عباس اقبال آشتیانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عباس اِقْبالِ آشْتیانی (۱۲۷۷-۱۳۳۴ش/ ۱۸۹۸-۱۹۵۶م)، فرزند محمدعلی، مورخ، نویسنده، استاد دانشگاه، عضو پیوسته فرهنگستان
ایران و مجمع
علمی عربی
دمشق بود.
او تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون
تهران گذرانده و برای تکمیل تحصیلات چندین بار به کشورهای اوپایی سفر کرد، لیسانساش را از دانشگاه فرانسه و دکترای رشته ادبیات را از دانشگاه تهران اخذ نمود. او همزمان با تحصیل، تدریس هم میکرد. اقبال یکی از پژوهشگران بزرگ معاصر ایران است که در
علوم مختلف تحقیقات و آثار اصیلی به جای گذاشته است.
از فعالیتهای اقبال، استاد دانشگاه، مامور تحقیقات در موزهها و کتابخانههای پاریس، نماینده ایران در کنفرانس «طرز نگهداری موزههای صنایع و تاریخ» در مادرید، انتشار مجله یادگار و نمایندگی ایران در کشورهای
ترکیه و
ایتالیا بود.
عباس اقبال آشتیانی در
آشتیان در خانواده فقیر به دنیا آمد. خانوادهاش در دوران کودکی او، به
تهران کوچ کردند.
پدرش در این شهر حمام بیمارستان وزیری را در اجاره خود آورد و خود وی نیز به سبب تنگدستی تا ۱۴ سالگی به
درودگری پرداخت و همزمان تحصیلاتش را در مکتبخانهها دنبال کرد.
در سالهای نوجوانی اقبال، شیخ
مرتضی نجمآبادی که با خانواده اقبال، آشنایی و مراوده داشت، او و برادر بزرگترش را به مدرسه «شرکت گلستان» فرستاد.
پس از اتمام دوره ۳ ساله این مدرسه، عباس جوان به پایمردی نجمآبادی و با مساعدت
ابوالحسن فروغی، به دارالفنون راه یافت.
اقبال دوره متوسطه را در دارالفنون با موفقیت طی کرد و به دلیل توانایی فراوان، معاونت کتابخانه معارف را که در همین مدرسه تأسیس گردیده بود، عهدهدار شد.
او تدریس را از همین زمان در دارالفنون آغاز کرد و در ۱۲۹۷ش که دارالمعلمین مرکزی به همت میرزا ابوالحسن فروغی تأسیس شد
در آنجا در کنار کسانی مانند
عبدالعظیم قریب، به تدریس فارسی،
تاریخ و
جغرافیا مشغول شد و همزمان در مدرسه سیاسی و مدرسه نظام به تدریس پرداخت.
حضور اقبال در این مدارس و کتابخانه معارف، از یک سو سبب آشنایی او با
ملک الشعرای بهار،
رشید یاسمی،
تیمور تاش و
سعید نفیسی - که مجله دانشکده را منتشر میساختند - شد و از سوی دیگر موجب دوستی وی با
محمدعلی فروغی، ابوالحسن فروغی، عبدالعظیم قریب و
غلامحسین رهنما - که مجله فروغ تربیت را انتشار میدادند - گردید، و این خود وسیلهای شد تا اقبال به نوشتن مقالاتی در این مجلات بپردازد و نامش بر سر زبانها افتد.
فعالیتهای اقبال در ایران و کشورهای دیگر بود.
در ۱۳۰۴ش، هنگامی که اقبال در مدرسه نظام تدریس میکرد، به منشیگری هیأت نظامی ایران انتخاب، و همراه این هیات به عنوان مترجم راهی
فرانسه شد و در آنجا با
علامه محمد قزوینی - که پیشتر مقالات اقبال توجه او را جلب کرده بود - آشنا شد.
اقبال در فرانسه علاوه بر شغل موظف خود، به ادامه تحصیل پرداخت و به اخذ درجه لیسانس از دانشگاه سربُن توفیق یافت.
ظاهراً در همین سفر بود که از سوی وزارت معارف وقت ماموریت یافت تا در موزهها و کتابخانههای پاریس تحقیقاتی انجام دهد و گزارشهایی از وضع تحصیلی دانشجویان ایرانی در فرانسه به مقامات ایرانی بفرستد.
اقبال پس از بازگشت به ایران بار دیگر تدریس خود را در دارالمعلمین مرکزی - که اکنون دارالمعلمین عالی نام گرفته بود - آغاز کرد و از مهر ۱۳۰۸، در کنار استادانی چون
بدیعالزمان فروزانفر ، ملکالشعرا بهار،
رضازاده شفق و
محمود حسابی به تدریس تاریخ مفصل ایران، تاریخ ایران قبل از اسلام و جغرافیای کشورهای بزرگ
جهان مشغول شد.
از قرائن بر میآید که این دوره از تدریس اقبال کوتاه مدتی پیش از ۱۳۰۸ش بوده است.
او در همین سالها درصدد بازگشت به
اروپا برای تکمیل تحصیلاتش بود، تا اینکه سرانجام در پاییز ۱۳۱۳ش توانست با کمک محمدعلی فروغی (نخست وزیر) و
علیاصغر حکمت (وزیر معارف)، به عنوان نماینده ایران در کنفرانس «طرز نگهداری موزههای صنایع و تاریخ» در مادرید شرکت کند و از همانجا راهی
پاریس گردد.
در مدتی که اقبال در فرانسه اقامت داشت، رسالهای تالیف کرد و در ۱۳۱۴ش برای وزیر معارف وقت فرستاد تا به پایمردی وی در شورای دانشگاه تهران به عنوان رساله دکتری به تصویب برسد.
این شورا نیز رساله اقبال را در ۲۱ اسفند ۱۳۱۴ به منزله درجه دکتری در رشته ادبیات پذیرفت.
اقبال پس از بازگشت به ایران، در دی ماه ۱۳۱۷ به سمت استادی دانشگاه تهران منصوب،
و در همین سال عضو پیوسته فرهنگستان ایران شد.
بعد از ۱۳۲۱ش که ظاهراً شرایط جدیدی بر دانشگاه تهران حاکم شد، اقبال احساس ناخشنودی میکرد و به ادامه کار تدریس در دانشگاه بیمیلی نشان میداد. بدینسبب، بعضی از دوستان سیاستمدار او در صدد برآمدند تا با ارجاع منصب وزارتی وی را راضی سازند، اما او تن به چنین مسئولیتی نداد.
وی در این زمان از پیشنهاد عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات، مبنی بر راهاندازی مجلهای ادبی استقبال کرد و به دلگرمی حضور
محمد قزوینی در تهران و اطمینان از همکاری
قاسم غنی ، همفکری
سیدحسن تقیزاده و مساعدت
عبدالحسین نوایی، در شهریور ۱۳۲۳ مجله یادگار را در تهران منتشر کرد.
اقبال در سر مقاله نخستین شماره یادگار، تحت عنوان «مرام و روش مجله»، اهداف خود را از انتشار این نشریه چنین بیان داشت: طبع و نشر آثار پیشینیان، معرفی میراث فرهنگی و هنری ایرانیان، شناساندن وضعیت کنونی ایران، معرفی فرهنگ مردم و آداب و عادات بومی ایران و معرفی نسخههای خطی.
انتشار یادگار به شکل ماهانه تا خرداد ۱۳۲۸، ادامه یافت و در طول ۵ سال، مجموعاً ۵۰ شماره از آن منتشر گردید. بسیاری از استادان طراز اول آن زمان در تالیف مقالات یادگار با اقبال همکاری میکردند.
مهمترین مطالبی که تقریباً در تمامی شمارههای یادگار بهطور ثابت مورد بحث قرار میگرفت، تحقیقات ادبا، مسائل روز، مباحث تاریخی، ترجمه احوال، مباحث جغرافیایی، باستانشناسی، بحث لغوی، اسناد تاریخی، مباحث هنری، معرفی کتابهای چاپی و خطی، روزنامهنگاری و معرفی خاورشناسان بود.
در پایان بهار ۱۳۲۸ش، اقبال از انتشار یادگار منصرف شد.
بعد از انصراف اقبال از انتشار مجله یادگار، علیاصغر حکمت وزیر خارجه وقت، چند شغل رایزنی فرهنگی در تشکیلات وزارت خارجه ایجاد کرد و اقبال به میل خود به
آنکارا فرستاده شد؛ چندی بعد ایتالیا را هم به حوزه عمل او در آوردند.
اقبال تا پایان عمر چند مأموریت دیگر از این دست در
آلمان، فرانسه، واتیکان و چند کشور عرب به عهده گرفت
و در هر یک هم بر تجارب
علمی خود افزود و هم برای تحقیقات تاریخی و فرهنگی ایران منشاً خدمات ارزندهای گردید.
عباس اقبال بیگمان یکی از بزرگترین، عمیقترین و جامعترین پژوهندگان معاصر ایران است که هر یک از آثار متعدد و گونهگونش الگوی تحقیق و نگارش اصیل است. از برجستگیهای وی تنوع حوزههای تحقیق و تتبع اوست.
اقبال در زمینههای تاریخ، جغرافیا،
علوم دینی، شعر و ادب و مباحث هنری، قدرت ذهن و قلم توانای خود را به خوبی نشان داد.
چیرهدستی و موشکافی
عالمانه او با درستنویسی، سادهنویسی و استواری و دلنشینیِ نگارش، همراه بود.
اقبال شاعر نبود، اما گهگاه به تفنن شعری هم میسرود.
اقبال پژوهشگری منتقد، روشمند، با انصاف و وجدان
علمی، مهربان، سخی، دلسوز، سپاسدار محبت دوستان، قانع و نازکطبع بود.
اقبال که مدتی بود از بیماری کلیه رنج میبرد، به رغم پارهای معالجات سرانجام در ۲۱ بهمن ۱۳۳۴ در شهر رم وفات یافت.
پیکر او پس از آنکه در یکی از واپسین روزهای اسفند همان سال در تهران
تشییع شد، در
حرم حضرت عبدالعظیم، رواق ابوالفتوح رازی، کنار آرامگاه
علامه قزوینی به خاک سپرده شد.
از اقبال افزون بر ۱۰۰ مقاله در موضوعات تاریخی، جغرافیایی، ادبی، کلامی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی و حدود ۵۰ تالیف، تصحیح و ترجمه برجای مانده است.
به علاوه، وی در ویرایش و تنقیح چند اثر تاریخی با کسانی دیگر، مانند
محمد قزوینی همکاری داشت.
پارهای از آثاری که وی تالیف یا ویرایش یا ترجمه کرده، اینهاست:
۱. تصحیح
حدائق السحر فی دقائق الشعر وطواط، تهران، ۱۳۰۹ش؛
۲. ترجمه مأموریت ژنرال گاردان در ایران، از آلفرد دو گاردان، تهران، ۱۳۱۰ش؛
۳. ترجمه طبقات سلاطین اسلام، از استانلی لین پول، تهران، ۱۳۱۲ش؛
۴. تصحیح
بیان الادیان، از
ابوالمعالی محمد حسینی علوی، تهران، ۱۳۱۲ش.
۵. تاریخ مفصل ایران از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت، ج۱، تهران، ۱۳۱۲ش؛
۶. تصحیح
تبصره العوام فی معرفه مقالات الانام، تهران، ۱۳۱۳ش؛
۷.تصحیح دیوان امیر معزی، تهران، ۱۳۱۹ش؛
۸. تصحیح لغت فرس اسدی طوسی، تهران، ۱۳۱۹ش؛
۹. تصحیح
تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، تهران، ۱۳۲۰ش؛
۱۰. تصحیح کلیات عبید زاکانی، تهران، ۱۳۲۱ش؛
۱۱. ترجمه سه سال در دربار ایران، اثر فوریه، تهران، ۱۳۲۶ش؛
۱۲. تصحیح
شدّ الازار فی حطّ الاوزار عن زوّار المزار، از
معینالدین جنید شیرازی ، با مشارکت
محمد قزوینی، تهران، ۱۳۲۸ش؛
۱۳. جغرافیای آسیا، افریقا، اقیانوسیه برای سال اول دبیرستان، تهران، ۱۳۲۸ش؛
۱۴. تصحیح
سمط العلی للحضرة العلیا، از
ناصرالدین منشی، تهران، ۱۳۲۸ش؛
۱۵. تصحیح
ترجمه محاسن اصفهان، از
حسین بن ابیالرضا آوی ، تهران، ۱۳۲۸ش؛
۱۶. وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، تهران، ۱۳۳۸ش؛
۱۷. میرزا تقیخان امیر کبیر، تهران، ۱۳۴۰ش.
دو تألیف اخیر اقبال، پس از درگذشت وی، یکی به کوشش
محمدتقی دانشپژوه و
یحیی ذکاء، و دیگری به اهتمام ایرج افشار به چاپ رسید.
(۱) افشار، ایرج، عباس اقبال آشتیانی، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۳۴ش.
(۲) اقبال آشتیانی، عباس، مرام و روش مجله، یادگار، ۱۳۲۳ش، ج ۱، شم ۱.
(۳) دایرة المعارف فارسی.
(۴) دبیرسیاقی،
محمد، مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۵) شهرستانی، صالح، شخصیات ادرکتها، ۱۹۷۸م.
(۶) صدیق (
اعلم)، عیسی، یادگار عمر، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۷)
قزوینی،
محمد، مقالات، به کوشش ع جربزهدار، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۸) گلبن،
محمد، بهار و ادب فارسی، تهران، ۱۳۵۱ش.
(۹) محیط طباطبایی،
محمد، مطبوعات و اقبال آشتیانی، راهنمای کتاب، ۱۳۵۵ش، س ۱۹، شم ۱-۳.
(۱۰) مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ۱۳۵۰- ۱۳۵۵ش.
(۱۱) میرانصاری، علی، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۲) نجمآبادی،
محمود، استادم عباس اقبال، راهنمای کتاب، ۱۳۵۵ش، س ۱۹، شم ۷-۱۰.
(۱۳) یغمایی، حبیب، عباس اقبال، یغما، ۱۳۵۵ش، س ۹، شم ۱.
•
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اقبال آشتیانی»، ج۹، ص۳۷۱۴.