طبقهبندی تاریخ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جایگاه
تاریخ در
طبقهبندی علوم در کتابهای نخستین متفکران
مسلمان نظیر
کِندی و
ابوزید بلخی ، آگاهی در دست نیست.
برخی از اندیشمندان نیز، مانند
فارابی و به پیروی از او
ابن سینا ، به تأسی از دانشمندان یونانی، در طبقهبندی علوم جایی برای تاریخ در نظر نگرفتهاند.
نخستین کوششها در نشان دادن اهمیت
تاریخ به عنوان شاخهای علمی و تثبیت جایگاه آن، از نیمه دوم
سده چهارم صورت گرفت.
ابوعبداللّه خوارزمی در مفاتیح العلوم (تألیف بین ۳۶۷ تا ۳۷۲) ضمن
علوم شریعت و
علوم عربی وابسته به آن، از تاریخ به عنوان یکی از اصطلاحات دبیران
دیوان رسایل یاد کرده و به جای «تاریخ»، عنوان «
اَخبار » را برای بیان رویدادها و سرگذشتهای
پادشاهان و
خلفا برگزیده است.
وی باب ششم کتابش را در نه فصل به این موضوع اختصاص داده و اصطلاحات و واژههای مرتبط با تاریخ را که در تاریخ
ایران و
روم و
جاهلیت عرب و
فتوح و
مغازی اسلام به کار میرفته، توضیح داده است.
همچنین
شَعیا بن فَریغون در جوامع العلوم (تألیف در نیمه
قرن چهارم) مباحثی مانند آگاهی از آغاز
آفرینش و حوادث طبیعی اعصار کهن، اخبار و احوال
پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و
صحابه و
تابعین که از
علم آثار به شمار میآید، اخبار خلفا و فتوح و
فتنههای زمان آنان، ایام العرب و آگاهی از کتب و سِیَر و آثار مدون
ساسانیان را از گونههای علم دانسته و در ردیف دیگر انواع علوم، از
شرعی و
عقلی ، برشمرده است.
جایگاه تاریخ به منزله علم، نخستین بار در
رسائل اخوان الصفا (نیمه سده چهارم) با صراحت بیان شده است.
در رساله هفتم این مجموعه، «علم السِیَر و الاخبار» از انواع نهگانه
علوم عملی به شمار آمده است.
ابن ندیم در الفهرست (تألیف در ۳۷۷) پس از فصل مربوط به
نحویان و لغت شناسان، فصلی را به
اَخباریان (
مورخان ) و نسب شناسان و سیره نویسان و وقایع نگاران اختصاص داده است.
ابن حَزم (متوفی ۴۵۶) علم اَخبار (تاریخ) را مانند
شریعت و
لغت ، از علوم تمیز دهنده ملتها دانسته که بر اساس قلمرو پادشاهان، سالها، کشورها، طبقات یا به طور پراکنده به مراتبی تقسیم میشود.
در طبقهبندی
فخرالدین رازی (متوفی ۶۰۶) در جامع العلوم
و
شمس الدین محمد بن محمود آملی در نفائس الفنون (تألیف در ۷۴۲)،
«علم تواریخ و سیَر و علم مغازی» میان
علوم دینی و
ادبیات جای گرفته است.
جای شگفتی است که
ابن خلدون (متوفی ۸۰۸) با آنکه در مقدمه کتاب تاریخ خود
تاریخ را فنی با هدفی شریف و سودهای فراوان و در عین حال صعب الوصول میشناساند، که جوینده آن به منابع و دانشهای گوناگون نیازمند است، هنگام برشمردن علوم،
سخنی از تاریخ به میان نمیآورد.
طاشکوپری زاده (متوفی ۹۶۸) تصویر کاملی از تاریخ در مفتاح السعادة ارائه داده است؛ به گفته وی
«علم تواریخ» عبارت است از شناخت احوال گروهها و شهرها و رسوم و عادات آنان و دستاوردهای اشخاص و انساب و وفیات ایشان.
این دانش از طریق مطالعه سرگذشت
انبیا و
اولیا و
علما و
حکما و
شعرا و پادشاهان و به قصد آگاهی از اوضاع گذشته، به دست میآید و بدان وسیله انسان پند میگیرد و از راه آگاهی از فراز و نشیب روزگار تجاربی کسب میکند تا به کمک آنها از زیان بپرهیزد و به منافع دست یابد.
طاشکوپری زاده گفتگوی شاهان، حکایات صالحان، داستانهای
پیامبران ، مغازی و سیر، تاریخ خلفا و طبقات اصناف مختلف را از شاخههای علم تاریخ در مفهوم گسترده آن شمرده است.
در
سده نهم چند تن از علمای بزرگ مصر، در دفاع از تاریخ و تثبیت جایگاه آن در میان علوم دینی، کتابهایی تألیف کردند.
محمد بن سلیمان کافِیَجی در ۸۶۷ المختصر فی علم التاریخ را در بیان تعریف و اصول و مسائل و فواید تاریخ به منزله دانشی سودمند، و نیز ویژگیها و روشهای مورخ و معیارها و درجه اعتبار اطلاعات تاریخی تألیف کرد.
شاگرد او،
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی (متوفی ۹۱۱)، نیز کتابی کوچک به نام الشَّماریخ فی علم التاریخ نوشت و در آن در باره مبدأگذاری تاریخ پیش و پس از
اسلام و فواید علم تاریخ و مسائلی کلی در باره تاریخ بحث کرد.
مشروحترین کتاب در باره تاریخ، الاءعلان بالتوبیخ لِمن ذَمّ التاریخ از
محمد بن عبدالرحمان سخاوی (متوفی ۹۰۲) است.
وی در این کتاب به بیان تعریف، موضوع، مسائل، فواید و غایت تاریخ پرداخته و آثار و دستاوردهای تاریخی را به حسب موضوعات یا به ترتیب مورخان دستهبندی و معرفی کرده است.
این دانشمندان تاریخ را نه خادمی محض، بلکه تا حدودی هم تراز
علم حدیث به شمار میآوردند.
(۱۲) ابن حزم، رسائل ابن حزم الاندلسی، چاپ احسان عباس: رسالة مراتب العلوم، بیروت ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
(۱۳) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون.
(۱۴) ابن ندیم، الفهرست.
(۱۵) اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، قم ۱۴۰۵.
(۱۶) محمد بن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیح العلوم، چاپ فان فلوتن، لیدن ۱۹۶۸.
(۱۷) فرانتس روزنتال، تاریخ و تاریخ نگاری در اسلام، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۶۵ ش.
(۱۸)
شعیا بن فریغون، جوامع العلوم، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه توپقاپی سرای، ش ۲۷۶۸، فرانکفورت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۹) محمد بن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، چاپ ابراهیم میانجی، تهران ۱۳۷۹.
(۲۰) احمد بن مصطفی طاشکوپری زاده، مفتاح السعادة و مصباح السیادة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۱) محمد بن عمر فخر رازی، جامع العلوم، یا، حدایق الانوار فی حقایق الاسرار، معروف به کتاب ستینی، چاپ محمدحسین تسبیحی، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۲۲) حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۵۹ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «طبقهبندی تاریخ»، شماره۳۰۵۶.