• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صمغ (مفردا‌ت‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: صمغ.


صَمْغ (به فتح صاد و سکون میم) از واژگان نهج البلاغه است به معنای ماده‌ای چسب‌ناک که از درخت خارج می‌شود و روی پوست آن منعقد می‌گردد. حضرت علی (علیه‌السلام) در وصف خود از این واژه استفاده نموده است.



صَمْغ به ماده چسب‌ناک که از درخت خارج می‌شود و روی پوست آن منعقد می‌گردد گفته می‌شود.


• امام (صلوات‌الله‌علیه) در وصف خود فرموده است: «فَاسْتَمِعُوا مِنْ رَبَّانِيِّكُمْ... فَلَقَدْ فَلَقَ لَكُمُ الاَْمْرَ فَلْقَ الْخَرَزَةِ، وَقَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ فَعِنْدَ ذلِكَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ» «که او احکام و حقائق را برای شما شکافته مانند شکافتن مهره و پوست حق را کنده و آن‌را نشان داده مانند کندن صمغ از درخت.» اشاره است به این‌که همه‌اش را بیان کرده است، چون اگر صمغ را از پوست درخت بتراشند چیزی از آن باقی نمی‌ماند. «خرزه» یعنی مهره و آن‌چه به نخ کشیده می‌شود بعد از سوراخ کردن. «قرف» یعنی کندن و تراشیدن مانند تراشیدن پوستی از چیزی.


این ماده یک بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۶.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۵، ص۱۳.    
۳. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۴، ص۳۷۵.    
۴. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۲۴۲، خطبه ۱۰۷.    
۵. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۱، ص۲۰۸، خطبه ۱۰۶.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۵۷، خطبه ۱۰۷.    
۷. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۱۸۹.    
۸. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۱۲، ص۴۲۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «صمغ»، ج۲، ص۶۴۲.    






جعبه ابزار