کتابهای مخطوطهام را به علاوه کتاب الانساب سمعانی
و حدائق النجوم که در طی سالیان دراز با خون دل آنها را به دست آورده
و در کتابخانه شخصی خود در تبریز جا داده ام، به کتابخانه آستان قدس رضوی علیهالسّلام اختصاص
و انتقال دهند
و البته مراتب را بر
خلاف کتب مخطوطه، ثبت
و ضبط نمایند که از این ناچیز یادگار باشد
و یادی رود که گفتهاند :
بسی میوزد مشکبو بادها• • • که ما رفته باشیم از یادها
پس از وفات ایشان در تاریخ ۱۶/۷/۱۳۴۶ ش، ۳۴ نسخه خطی
و تعدادی کتاب چاپی با مساعدت آیتالله
سید محمد هادی میلانی و فرزند آن مرحوم تحویل نمایندگان
کتابخانه آستان قدس رضوی گردید.
آیت الله چرندابی فردی پرمطالعه، پرکار
و شخصیتی کم نظیر
و مورد قبول در
مجامع علمی بود. تعلیقات، پاورقیها
و مقدمههایی که بر کتابهای
مختلف نوشته نقادانه
و محققانه است.
فرزندش حاج محمد صادق پور وجدی در مورد فعالیتهای علمی پدرش میگوید :
«آن مرحوم در دوران زندگی پرافتخار خود هیچ وقت دست از تحقیق برنداشت، حتی در واپسین حیاتش با وجود ضعف بصر
و امراض طاقت فرسا مشغول فعالیتهای علمی
و دینی خود بود
و بعض مقالات
و یادداشتهای دوران جوانی خود را به پایمردی
و دستیاری این ناچیز تهیه
و تنظیم میکرد... همچنین مقداری از متون مهم اسلامی را به دستخط شریفشان استنساخ کرده
و بعض آن کتب را با نسخ
و کتابهای دیگر مقابله
و تصحیح نمودهاند که فعلا در کتابخانه شخصی آن مرحوم موجود
و محفوظ است.
[۲] برخی از آثار علمی وی بدین صورت است :
۱ ـ مقدمه
و تعلیقه بر عظمت حسین بن علی علیهالسّلام تالیف ابوعبدالله زنجانی (فارسی، تبریز، قم، ۱۳۱۴ ش، ۱۳۸۲ ش).
۲ ـ زندگانی محمد صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم ، تالیف مورخ
و فیلسوف انگلیسی
توماس کارلایل (۱۷۹۵-۱۸۸۱ م). این کتاب برای بار اول توسط یکی از فضلای مصری به عربی برگردانده شد
و سپس توسط امام ابوعبدالله زنجانی به فارسی ترجمه گردید
و آنگاه به دلیل اهمیت کتاب مورد توجه آیتالله چرندابی قرار گرفت
و معظم له با نگارش مقدمه
و تعلیقه بر غنای آن افزود. این کتاب بارها در ایران چاپ شده است.
۳ ـ ده مقاله در موضوعات متنوعه علمی، تاریخی
و دینی. ضمیمه زندگانی محمد صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم .
۴ ـ تعلیقه بر رساله ذوالقرنین سد یاجوج
و ماجوج، نگارش آیتالله
سید هبة الدین شهرستانی .
۵ ـ حاشیه
و مقدمه اوائل المقالات فی المذاهب المختارات، تالیف شیخ مفید (عربی، تبریز، ۱۳۶۳ ق، ۱۳۷۱ ق).
۶ ـ مقدمه
و تعلیقه بر اسلام
و هیئت، تالیف آیتالله سید هبة الدین شهرستانی (تبریز، ۱۳۴۲ ش).
۷ ـ ترجمه تاریخ قرآن کریم، تالیف امام ابوعبدالله زنجانی (تبریز، ۱۳۴۱ ش).
مترجم در مقدمه این کتاب مینویسد :
«به علت ناتوانی جسم
و نارسایی چشم نتوانستم مطالبی در موارد لازمه به عنوان تعلیق بر کتاب بیفزایم... حالا نزدیک به دو سال است که به مرض روانفرسای دیابت دچار هستم
و قریب به دو سال قبل نیز به عللی چند مرض دیگر دامنگیرم شد (اوره خون، فشار خون، آلبومین) امراض چهارگانه روز به روز شدت مییافت
و حیاتم را کاملا تهدید میکرد
و چیزی نمانده بود جان به جان آفرین بسپارم
و دیده از دیدن جهان فرو بندم...»
۸ ـ شرح نهج البلاغه: تالیف علامه ملا صالح (۴ جلد)، با ترجمه مؤلف
و تصحیح میرزا علیخان ادیب خلوت.
۹ ـ مقدمه بر نیچریه یا ناتورالیسم، تالیف
سید جمال الدین اسدآبادی (فارسی، تبریز، ۱۳۲۷ ش).
وی در مورد برخی دیگر از فعالیتهای خویش مینویسد :
آیت الله سید عبد الحسین شرف الدین عاملی در جواب پارهای از سؤالاتی را که از آن مرحوم کرده بودم در رسالهای به نام فلسفة المیثاق
و الولایه دو بار در لبنان چاپ
و انتشار داده اند. مقالات عربی ناچیز در مجله جلیله
و کهنسال العرفان چاپ صیدا ـ لبنان،
و مقالات فارسی غالبا در مجله وزین «دعوت اسلامی» چاپ کرمانشاهان انتشار یافته است.
و اخیرا مقاله مهم السید جمال الدین
و رینان دانشمند متتبع آقای مرتضی مدرسی چهاردهی در ماهنامه وزین آیین اسلام در این باره مینویسد:«یکی از رشتههای تاریک زندگانی سیدجمال الدین، انتقاد او بر سخنرانی ارنست رنان حکیم معروف فرانسوی درباره دیانت پاک اسلامی است، کسانیکه در خصوص سید تحقیق نمودند بدین نکته که میرسند با اشاره گذشته
و به تفصیل سخن نگفتهاند.
دانشمندان بزرگ اسلامی مانند امیر شکیب ارسلان
و سید
رشید رضا
و علامه فقید محمد قزوینی هر چه در خصوص مقاله رنان
و سید کاوش کردند بدست نیارودند تا به تازگی دانشمند ارجمند آقای واعظ چرندابی که از معاریف دانشمندان روحانی مقیم تبریز میباشد وترجمه عربی دو مقاله را بدست آورد. خدا میداند که علامه چرندابی تبریزی در تحصیل متن نوشتههای این دو حکیم بزرگ شرق
و غرب چه زحماتی کشید
و چه رنجهایی برد
و به همه فضلا
و مورخان معاصر نامهها
و پیکها فرستاد تا به تازگی یک رادمرد هندی بنام استاد دکتر محمد حمیدالله حیدرآبادی مقیم پاریس مؤلف کتاب (
مجموعه الوثائق السیاسیة فی
العهد النبوی و الخلافه و الراشدة) از روزنامه «دبا»
des dibats از فرانسه به عربی ترجمه
و نسخه آنرا برای آقای چرندابی تبریزی ارسال داشتند...»
را در اثر کوشش فراوان تحصیل
و با مقدمه
و تعالیق خود در شمارههای ۳
و ۴
و ۶ مجلد ۴۶ مجله العرفان طبع
و انتشار دادم.
سرانجام این رادمرد بزرگ روز چهار شنبه بیست
و چهارم اسفند ماه ۱۳۴۵ هـ. ش (سوم
ذیحجة الحرام ۱۳۸۶ هـ. ق) در ۷۱ سالگی در زادگاه خویش درگذشت. پیکر مطهر ایشان پس از تغسیل
و تکفین
و تشییع شایسته
و اقامه نماز میت به امامت آیتالله حاج سید حسن انگجی در قبرستان عمومی امامیه دفن گردید.
رونوشت مزار آیتالله واعظ چرندابی بدین قرار است :
هو الحی الذی لا یموت
لازلت تلهج بالتاریخ مجتهدا• • • حتی رایتک فی التاریخ مکتوبا
آرامگاه علامه کبیر حضرت حجة الاسلام
و المسلمین آقای حاج میرزا عباسقلی آقا واعظ چرندابی قدس سره که در روز چهار شنبه سوم ذیحجة الحرام ۱۳۸۶ مطابق ۲۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ برحمت ایزدی پیوست
و در ردیف مفاخر
و نوابغ بزرگ اسلامی در جریده عالم ثبت
و ضبط شدند.
لاصوتا الناعی بفقدک انه•• • یوم علی للرسول عظیم
ان کنت قد غببت فی جنات البرشی• • • فالعلم
و التوحید فیک مقیم
با انتشار خبر ارتحال این عالم بزرگ اسلامی مجالس متعدد برگزار گردید
و مجلات علمی ـ فرهنگی
و روزنامههای سراسری
و منطقهای خبر وفات وی را چنین گزارش کردند :
روزنامه
کیهان :
... در گذشت علامه چرندابی با تاثر عمیق مردم روبرو شد، به همین مناسبت رادیو آذربایجان موسیقی را از برنامه خود حذف کرد، مراسم تشییع جنازه به طرز با شکوهی برگزار شد
و در این مراسم علمای اسلامی
و روسای سازمانهای دولتی
و عده زیادی از اهالی شهر شرکت داشتند...
روزنامه مهد آزادی :
مرگ همه کس دردناک
و تاسف آور است لیکن مرگ عالم ربانی که عمر گرامی را صرف نجات
و هدایت بنی نوع خود کرده
و لذتی جز لذت معنوی از لذایذ این دنیای طمطراق نچشیده، بسیار دردناک
و ضایعه جبران ناپذیر خواهد بود، صبح دیروز خبر ارتحال حضرت حجة الاسلام والمسلمین، دانشمند محقق
و بی بدیل حاج میرزا عباسقلی واعظ چرندابی در شهر تبریز پیچید
و در این شب عید، فقدان چنین گوهر نایاب
جامعه مسلمین به ویژه اهالی متدین شهر تبریز را که مدتی از افاضات فقید سعید بهره مند
و از مواعظ سودمند آن بزرگوار مستفیض شده بودند، عزادار ساخت.
فقید سعید یکی از علمای طراز اول
و شخصیت با تقوی
و دانش محسوب
و مقام علمی وی در خاورمیانه شهرت فراوانی داشت، زیرا که در طول عمر آنی از تالیف
و ترجمه کتابهای دینی
و تبلیغ تعالیم اسلامی غفلت نورزیده
و پیوسته در کتب فضلای معاصر
و سلف سرگرم تحقیق
و تدقیق بود...
مجله کهنسال العرفان :
میرزا عباسقلی الواعظ الجراندابی ـ
و نعت ابناء تبریز ـ ایران فضیلة العلامة میرزا عباسقلی الواعظ الجراندابی
و قد شیعته تبریز بالدموع
و الحسرات لانه کان رحمه الله من العلماء الواعظین النافعین
و لذلک کان الاسف علیه عاما
و مشی فی جنازته العلماء
و الاعیان
و سائر طبقات الشعب
و قد
اجتمعنا و حینما زرنا ایران فسررنا جدا بلقائه
و اعجبنا بمکتبته تعازینا الحارة لانجائه
و عائلته
و تبریز بهذا المصاب الفادح.
مجله مکتب اسلام :
در آستانه سال نو، جهان اسلام
و شیعه یکی از خدمتگزاران صدیق
و واقعی خود را از دست داد، خدمتگزاری که متجاوز از پنجاه سال با بیان شیوا
و قلم توانای خود به
جامعه مسلمانان خدمات ارزندهای نموده
و از حریم عقاید اسلام سرسختانه دفاع علمی
و مؤثر کرده
و آثار گران بهایی از خود به یادگار گذاشته است.
او به مصداق فرمایش
حضرت صادق علیهالسّلام «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» روح زمان را درک کرده
و خطرات بزرگی را که از طرف دشمنان اسلام متوجه آن بود، در دل آگاه خود احساس نموده بود
و همواره در محیطی که میزیست، بسان یک سرباز شبهات
و خطراتی را که متوجه اسلام میشد، دفع مینمود...
عباس معرفت، از شاعران همشهری در سوگ این عالم وارسته در اشعار سوزناکی احساسات درونی خویش را چنین بیان کرده است :
امسال باژگونه چرا آمد این بهار• • • نوروز در عزا شد
و فصل ربیع خوار
ابر بهار ناله کنان مویه میکند• • • گویا ادب نشسته به غم علم سوگوار
فرهیختگان تمدن شیعه