• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صور - به فتح صاد (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: صور (ابهام‌زدایی).


صَور (به فتح صاد) از واژگان قرآن کریم به معنای قطع است. به معنی میل‌ دادن نیز گفته‌اند، ولی معنی قطع به قرآن مناسب‌تر است.



صَور به معنای قطع است. در اقرب الموارد گوید: «صَارَ الشَّیْ‌ءَ: قَطَعَهُ وَ فَصَلَهُ»
[۴] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده صور.
همچنین است قول مجمع البیان و الصحاح و قاموس المحیط. آن‌را به معنی میل‌ دادن نیز گفته‌اند، ولی معنی قطع به قرآن مناسب‌تر است.


(قالَ فَخُذْ اَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَ‌ اِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی‌ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَاْتِینَکَ سَعْیاً) (..فرمود: «در اين صورت، چهار پرنده از گونه‌هاى مختلف را انتخاب كن؛ و آنها را پس از ذبح كردن، قطعه قطعه كن و درهم بياميز)؛ سپس بر هر كوهى، قسمتى از آن را قرار بده؛ بعد آنها را صدا بزن، به سرعت به سوى تو مى‌آيند...) «صرهن» را (به ضم و کسر صاد) از باب صار یصور، و صار یصیر، هر دو خوانده‌اند و معنی آن در هر دو صورت قطع و مایل کردن است. در مجمع البیان فرموده: اگر «صرهنّ» به معنی قطع باشد «اِلَیْکَ» به لفظ «فَخُذْ» متعلق است و اگر به معنی اماله باشد به‌ «فَخُذْ» و «فَصُرْهُنَّ» می‌شود متعلق باشد.
در تفسیر المیزان فرموده: قرائن کلام نشان می‌دهد که آن به معنی قطع است و تعدیه به «الی» دلالت به تضمین معنی اماله دارد، یعنی: آنها را تکّه تکّه کن در حالی‌که به خود متمایل کرده‌ای.
احتمال دارد که‌ «اِلَیْکَ» متعلق به وصفی باشد نظیر «متوجّها- ناظرا» یعنی آنها را پاره پاره کن در حالی‌که به خود متوجّه هستی که تو نیز چنین خواهی شد و سپس زنده خواهی گردید. معنی آیه چنین می‌شود. فرمود چهار پرنده بر گیر و آنها را در حالی‌که خویشتن را به یاد داری پاره پاره کن، سپس بر هر کوهی پاره‌ای از آنها بگذار و ندایشان کن، به سرعت سوی تو می‌آیند.
بعضی صور را به معنی اماله گرفته و آیه را چنین معنی کرده‌اند: چهار پرنده برگیر و آنها را به خود متمایل و مانوس کن، سپس هر یک از آنها را بر کوهی بگذار آنگاه صدا کن به سرعت سوی تو آیند. این سخن بر خلاف ظاهر و اول و آخر آیه و سخنی غیر قابل قبول است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ص۱۶۱-۱۶۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۴۹۸.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۳۶۸.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده صور.
۵. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۱۷۵.    
۶. جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۲، ص۷۱۷.    
۷. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۴۲۷.    
۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۴۹۸.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۲۶۰.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴.    
۱۱. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۱۷۵.    
۱۲. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۱۷۵.    
۱۳. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۶۹.    
۱۴. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۵۶.    
۱۵. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۶۸.    
۱۶. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۵۶۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صور»، ج۴، ص۱۶۱-۱۶۲.    






جعبه ابزار