طبقه دوازدهم فلاسفه اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طبقهبندی فلاسفه اسلامی از نظر سیر زمانی بر حسب استاد و شاگردی میباشد. یعنی آنانکه در یک طبقه قرار میگیرند، یا واقعا از اساتید طبقه بعدی و شاگردان طبقه قبل هستند و یا همزمان آنها میباشند. منظور از
فلاسفه اسلامی آنهایی هستند که در جو اسلامی و محیط اسلامی فعالیت داشتهاند و احیانا
مسلمان هم نبودهاند. در طبقه دوازدهم چهار تن از فیلسوفان اسلامی حضور دارند که عبارتند از:
فریدالدین داماد نیشابوری،
شمسالدین خسروشاهی،
قطبالدین مصری و
ابنمنعه.
از تاریخ زندگی این مرد نیز اطلاع درستی نداریم. همین قدر میدانیم که استاد
خواجه نصیرالدین طوسی بوده و خواجه
اشارات را نزد او تحصیل کرده است
و خود او شاگرد
صدرالدین سرخسی بوده است. سلسله اساتید خواجه از طریق فریدالدین داماد به
بوعلی میرسد، به این ترتیب که خواجه شاگرد فریدالدین داماد و او شاگرد صدرالدین سرخسی و او شاگرد
افضلالدین غیلانی و او شاگرد
ابوالعباس لوکری و او شاگرد
بهمنیار و او شاگرد بوعلی بوده است. سال وفاتش بر ما معلوم نیست.
شمسالدین عبدالحمید
بن عیسی خسروشاهی، معروف به شمسالدین خسروشاهی.
ابنابیاصیبعه از او به عنوان امام العلماء، سیدالحکماء، قدوة الانام، شرف الاسلام یاد میکند.
در
طب و
فلسفه و علوم شرعیه مبرز و از شاگردان مبرز
فخرالدین رازی بوده. کتاب شفا را تلخیص کرده ولی شهرتش در محیط فلسفه به واسطه برخی سؤالات فلسفی است که خواجه نصیرالدین طوسی از او- که در طبقه اساتید خواجه بوده است- کرده و او جواب داده و در کتب فلسفی مطرح است (
صدرالمتالهین که جوابهای خسروشاهی را کافی نمیداند، خود رساله مستقلی در جواب این سؤالات نوشته و در حاشیه مبدا و معاد و شرح هدایه چاپ شده است.)
قطبالدین ابراهیم
بن علی
بن محمد سلمی، معروف به
قطبالدین مصری. این مرد نیز از شاگردان مبرز فخرالدین رازی بوده است. ابنابیاصیبعه میگوید وی اصلاً از بلاد مغرب بوده و بعد به
مصر منتقل شده و مدتی در آنجا اقامت کرده، سپس به بلاد ایران مسافرت کرده، نزد فخرالدین رازی تحصیل کرده است. استاد خویش فخرالدین را در فلسفه بر بوعلی ترجیح میداده، همچنانکه
ابوسهل مسیحی را در طب بر بوعلی ترجیح میداده است.
قطبالدین مصری در فتنه مغول در
نیشابور کشته شد.
او نیز از اساتید خواجه نصیرالدین طوسی بوده است.
علیهذا خواجه شاگرد شاگرد فخر رازی بوده است.
کمالالدین یونس (یا کمالالدین
بن یونس) موصلی، معروف به ابنمنعه. ابنابیاصیبعه که با او قرب زمان داشته، او را نیز قدوة العلماء و سیدالحکماء میخواند.
در مدرسه
موصل به تدریس علوم فلسفی اشتغال داشته و شاگردانی تربیت کرده است. مطابق آنچه در
ریحانة الادب آمده خواجه نزد این مرد نیز تحصیل کرده است.
در ریحانة الادب، جلد پنجم صفحه ۹ مینویسد: «از اکابر علمای حکمای عامه میباشد که در نحو و صرف و فقه و حدیث و تفسیر و طب و تاریخ و موسیقی و هندسه و حکمت و هیئت... وحید عصر خود بوده، در اندک زمانی شهرت بی نهایت یافته و مرجع استفاده افاضل گردید. از بلاد بعیده حاضر حوزه درسی او میشدهاند... وفات او در سال ۶۳۹ واقع شده است.»
مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱، ص۵۶۸-۵۷۰.