عبادت در فقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبادت، پرستیدن و بندگی کردن میباشد. به گفته برخی،
عبادت بالاترین مرتبه
خضوع و اظهار
ذلت است که تنها سزاوار خدای تعالی میباشد.
خدای سبحان در
قرآن کریم میفرماید:«
جن و انس را نیافریدم مگر برای
عبادت».
عبادت در اصطلاح به دو معنا آمده است:به معنای اخص؛ یعنی آنچه در
شرع به عنوان
عبادت مقرر شده و قوام آن به
قصد قربت است و بدون آن تحقق نمییابد، مانند
نماز ،
روزه و
حج.
به معنای اعم؛ یعنی هر
عمل جایزی که به قصد قربت انجام شود، مانند شستن لباس.
قصد قربت در
عبادت به معنای دوم، شرط تحقق
عمل نیست.
عمل بدون قصد قربت نیز تحقق مییابد؛ بلکه
قصد قربت تنها شرط استحقاق
پاداش است.
مقصود از
عبادت در این نوشتار،
عبادت به معنای اخص است که بخش عمدهای از
ابواب فقه ، همچون
طهارت ،
صلات ،
زکات ،
خمس ، صوم ،
اعتکاف و
حج به بیان مسائل و احکام آن اختصاص یافته است؛ چنان که در
اصول فقه نیز از آن سخن گفتهاند؛ از این رو، در این نوشتار در دو بعد فقهی و اصولی به بیان احکام کلی
عبادات میپردازیم و احکام خاص و جزئی در عناوین مناسب که بسیاری از عناوین فرهنگ را در برمیگیرد، خواهد آمد.
عبادت از جهات مختلف دارای اقسامی است:
۱. به لحاظ حکم تکلیفی، به واجب،
مستحب و
مکروه تقسیم میشود. مقصود از کراهت در
عبادت، کاهش ثواب آن است، مانند کراهت نماز گزاردن در حمام و روزه گرفتن در روز عرفه برای کسی که بیم دارد بر اثر ضعف حاصل از آن از دعا باز بماند.
۲. به لحاظ متعلق
عبادت، به
عبادت بدنی که اعضای بدن در به جا آوردن آن دخالت دارد، مانند نماز و روزه، و مالی، همچون خمس و زکات، و مرکب از آن دو، مانند حج و عمره تقسیم میشود.
۳. به لحاظ محدود و نامحدود بودن وقت آن، به موقّت و مطلق تقسیم میگردد.
مطلق مانند نماز و روزه مستحب.
عبادات موقّت نیز به موسّع، مانند نمازهای واجب روزانه و مضیق، مانند حج و روزه
ماه رمضان تقسیم میشوند.
در صحّت
عبادت شرایط زیر معتبر است:
۱. قصد قربت:قصد قربت از ارکان
عبادت است. مقصود از قصد قربت، به جا آوردن
عمل عبادی به قصد امتثال امر
خدا است. بنابر این، بدون قصد تقرب به خدا
عبادت محقق نمیشود؛ از این رو،
ریا موجب بطلان
عبادت است.
۲.
اسلام و
ایمان :
مسلمان و نیز
مؤمن (
شیعه دوازده امامی) بودن از شرایط صحّت
عبادت به شمار میرود؛ از این رو،
عبادت کافر و غیر مؤمن محکوم به بطلان است.
۳.
عقل . بنابر این،
عبادت دیوانه صحیح نیست.
۴.
بلوغ :بدون شک، بالغ بودن شرط وجوب
عبادات واجب است؛ چنان که
عبادات کودک غیر ممیز نیز صحیح نمیباشد؛ لیکن در کودک ممیز اختلاف است که آیا
عبادات وی
مشروعیت دارد؛ بدین معنا که مستحب و دارای ثواب است، یا مشروعیت ندارد و صرفا جنبه تمرینی و تربیتی دارد و در نتیجه،
عبادت او، همچون نماز و روزه، صورت
عبادت است، نه
عبادت واقعی و حقیقی؟ قول نخست به مشهور نسبت داده شده است.
عبادات توقیفیاند؛ بدین معنا که مشروعیت آنها منوط به بیان و اعلام
شارع است و
عبادت شمردن
عملی که شارع آن را
عبادت قرار نداده،
تشریع و حرام است.
باطل کردن
عمل عبادی مرکب که به تدریج وجود پیدا میکند، مانند نماز و حج، در اثنای
عمل؛ به معنای رها کردن آن یا انجام دادن کاری که موجب بطلان آن گردد، جایز نیست. بنا بر این،به محض شروع باید آن را به اتمام رسانید و نمیتوان آن را رها یا با مبطلی باطل کرد
(قاعده حرمت ابطال
عمل
عبادی). البته اتمام
عمل عبادی مستحب جز در موارد خاص، مانند
اعتکاف پس از سپری شدن دو روز آن
و حج و عمره مستحب پس از
احرام واجب نیست.
بر
مرتد واجب است پس از
توبه ، نمازها، بلکه همه
عبادتهای فوت شده، همچون روزه و حج را قضا کند. در این حکم، تفاوتی میان مرتد ملی و فطری نیست.
بر
مستبصر ، اعاده
عبادات انجام داده در دوران ضلالت بر اساس کیش خود، حتی به قول مشهور حج در صورت عدم اخلال به رکن آن واجب نیست، مگر زکات که دوباره باید بپردازد.
سفیه در
عبادات محکوم به حکم رشید است و سفاهت مانع توجه خطابهای
شرع به سفیه نیست. بنابر این، تمامی
عبادات واجب بر رشید، بر سفیه نیز واجب است. البته در
عبادات مالی به جای سفیه، ولیّ از طرف او مال را پرداخت میکند. چنان که در حج، هزینه آن توسط ولیّ سفیه از مال وی برداشته میشود .
تمرین دادن کودک بر
عبادات، همچون نماز و روزه به اندازه توان و تحملش مستحب است. البته در شرعی بودن
عبادات کودک ممیز چنانکه گذشت اختلاف است.
واجبات
عبادی بدنی، مانند
نماز و
روزه بر برده همچون آزاد واجب است، مگر برخی از آنها که جنبه اجتماعی دارند و عدم وجوبشان دلیل خاصی دارد، از قبیل نماز جمعه،
حج و
جهاد .
واجبات
عبادی مالی بر برده واجب نیست؛ بلکه بر مالک او واجب است.
مراد، وسایلی است که در
عبادت از آنها استفاده میشود، مانند مهر و
تسبیح در نماز و
شمشیر و نیزه در جهاد. اکتساب با آلات
عبادت به فروختن و غیر آن، مکروه و فراهم کردن آنها برای استفاده مستحب است.
احیای مکانهای مقرر شده در
شرع مقدس برای
عبادت، از قبیل
عرفات و
منی به قصد
تملک جایز نیست.
در جواز و عدم جواز گرفتن اجرت بر
عبادات واجب، اختلاف است.
جمعی بین واجبات عینی و کفایی تفصیل داده و گرفتن اجرت بر واجبات عینی و نیز کفایی
تعبدی که
قصد قربت در آن شرط است، مانند
نماز میت را جایز ندانسته و اخذ اجرت بر واجب کفایی توصلی را جایز دانستهاند.
در جواز اخذ
اجرت بر
عمل عبادی مستحب که قصد قربت در آن شرط است اختلاف میباشد.
چنانچه
عبادتی که دارای وقتی معین است، فوت شود، قضای آن در خارج وقت، واجب یا مستحب است. واجب، مانند قضای نمازهای روزانه و روزه
ماه رمضان و مستحب مانند قضای نافلههای راتب.
آیا نهی از
عبادات اقتضای بطلان آن را دارد یا نه؟ مقصود از بطلان
عبادت، عدم کفایت آن در مقام امتثال است؛ به گونهای که به اعاده یا قضا نیاز داشته باشد.
نهی در
عبادت یا نهی از اصل
عبادت است، مانند نهی از روزه
عید فطر و
قربان ، یا نهی از جزء آن، مانند نهی از قرائت سور عزائم در نماز واجب، یا نهی از شرط آن، مانند نهی از خواندن نماز در لباس غصبی و یا نهی از وصف آن، مانند نهی از جهر و بلند خواندن قرائت در نمازهای اخفاتی و بالعکس.
برخی نهی از
عبادت را مطلقا و در همه صورتهای آن موجب بطلان
عبادت دانستهاند؛ خواه نهی نفسی باشد یا نهی غیری. برخی نهی غیری را موجب بطلان ندانستهاند. دیدگاههای دیگری نیز در مسئله وجود دارد.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، زیر نظر آیتالله محمود هاشمیشاهرودی، ج۵، ص۳۰۶، برگرفته از مقاله«عبادت».