صورت فلکی جاثی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جاثی نام کامل آن: جاثی عَلی رُکْبَتِه/ رکبتَیْه، یکی از صورتهای فلکی نیمکره شمالی
آسمان، به معنای بر زانو نشسته بر «دو کُنده زانونشسته» میباشد.
این صورت فلکی، به شکل مردی تصور شده که بر زانو نشسته، با دو دستِ بازِ کشیده، که یک
دست را به سوی ستارگان جنوب
اکلیل شمالی بلند کرده و دست دیگرش به نزدیکی ستاره نَسرِ واقع (در صورت فلکیِ شِلْیاق) میرسد و سرِ او پیش ستاره سرِ حَوّاست.
در طرح جاثی، سرمرد به سوی جنوب و پاهایش رو به شمال قرار میگیرند.
بر اساس اسطوره های فنیقی، جاثی بر ملکارث، خدای دریاها،
دلالت میکرد
در افسانه های کلدانی و بابلی، جاثی و تِنّین، با خدای خورشید (اژدوبار)، کشنده اژدهایی به نام تیامت، ارتباط دارند. تصویر اژدوبار بر استوانه های سنگیِ به جا مانده از ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ ق م. ثبت شده است، در حالی که بر روی یک زانو نشسته و پای او بر سر اژدهایی قرار دارد. بعدها در اسطوره های یونانی، خدای خورشید به هرکول تغییر یافت که از مشهورترین خدایان اساطیری یونان باستان است
هرکول پسر زئوس (خدای خدایان) و آلکمنه (از تبار برساوش) بود. وی مظهر قدرت به حساب میآمد و مردان هنگام خطر به وی
پناه میبردند. ابداع بازیهای المپیک نیز به وی منسوب است
هرکول به مقام خدایی رسید و فناناپذیر بود اما چون
لباس سمی دیانی را پوشید، مسموم شد و از اینرو رنج میبرد. وی برای پایان دادن به این رنج،
مرگ را پذیرفت و زئوس او را به آسمان برد
امروزه در زبانهای اروپایی، صورت فلکی جاثی را هرکولس مینامند.
از یونان و روم باستان، سکه های گوناگونی با نقش هرکول به جا مانده است. بر روی سکه ای نقره ای که در ۴۳۰ ق م در شمال غربی آتن ضرب شده است، هرکول بر زانو نشسته و در حال کشیدن کمان بزرگی است. سکه ای رومی (۱۸۰ ق م) هرکول را با گرزی بزرگ در دست و سپری از
پوست شیر نشان میدهد
احتمالاً چنین طرحهایی موجب شدهاند که در نجوم دوره اسلامی، جاثی را با داسی در دست تصویر کنند.
منجمان یونان باستان، مانند اِئودوکسوس و اِبَرخُس و بطلمیوس، این صورت فلکی را با نامهای دیگری به معنای خم شده بر زانو میشناختند، در حالی که آراتوس (
شاعر یونانی، ۲۴۰ ق م) آن را «بر زانو نشسته» مینامید. البته، منشأ این نامگذاری در یونان باستان مشخص نیست
ابوریحان بیرونی
جاثی را هفتمین صورت فلکی نیمکره شمالی
آسمان دانسته و نوشته که صورت او همچون نام اوست. در نجوم دوره اسلامی، عبارت جاثی علی رکبته (بر زانو نشسته)، ترجمه توصیفهای یونانیان از شکل این صورت فلکی است. همچنین
مسلمانان نام «راقص» را از رومیها گرفتهاند
این نامگذاری به
دلیل تصوری بوده که از وضع ایستادن جاثی داشتند.
منوچهری
از جاثی با نام هرقل (معرّب واژه یونانی هرکول) یاد کرده و آن را شمشیر به کمر وصف نموده است. نام عربی «جاثی» بعدها به صورت Elhathi به زبانهای اروپایی راه یافت و درخشان ترین
ستاره این صورت فلکی، یعنی «رأس الجاثی» Ras Elhathi/ Alhethi نامیده شد که امروزه به صورت Rasalgethi به کار میرود
در چهارمین ویرایش زیج آلفونسی (تألیف گروهی از منجمان در ۶۷۰/ ۱۲۷۲)، نام Rasaben نیز به صورت فلکی جاثی و رأس الجاثی اطلاق شده است. این نامگذاری به سبب نزدیکی جاثی به ستاره «رأس الثعبان» در صورت فلکی تنّین بوده است
عبدالرحمان صوفی،
منجم مشهور دوره اسلامی (متوفی ۳۷۶)،
به پیروی از بطلمیوس
ستاره طرح اصلی جاثی را وصف کرده است.
همچنین بطلمیوس
و صوفی
ستاره نهم عَوّاء را که در عصای عوّاء (عصاء الصَنّاج/ عصاء ذات الکلاب) قرار گرفته است، میان جاثی و عوّاء مشترک میدانند.
صوفی
در توصیف شکل صورت فلکی جاثی در مواردی از بطلمیوس
انتقاد یا گاهی طرح وی را کامل کرده است، مثلاً در توصیف ستارگان دست راست جاثی، به تک ستاره ای که بطلمیوس خارج از طرح صورت قرار داده (جاثی) اشاره کرده و
عقیده دارد که باید این ستاره در مچ دست قرار گیرد و همچنین ستاره ای که در یک ذراع (تقریباً ْ۲) جنوب آن (جاثی) قرار گرفته (احتمالاً ۲۹ ـ جاثی) و بطلمیوس به آن اشاره ای نکرده است، باید بر سر
دست باشد. در موردی دیگر، ستاره ای از قدر ششم (۹۰ ـ جاثی) را در زیر زانوی چپ وصف کرده و نوشته: «چنانکه گویی بر عضله ساق است». این ستاره را نیز بطلمیوس ذکر نکرده است
با وجود این، صوفی در طرح ستارگان جاثی دست نبرده و عیناً بر اساس نظر بطلمیوس آنها را ترسیم کرده است (شکل ۱).
به نوشته صوفی،
اعراب قدیم مجموعه ای از نُه ستاره دو دستِ جاثی و ستاره های هفتم و نهم شلیاق را ــ که همگی در یک ردیف قرار داشتند ــ نَسَق شامی و ستارگان حوالی نسق را تماثیل مینامیدند. البته
خوارزمی در مفاتیح العلوم،
تماثیل را نام دیگری برای کل ستارگان جاثی دانسته است.
ظاهراً اعراب قدیم بخشهایی از صورتهای فلکی جاثی، حوا و حیّه را روضه (
بهشت) مینامیدند که نسق شامی در مرز شمالی آن قرار میگرفت
در بعضی روایتها، ستاره نوزدهم در پای چپ جاثی را، به تنهایی نَسَق نامیدهاند.
به نوشته صوفی
عامه مردم ستاره ای را که در قوزک پای چپ جاثی قرار دارد، به همراه ستارگان سوم، چهارم و پنجم از مجموعه عوایذ در تنّین، به صورت صلیبی افتاده (صلیب الواقع) تصور کردهاند.
صوفی آن را شبیه شکل صلیب صورت فلکی دلفین میداند. اعراب ستاره یازدهم در پهلوی راست جاثی را به همراه ستاره های بیست وسوم تا بیست وهشتم، از ران تا (ساق) پای راست جاثی، را ضِباع (کفتارها) مینامیدند.
به نوشته صوفی
مجموعه ای از ستارگان عوّاء را نیز ضباع نامیدهاند.
بطلمیوس
قدرهای ۲۸ ستاره جاثی را چنین وصف کرده است: شش تا از قدر سوم، هفده تا از قدر چهارم، دو تا از قدر پنجم و شش تا از قدر ششم. اما صوفی
بر اساس رصدهای خود، ستارگان جاثی را پنج تا از قدر سوم، پانزده تا از قدر چهارم، پنج تا از قدر پنجم و سه تا از قدر ششم آورده است. ستاره اول جاثی ــ که آن را رأس الجاثی یا کلب الراعی (
سگ نگهبان) نیز نامیدهاند ــ مهم ترین و مشهورترین ستاره این صورت بوده که آن را بر صفحه
اسطرلاب رسم میکردهاند.
صوفی
در توصیف بخشهای گوناگون جاثی، به وجود ستارگانی از قدر پنجم و ششم اشاره کرده است، که به نوشته وی، بطلمیوس و رصدکنندگان پیشین به آن توجه نکرده بودند. ابوریحان بیرونی،
قدر ستارگانِ جاثی را بر اساس نظر بطلمیوس و صوفی، در فهرستی مقایسه کرده است.
جاثی با صورتهای عقاب، عوّاء،
اکلیل شمالی، تنّین، شلیاق، حوّا، سَهْم، حیّه و روباهک هم مرز است. محدوده شرقی ـ غربی این صورت فلکی از بُعد ۱۵ ساعت و ۴۷ دقیقه تا ۱۸ ساعت و ۵۶ دقیقه و محدوده شمالی ـ جنوبی آن از مِیل ْ۵۱ + تا ْ۴ + است (شکل ۲). جاثی، ۸۵ ستاره درخشان تر از قدر ۵.۵ دارد و ۱۲۲۵.۱۵ درجه مربع (یعنی ۲.۹۷۰%) از آسمان را میپوشاند
ستاره رأس الجاثی (جاثی) ستاره ای متغیر است که درخشندگی آن بین قدر ۳.۱ تا ۳.۹ در دوره ای نود روزه تغییر میکند
به تغییر درخشندگی این ستاره در دوره باستان و دوره اسلامی توجه نشده است. اگرچه رأس الجاثی، به لحاظ موقعیت، در طرح جاثی
اهمیت داشته است، اما امروزه ستارگان و جاثی به ترتیب با قدرهای ۲.۷۸ و ۲.۸۱ درخشان ترین ستارگان جاثی به لحاظ ظاهری هستند
خوشه کروی ۱۳ M، مهم ترین جرم غیرستاره ای در جاثی است. این خوشه در ۱۳ مسیر ظاهری ستاره جاثی به جاثی قرار دارد و بیش از صد هزار ستاره را شامل میشود. ۱۳ M در آسمان تاریک با
چشم غیرمسلح به صورت توده ابری کم نور دیده میشود. اما در مآخذ نجوم باستان و دوره اسلامی به آن اشاره ای نشده است. نخستین بار ادموند هالی، منجم انگلیسی، در ۱۱۲۶/ ۱۷۱۴ این خوشه ستاره ای را کشف کرد و آن را سحابی پنداشت
در نجوم جدید مشخص شده است که
خورشید و منظومه شمسی، در حرکت فضایی خود در کهکشان ما، به سوی نقطه ای در صورت فلکی جاثی (حدود ْ۳ جنوب ستاره جاثی) در حال حرکتاند
[میتون، ذیل "apex" ]
(۱) ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، چاپ جلال الدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲) ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶.
(۳) احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۴) شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه ملک، با مقدمه و فهرستها و اصطلاحات.
(۵) نجومیاز جلیل اخوان زنجانی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۶) عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه، بودلیان، ش ۱۴۴ Marsh، فرانکفورت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۷) عبدالرحمان بن عمر صوفی، ترجمه صورالکواکب عبدالرحمن صوفی، به قلم نصیرالدین طوسی، چاپ معزالدین مهدوی، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۹) مؤیدالدین عرضی دمشقی، تاریخ علم الفلک العربی (کتاب الهیئة)، چاپ جورج صلیبا، بیروت ۱۹۹۰.
(۱۰) احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۱) Richard Hinckley Allen، Star names: Robert Burnham Jr، Burnham، s celestial handbook: an their lore and meaning، New York ۱۹۶۳.
(۱۲) Michael E Bakich، The Cambridge guide to the constellations، Cambridge ۱۹۹۵.
(۱۳) observer، s guide to the universe beyond the Solar System، New York ۱۹۷۸.
(۱۴) Paul Kunitzsch and Tim Smart، Short guide to modern star names and their derivations، Wiesbaden ۱۹۸۶.
(۱۵) Jacqueline Mitton، A concise dictionary of astronomy، Oxford ۱۹۹۱.
(۱۶) Patrick Moore، Guide to stars and planets، London ۱۹۹۳.
(۱۷) New Larousse encyclopedia of mythology، introduction by Robert Graves، London: Hamlyn، ۱۹۸۱.
(۱۸) Claudius Ptolemy، Ptolemy، s Almagest، translated and annotated by G J Toomer، London ۱۹۸۴.
(۱۹) Adrian Room، Dictionary of astronomical names، London ۱۹۸۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «صورت فلکی جاثی»، شماره ۴۳۰۵.