ظُلَل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظُلَل: (في ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ) «ظُلَل» جمع «
ظُلَّة» (بر وزن قلّه) به هر چيزى گفته مىشود كه سايه افكن باشد.
مفسران نيز براى آن چند معنا ذكر كردهاند:
«
راغب» در «
مفردات» مىگويد:
«ظُلّه» به معناى «ابرى است كه سايه مىافكند»، و غالباً در مواردى به كار مىرود كه موضوع ناخوشايندى در كار است.
بعضى نيز، آن را به معناى «سايبان» از مادّه «
ظلّ» دانستهاند. و بعضى نيز، آن را به معناى
کوه گرفتهاند.
گر چه اين معانى - در رابطه با
آیه ۳۲ سوره «لقمان» - تفاوت زيادى با هم ندارد، ولى، با توجّه به اين كه در
قرآن كراراً اين كلمه به معناى ابرهاى سايهافكن آمده، و با توجّه به اين كه تعبير «
غَشِيَهُم» (آنها را مىپوشاند) تناسب بيشترى با معناى
ابر دارد، اين تفسير نزديکتر به نظر مىرسد. يعنى امواج عظيم
دریا آن چنان برمىخيزد، و اطراف آنها را احاطه مىكند كه گويى ابرى بر سر آنان سايه افكنده است، سايهاى وحشتناک وهولانگيز.
«ظُلَل» به معناى پردهاى است كه در طرف بالا نصب شود، بنابراين اطلاق آن در
سوره «زمر» بر فرشى كه در زير پا گسترده است، يک نوع اطلاق مجازى و از باب توسعه در مفهوم كلمه است.
بعضى از مفسران، گفتهاند: چون دوزخيان در ميان طبقات
جهنم گرفتارند پردههاى آتش هم بالاى سر آنها، و هم زير پاى آنها است، و حتى اطلاق كلمه
«ظُلَل» بر پردههاى پايينى، مجاز نيست.
ترجمه و تفسیر آیات مرتبط با
ظُلَل:
(هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ) (آيا پيروان فرمان شيطان، پس از اين همه نشانهها انتظار دارند كه خداوند وفرشتگان، در سايههايى از ابرها به سوى آنان بيايند و دلايل تازهاى در اختيارشان بگذارند؟! در حالىكه آنچه لازم بوده انجام شده، و همه امور به سوى خدا باز مىگردد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه (ظلل) جمع (ظلة) است كه به معناى سايبان است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ) (و هنگامى كه در سفر دريا موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بر سرشان سايه افكند)، خدا را با خلوص عقيده مىخوانند؛ امّا وقتى آنها را به خشكى رساند و نجات داد، بعضى از آنها راه اعتدال و اخلاص را پيش مىگيرند (در حالى كه بعضى ديگر به شرک باز مىگردند)؛ وآيات ما را هيچ كس جز پيمانشكنان ناسپاس انكار نمىكنند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: راغب گفته كلمه ظلة به معناى ابرى است سايه افكن، و بيشتر به ابرى ظلة مىگويند كه عواقب ناگوارى داشته باشد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ) (براى آنان از بالاى سرشان سايبانهايى از
آتش، و در زير پايشان نيز طبقاتى از آتش است؛ اين چيزى است كه خداوند با آن بندگانش را مىترساند. اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهيزيد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه ظلل جمع ظله است و - به طورى كه گفتهاند- به معناى ساترى است در بالاى سر. و مراد از اينكه ساترى از آتش در بالاى سر و ساترى ديگر در زير پا دارند، اين است كه آتش از همه جهات به ايشان احاطه دارد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ظُلَل»، ص۳۶۴.