ضرورت از مواد قضایاست و دو معنا دارد: معنای عام و معنای خاص. ضرورت به معنای عام عبارت است از: امتناع و استحاله انفکاک محمول (اعم از ایجابی و سلبی) از موضوع که اگر نسبت به ایجاب لحاظ شود (یعنی ضرورت وجود محمول برای موضوع)، «وجوب» گفته میشود که همان ضرورت به معنای خاص است، و اگر نسبت به سلب لحاظ شود «امتناع» گفته میشود؛ پس وجوب و امتناع در ضرورت به معنای عام (که شامل سلب و ایجاب است) مشترکاند.
[۲]تهانوی، محمدعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۸۷۷-۸۷۹.
[۳]شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۲۷.
برخی از منطقیان درباره ضرورت آوردهاند: «نسبت محمول به موضوع، یعنی ماده هر قضیه یا ضرورت است یا عدم ضرورت و بدین ترتیب هر قضیهای یا ضروری است یا غیر ضروری، و آنکه ضروری است یا ضروریالوجود است که در این صورت واجب است، یا ضروریالعدم که در این صورت ممتنع است، البته واجب و ممتنع با اینکه در معنای ضرورت اتفاق دارند، بینشان نهایت اختلاف است، چه واجب وجودش ضروری است، و ممتنع عدمش».