• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عباس (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: ابن عباس.


عَباس (به فتح عین و تشدید باء) از واژگان نهج البلاغه پسر عبد المطلب و عموی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. نامش بخصوص در نهج البلاغه نیامده ولی نام پسرش مشهور به «ابن عباس» چهار بار در نهج البلاغه آمده است.



عَباس پسر عبد المطلب و عموی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که نامش بخصوص در نهج البلاغه نیامده است ولی پسرش مشهور به «ابن عباس» چهار بار با این تعبیر در نهج البلاغه دیده می‌شود.


• آنگاه که امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) مشغول خواندن خطبه شقشقیه بود، مردی نامه‌ای به آن حضرت داد، امام شروع به مطالعه نامه کرد و حال اوّلیش عوض شد، ابن عباس عرض کرد: یا امیرالمؤمنین ای کاش خطبه‌ات را از همانجا که رساندی ادامه بدهی. امام (صلوات‌الله‌علیه) فرمود:«هَیهَاتَ يَابْنَ عَبَّاس! تِلْكکَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ» «ای ابن عباس هیهات که ادامه بدهم آن شقشقه‌ای بود که به صدا درآمد و سپس به جای خود برگشت.» (شرح‌های خطبه: ) مشروح آن در «شقشق» گذشت.
• درباره اینکه ابوموسای اشعری را حکم (داور) قرار ندهند و ابن عباس را حکم کنند فرمود: «فَادْفَعُوا فِي صَدْرِ عَمْرِوبْنِ الْعَاصِ بِعَبْدِ اللهِ بْنِ الْعَبَّاسِ» «با عبدالله بن عباس به سینه عمرو بن العاص بزنید» (شرح‌های خطبه: )، یعنی او می‌تواند با عمرو عاص مقابله کند.
• آنگاه که عثمان بن عفان در محاصره بود، از عبدالله بن عباس خواست که به آنحضرت بگوید: از مدینه به «ینبع» برود تا صدای «خلیفه بعد از عثمان علی (علیه‌السلام) است» کم شود، آن حضرت پس از شنیدن پیام عثمان فرمود: «يَابْنَ عَبَّاس، مَا يُرِيدُ عُثْـمَانُ إِلاَّ أَنْ يَجَعَلَنِي جَمَلاً نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَأَدْبِرْ! ...وَاللهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً.» «پسر عباس عثمان می‌خواهد مرا مانند شتر آبکش با دلو بزرگ بگرداند، بیا و برو... به خدا قسم آنقدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناه‌کار شوم.» (شرح‌های خطبه: )
• آنگاه که شنید ابن عباس (که فرماندار بصره بود) با قبیله بنی تمیم بد رفتاری می‌کند، در ضمن نهی او از این کار، نوشت: «فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ، رَحِمَکَ اللهُ، فِيَما جَرَى عَلَى يَدِکَ وَلِسَانِکَ مِنْ خَيْر وَشَرّ! فَإِنَّا شَرِيكَانِ فِي ذلِکَ» «یعنی مدارا کن و بایست‌ای ابو العباس در آنچه بر زبانت از خیر و شرّ جاری می‌شود (درباره همه تحقیق کن) که من با تو شریک کار هستیم، اگر خلاف کنی به هر دو منتسب است.» (شرح‌های نامه: )


اقوال درباره ابن عباس و اتهام مطرح شده:

۳.۱ - علّامه حلّی

علّامه حلّی (رحمة‌الله) در خلاصه فرموده: عبدالله بن عباس از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است از دوستان علی (علیه‌السلام) و شاگرد آن حضرت است، جلالت او و اخلاصش به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مشهورتر از آن است که مخفی ماند، کشّی در رجال خویش روایاتی در ذمّ او نقل کرده که مقام ابن عباس از آنها بالاتر است.

۳.۲ - ابن داود

ابن داود در رجال خویش (۸۸۰) فرموده: عبدالله بن عباس حالش در فضیلت و جلالت و محبت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و اطاعتش به آن حضرت، بزرگ‌تر از آن است که اشاره شود.

۳.۳ - شیخ طوسی

شیخ طوسی در رجال او را از اصحاب رسول خدا و امیرالمؤمنین و امام حسین(علیه‌السلام): شمرده و در ضمن اصحاب امام حسن (علیه‌السلام) نیاورده است.

۳.۴ - شیخ مفید

شیخ مفید در الرشاد
[۳۸] شیخ مفید، الرشاد، ص۱۷۰.
فرموده: بعد از شهادت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) حسن بن علی (علیه‌السلام) بر مردم خطبه خواند و امیرالمؤمنین را تعریف کرد: آن‌گاه عبدالله بن عباس به پا خاست و گفت: ایها الناس این پسر پیامبر شما و وصیّ امام شماست به او بیعت کنید، مردم به آن حضرت بیعت کرده و گفتند: او چه بسیار به ما محبوب‌تر است و حقش واجب‌تر، و آن در روز جمعه بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجرت بود.

۳.۵ - آیة الله خوئی

آیة الله خوئی در معجم رجال الحدیث بعد از نقل اقوال علماء و روایات و گفتن اینکه: روایات کشّی درباره قدح و ذمّ ابن عباس ضعیف است فرموده: اخبار مرویّه در کتب تاریخ و روایات دلالت بر مدح ابن عباس دارند و بر اینکه: او ملازم‌ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و بعد از وی ملازم حسنین (علیهماالسلام) بوده است و این روایات بسیار است و مجلسی (رحمه‌الله) آنها را در محل‌های مختلف [[|بحار الانوار]] نقل کرده و هر که بخواهد به سفینة البحار مادّه «عبس» رجوع کند، گر چه اسناد این روایت نیز ضعیف است ولی اطمینان هست که بعضی از آنها از معصومین: صادر گردیده است.
نامه ۴۱ نهج البلاغه که آن حضرت به بعضی از عموزادگان خود نوشته که بیت المال را دزدیده و به مکّه برده بود، گویند: آن نامه به ابن عباس نوشته شده که اموال بصره را برداشته و با خود به مکّه برد و شروع به خوش‌گذرانی کرد، در آن نامه سه بار خطاب به او «ابن عمّک» فرموده است.
ابن ابی الحدید گوید: اکثر قائلین گفته‌اند که این نامه به ابن عباس نوشته شده و منظور از «کاف خطاب» در «ابن عمّک» در چند مورد اوست و عدّه کمی گفته‌اند: این درست نیست و عبدالله بن عباس از آن حضرت جدا نشده و پیوسته امیر بصره بود تا آن حضرت شهید شد، شیخ راوندی گوید: منظور عبید الله بن عباس است ولی این درست نیست، عبید الله عامل آن حضرت در یمن بود و جریانش روشن است.
بعد گوید: این نامه بر من مشکل شده است اگر گویم این نامه جعلی است این نمی‌شود چون همه آن را نقل کرده‌اند و اگر گویم راجع به ابن عباس است می‌دانم که ابن عباس از آن حضرت جدا نشده است و اگر گویم مراد ابن عباس نیست پس کدام کس مراد بوده است سخن امام نشان می‌دهد که نامه را به یکی از بنی اعمام خود نوشته است، من در اینجا از متوقّفین هستم.

۳.۶ - دیدگاه نگارنده

چون نامه راجع به ابن عباس بودنش صریح نیست نمی‌شود بر علیه او حکم کرد.


این ماده چهار بار در نهج البلاغه آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۶۹۷.    
۲. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۴۷، خطبه ۳.    
۳. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۳۲، خطبه ۳.    
۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص، خطبه ۳.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۱.    
۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰۵.    
۷. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۳۳.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۱، ص۴۰۲.    
۹. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۱۱۳.    
۱۰. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۲۰۳.    
۱۱. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۵۷۳، خطبه ۲۳۶.    
۱۲. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۲۵۹، خطبه ۲۳۳.    
۱۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۵۷، خطبه ۲۳۸.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۵۶۱.    
۱۵. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۵۸.    
۱۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۶۱.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۸، ص۵۸۲.    
۱۸. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۱۱.    
۱۹. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۳۱۳.    
۲۰. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۵۷۷، خطبه ۲۴۰.    
۲۱. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۲۶۱، خطبه ۲۳۸.    
۲۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۵۸، خطبه ۲۴۰.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۵۶۲.    
۲۴. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۴۶.    
۲۵. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۴۶.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۸، ص۵۹۶.    
۲۷. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۱۸۴.    
۲۸. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۲۹۶.    
۲۹. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۶۰۳، نامه ۱۸.    
۳۰. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۳، ص۲۱، نامه ۱۸.    
۳۱. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۷۶، نامه ۱۸.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۵۸۷.    
۳۳. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۷۸.    
۳۴. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸۱.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۹، ص۲۳۳.    
۳۶. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۸، ص۳۱۳.    
۳۷. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۵، ص۱۲۵.    
۳۸. شیخ مفید، الرشاد، ص۱۷۰.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عباس»، ج۲، ص۶۹۷.    






جعبه ابزار