طَول (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طَول: (وَمَنْ لَمْيَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا) «طَول» (بر وزن قول) در اصل، از مادّه «
طول» (بر وزن نور) گرفته شده و به معناى توانايى و رسايى و امكانات مالى و مانند آن آمده است.
بنابراين، «
أُولُوا الطَّوْلِ»، به معناى كسانى است كه داراى قدرت مادى كافى براى حضور در ميدان جنگ هستند، و با اين حال، مايل بودهاند، در صف افراد ناتوان يعنى: آنها كه از نظر جسمى يا مالى توانايى جهاد نداشتهاند، بمانند.
اصل اين كلمه، از
«طُول» (بر وزن پول)، كه ضد
«عرض» است گرفته شده، و تناسب اين دو معنا با يكديگر روشن است، زيرا توانايى مالى و جسمى، يک نوع كشش و ادامه و طول قدرت را مىرساند.
بعضى از مفسران گفتهاند: «
ذِي الطَّوْل» در
سوره «مؤمن» به كسى گفته مىشود كه
نعمتى طولانى به ديگرى مىبخشد، بنابراين معناى آن اخص از معناى
«منعم» است.
ترجمه و تفسیر ایات مرتبط با طَول:
(وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) (و هر كس كه توانايى
ازدواج با زنان آزاد پاكدامن با ايمان را ندارد، مىتواند با زنان پاكدامن از بردگان با ايمانى كه در اختيار داريد ازدواج كند- خدا به ايمان شما آگاهتر است؛ و همگى اعضاى يک پيكريد- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزويج نماييد، و مهرشان را به طور شايسته به خودشان بدهيد؛ در حالى كه پاكدامن باشند، يعنى نه مرتكب
زنا شوند، ونه دوست پنهانى بگيرند. و در صورتى كه «
محصنه» باشند و كسى آنها را مجبور به زنا نكرده باشد و مرتكب عمل منافى عفّت شوند، نصف مجازات زنان آزاد پاكدامن را خواهند داشت. اين اجازه ازدواج با كنيزان براى كسانى از شماست كه بترسند از نظر غريزه جنسى به زحمت بيفتند؛ و با اين حال نيز خوددارى از ازدواج با آنان براى شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه (طول) به معناى غنى و بىنيازى و يا زيادت در قدرت مالى است، و هر دو معنا با
آيه شريفه مىسازد، و مراد از محصنات زنان آزاد است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَإِذَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَجَاهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ) (و هنگامى، كه سورهاى نازل شود و به آنان دستور دهد كه: به خدا ايمان بياوريد، و همراه پيامبرش
جهاد كنيد. افرادى از آنها
[گروه
منافقان] كه توانايى بر جهاد دارند، از تو اجازه مىخواهند و مىگويند: بگذار ما با افراد ناتوان و آنها كه از جهاد معافند باشيم.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه طول به معناى قدرت و
نعمت است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ) (خداوندى كه آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب
نعمت فراوان است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و بازگشت همه شما به سوى اوست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه طول - به طورى كه مجمع البيان گفته- به معناى
انعامى است كه مدتش طولانى باشد. پس معناى ذو الطول با معناى
منعم يكى است. و هر دو از
اسمای حسنای الهی است، و ليكن ذو الطول اخص از
منعم است، چون تنها
نعمتهاى طولانى را شامل مىشود، ولى
منعم هم آن را شامل است و هم
نعمتهاى كوتاه مدت را.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «طَول»، ص۳۵۸.