• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طُویً (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: طوی (مفردات‌قرآن).


طُویً:(بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ‌ طُویً‌)
«طُویً» (به ضمّ طاء) نام مکانی است محل آمدن وحی به حضرت موسی (علیه‌السلام) و قهرا قسمتی از صحرای سینا می‌باشد.
ممكن است نام سرزمين مقدسى باشد كه در شام درميان «مدین» و «مصر» قرار داشت و نخستين جرقه وحی در آن بيابان بر قلب موسی (علیه‌السلام) وارد شد، همين تعبير در سوره طه نيز آمده است، در آن‌جا كه موسى ندايى مى‌شنود كه مى‌گويد: (إِنّي أَنا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوٰادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) «من پروردگار توام، كفش‌هايت را بيرون آر كه تو در سرزمين مقدس طوى هستى». (به منظور احترام و بزرگداشت آن سرزمين بوده كه خداوند به موسى دستور داده است كه كفشش را از پاى درآورد).
و يا اين كه «طوى» كه در اصل از مادّه «طى» و به معنى «پيچيدن» است، در اين‌جا معنى وصفى دارد و کنایه از آن است كه اين سرزمين، در قداست و بركات معنوى پيچيده شده بود، همچنان كه در آيه ۳۰ سوره قصص از آن به عنوان (اَلْبُقْعَةِ الْمُبٰارَكَةِ) تعبير شده است. يا به گفته راغب، موسى مى‌بايست راهى طولانى بپيمايد تا آماده وحی شود، ولى خداوند اين راه را براى او درهم پيچيد (و كوتاه كرد) و او را به هدف نزديک ساخت.



به موردی از کاربرد «طُویً» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - طُویً (آیه ۱۶ سوره نازعات)

(إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى) «در آن هنگام كه پروردگارش او را در سرزمين مقدس «طوى» ندا داد و گفت.»

۱.۲ - طُویً در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: (إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) کلمه اذ ظرف است براى قصه و اين نداء مربوط به اولين بارى است كه خداى تعالى به موسى وحى نموده، و مسئوليت رسالت را به عهده‌اش انداخته، و كلمه طوى اسمى است براى وادى مقدس.

۱. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۳۴.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۷۸.    
۴. طه/سوره۲۰، آیه۱۲.    
۵. قصص/سوره۲۸، آیه۳۰.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۸۹.    
۷. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۶.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۴.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۰۳.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۸۷.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۲۷۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۲.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «طوی»، ج۳، ص ۵۰.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره نازعات | لغات قرآن




جعبه ابزار