• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صوب (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





صَوْب (به فتح صاد و سکون واو) از واژگان قرآن کریم به معنای نزول و قصد است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: اِصابه (به کسر الف) به معنای درک، یافتن، طلب و اراده، مُصیبت (به ضم میم) به معنای بلیّه و گرفتاری است که به انسان‌ می‌رسد، صَواب (به فتح صاد) به معنای حق و درست، صَیّب (به فتح صاد) به معنای باران و ابر است.



صَوْب به معنای نزول و قصد است. «صَابَ‌ الْمَطَرُ انْصَبَّ وَ نَزَلَ. صَابَ‌ السَّهْمُ نَحْوَ الرَّمِیَّةِ: قَصَدَهَا»
[۴] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده صوب.



برای این واژه کاربردهایی در قرآن ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۲.۱ - اصابه

اِصابه به معنی درک، یافتن، طلب و اراده است.
(اَنْ‌ یُصِیبَکُمْ‌ مِثْلُ ما اَصابَ‌ قَوْمَ نُوحٍ) یعنی «بگیرد شما را مانند عذابی که قوم نوح را گرفت.» طلب و اراده معنی کردن نیز صحیح است‌. (فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِاَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ‌ اَصابَ‌) «باد را به سلیمان مسخر کردیم با دستور او هر کجا که اراده می‌کرد به آسانی می‌وزید.» اصابه در آیه به معنی اراده است.

۲.۲ - مصیبت

مُصیبت به معنای بلیّه و گرفتاری است که به انسان‌ می‌رسد، گوئی که انسان را قصد می‌کند. راغب اصفهانی گوید: اصل آن در تیر‌انداختن است، سپس به نائبه اختصاص یافته است.
(الَّذِینَ اِذا اَصابَتْهُمْ‌ مُصِیبَةٌ قالُوا اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ) (همان كسانى كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‌رسد، مى‌گويند: «ما از آنِ خداييم؛ و به سوى او باز مى‌گرديم.»)

۲.۳ - صواب

صَواب به معنای حق و درست، یعنی آنچه حقیقت را درک کرده‌ است. (لا یَتَکَلَّمُونَ اِلَّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ‌ صَواباً) (..و هيچ يک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمى‌گويند، و آنگاه كه مى‌گويند درست مى‌گويند.) یعنی قول حق و مطابق حکمت و عقل بگوید.

۲.۴ - صیّب

صَیّب به معنای باران و ابر است. (اَوْ کَصَیِّبٍ‌ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ) «یا مثل باران سختی از آسمان که در آن ظلمات هست.»
اصل آن صیوب است (به سکون یا و کسر واو) واو به یا قلب و در آن ادغام شده است، مثل سیّد و جیّد تند بودن آن از لفظ استفاده می‌شود. در مجمع البیان آن‌را باران و در مفردات و اقرب الموارد ابر مخصوص به بارش گفته است،
[۱۵] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده صیب.
مناسب آیه فوق ابر است.
(ما اَصابَکَ‌ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما اَصابَکَ‌ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ...) (آنچه از نيكى به تو مى‌رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى‌رسد، از سوى خود توست..)

۲.۵ - مقایسه دو آیه‌

در اینجا مناسب است دو آیه ذیل را که در بادی امر مخالف هم بنظر می‌آیند با همدیگر مقایسه کنیم. اول آیه‌ (وَ ما اَصابَکُمْ‌ مِنْ‌ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ اَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ) (هر مصيبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده‌ايد، و بسيارى را نيز عفو مى‌كند.)
این آیه روشن می‌کند که میان مصائب و گناهان ارتباط هست و آنچه از مصائب پیش می‌آید اثر اعمال مردم است و از گناهان بیشتر هم خدا عفو می‌کند وگرنه لازم بود همه از بین بروند. (وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلی‌ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ اِلی‌ اَجَلٍ مُسَمًّی فَاِذا جاءَ اَجَلُهُمْ فَاِنَّ اللَّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصِیراً) (اگر خداوند مردم را به سبب كارهايى كه مرتكب شده‌اند مجازات كند، جنبنده‌اى را بر پشت زمين باقى نخواهد گذاشت؛ ولى به لطفش آنها را تا سرآمد معيّنى تأخير مى‌اندازد و مهلت اصلاح مى‌دهد امّا هنگامى كه اجل آنان فرا رسد، خداوند هر كس را به مقتضاى عملش جزا مى‌دهد به يقين خداوند نسبت به بندگانش بيناست.) و این آیه خطاب به عموم مجتمع بشری است و به خطابات جزئی منحل نمی‌شود و در نتیجه، گناهان عدّه‌ای‌ باعث ابتلاء عموم می‌گردد نظیر (ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ اَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ) (فساد، در صحرا و دريا به خاطر كارهايى كه مردم انجام داده‌اند آشكار شده است؛ خدا مى‌خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد به سوى حق بازگردند.) و اگر مردم طریق انصاف در پیش گرفته و با عدل و مروّت و دین فطرت زندگی می‌کردند، برکات آسمان‌ها و زمین به سوی آنها سرازیر می‌شد. (وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُری‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ) (و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان مى‌آوردند و تقوا پيشه مى‌كردند، به يقين بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‌گشوديم؛ ولى آنها حق را تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.) و ممکن است آیه به خطابات جزئی منحل شود یعنی گرفتاری هر کس از ناحیه عملش می‌باشد.
دوم آیه‌ (ما اَصابَ‌ مِنْ‌ مُصِیبَةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لا فِی اَنْفُسِکُمْ اِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَبْرَاَها اِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ • لِکَیْلا تَاْسَوْا عَلی‌ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ) (هيچ مصيبتى ناخواسته در زمين و نه در وجود شما روى نمى‌دهد مگر اين‌كه همه آنها قبل از آن‌كه زمين را بيافرينيم‌ در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر براى خدا آسان است. • اين به خاطر آن است كه براى آنچه از دست داده‌ايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد؛ و خداوند هيچ متكبّر فخرفروشى را دوست ندارد.)
لحن این دو آیه لحن تسلیت و آرامی است، که از وقوع مصیبت ناراحت نباشید که آن پیش از وقوع در کتاب عالم بوده و بر آنچه از دست رفته تاسف نخورید و آنچه خدا داده باعث تکبّر شما نشود، بر خلاف آیه اول که لحن ملامت دارد، قهرا باید مورد این دو آیه غیر از مورد آیه اول باشد. لذا باید گفت: دو آیه اخیر درباره گرفتاری‌ها و مصائبی است که از روی امتحان و عمل به دستور خدا روی می‌آورند و اهل آنها هیچ گناهی که مصداق‌ «فَبِما کَسَبَتْ اَیْدِیکُمْ» باشند ندارند، مثل انبیاء و اولیاء و شهداء و مردان پاک الهی.
مصائب و شدائد آنها نتیجه اعمال بد نیست، بلکه سبب بلندی مقام و عظمت شان آنهاست و موجب غفران و رضوان خداوندی است، چنانکه قرآن درباره مؤمنان فرموده: نباید از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تخلف کنند که در مقابل هر گرفتاری اجری و مقامی پیش خدا دارا خواهند بود. (ما کانَ لِاَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْاَعْرابِ‌ اَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا یَرْغَبُوا بِاَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ. ذلِکَ بِاَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ‌ ظَمَاٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا اِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ اِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنِینَ) (سزاوار نيست كه اهل مدینه، و كسانى از اعراب باديه‌نشين كه اطراف آنها هستند، از پيامبر خدا جدا شوند؛ و براى حفظ جان خويش، از جان او چشم بپوشند. زيرا هيچگونه تشنگى و خستگى، و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى‌رسد و هيچ گامى كه موجب خشم كافران مى‌شود برنمى‌دارند، و ضربه‌اى از دشمن نمى‌خورند، مگر اين‌كه بخاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى‌شود؛ زيرا خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‌كند.)
در روایات هست که چون اهل بیت (علیهم‌السّلام) وارد مجلس یزید شدند، یزید آیه‌ (ما اَصابَکُمْ‌ مِنْ‌ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ اَیْدِیکُمْ) را خواند حضرت سجاد (علیه‌السّلام) در جواب فرمود: آن آیه در حق ما نیست، بلکه روشنگر حال ما این آیه است‌ (ما اَصابَ‌ مِنْ‌ مُصِیبَةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لا فِی اَنْفُسِکُمْ اِلَّا فِی کِتابٍ....)
ممکن است: دو آیه اخیر اعم از آیه اول بوده باشند ولی در آن صورت باید گفت از گناهکاران که مبتلا شده‌اند فقط کسانی را شامل است و تسلّی می‌دهد که در مقام توبه باشند و مثلا بگویند: اشکالی ندارد این گرفتاری که در اثر عمل بد پیش آمد قبلا در کتاب خدا بود باید تاسف نخوریم شکر خدا را که بیدارمان فرمود.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۱۵۸-۱۶۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۴۹۵.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۰۱.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده صوب.
۵. هود/سوره۱۱، آیه۸۹.    
۶. ص/سوره۳۸، آیه۳۶.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۱۵۶.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴.    
۹. نبا/سوره۷۸، آیه۳۸.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۳.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۱۹.    
۱۲. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۶.    
۱۳. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۶.    
۱۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۴۹۵.    
۱۵. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده صیب.
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۷۹.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۰.    
۱۸. شوری/سوره۴۲، آیه۳۰.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۶.    
۲۰. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۵.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۰.    
۲۲. روم/سوره۳۰، آیه۴۱.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰۸.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۳.    
۲۶. حدید/سوره۵۷، آیه۲۲- ۲۳.    
۲۷. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۶.    
۲۹. مقرّم، سید عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۱، ص۳۵۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صوب»، ج۴، ص۱۵۸-۱۶۱.    






جعبه ابزار