صمد بهرنگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِهْرَنْگی، صمد (۱۳۱۸-۱۳۴۷ش/۱۹۳۹-۱۹۶۸م)، قصهنویس، مترجم، پژوهشگر و منتقد میباشد.
وی تحصیلات خود را از آغاز تا پایان دورۀ دو سالۀ دانشسرای مقدماتی در زادگاهش،
تبریز گذراند و از ۱۳۳۶ش هم زمان با
تدریس در روستاهای
آذربایجان، به فعالیتهای فرهنگی دیگری نیز اهتمام ورزید:
۱. آغاز نویسندگی، نوشتن مقالهها و قطعات طنزآمیز در نشریۀ فکاهی
توفیق.
۲. توجه به گنجینۀ وسیع و متنوع فرهنگ مردمی (فولکلور) خطۀ آذربایجان
و کندوکاو در این حوزه که این آثار حاصل آن پژوهشهاست: الف. تاپماجالار، قوشما چالار (= مَتَلها و چیستانها، ۱۳۴۵ش) و افسانههای آذربایجان (ج۱، ۱۳۴۴ش؛ ج۲، ۱۳۴۷ش) با همکاری بهروز دهقانی
ب. نگارش قصههای تمثیلی ـ نمادیی، با اقتباس از افسانههای محلی، از جمله تلخون (۱۳۴۲ش) که با امضای مستعارِ «قارانقوش» درکتاب هفته منتشر شد.
۳. بررسی مشکلات و موانع
تعلیم و
تربیت کودکان روستایی و نقد نابهنجاریها و شیوههای ناهماهنگ رایج در آموزش و پرورش وقت و پیشنهاد اصلاح این مهم با تألیف
کتاب کندوکاو در مسائل تربیتی
ایران (۱۳۴۴ش)
و طرح رسالۀ الفبا برای کودکان روستایی که با آن موافقت نشد.
۴. ترجمۀ قصههایی از ترکی استانبولی به
فارسی، از جمله ما الاغها (۱۳۴۴ش) مجموعۀ ۱۲ قصه از عزیزنسین
و نیز برگردان گزیدهای از سرودههای شاعران معاصر به ترکی آذری.
۵. پیگیری تحصیلات با اتمام دورۀ دوم دبیرستان (ششم متوسطه) و ورود به دانشکدۀ ادبیات تبریز و اخذ درجۀ لیسانس در رشتۀ زبان انگلیسی.
۶. مهمتر اینکه با درک عمیقِ ضرورت ایجاد تحوّل و دگرگونی در حوزۀ ادبیات کودکان و نوجوانان و تذکار این معنا،
طرحی نو در افکند و با نوشتن مقالات انتقادی و با نگارش قصههای خلاق برای کودکان و نوجوانان (۱۳۴۷ش)، نظیر یک هلو و هزار هلو،
گامهایی مؤثر برداشت و راه را برای نویسندگان این حوزه هموار ساخت. ازاینرو، بهرنگی را جزو بانیان ادبیات خلاق کودکان و نوجوانان و از پیشگامان ادبیات عامیانۀ محلی و مسائل روستایی دانستهاند و بر ابتکار و نوآوری و برجستگی آثار وی و تأثیر آنها برخواننده تأکید کردهاند.
برخی از آثار بهرنگی، اعم از مقالات و قصهها، با نامهای مستعار منتشر شده است، نظیر «صاد»، «قارانقوش»، «چنگیز مرآتی»، «داریوش نواب مراغی»، «بابک»، «آدی باتمیش»، «افشین پرویزی»، «ص. آدام»، «سولماز» و....
بهرنگی برآن بود که ادبیات باید بتواند دنیای رؤیایی کودکانه را به عالم واقعیت بزرگترها (کهگاه تلخ و دردانگیز است) بپیوندد؛ نیز جهان
بینی دقیقی به کودک بدهد تا با داشتن معیار سنجش، قادر باشد مسائل اخلاقی و اجتماعی را در موقعیتهایی که همواره دگرگون میشوند، ارزیابی کند
ازاین رو، با فضاسازی و بازسازی واقعیت در قصهها، کودک و نوجوان را با «وضع موجود» و ضرورت تغییر آن به «وضع مطلوب» آشنا میسازد.
بیشتر موضوعات قصههای بهرنگی، زندگی تهیدستان و روستانشینان است، با درونمایههایی چون
جهل،
فقر و بهرهکشی (برای نمونه: قصۀ پسرک لبوفروش)، تضاد عمیق میان طبقات (یک هلو و هزار هلو و افسانۀ محبت)، جدال دو قشر متضاد (کچل کفترباز و کوراوغلو و کچل حمزه)،
آموزش (سرگذشت دانۀ برف)،
نفی وضع موجود و زندگی متداول (تلخون)؛ «تلخون» دختر تاجری متفاوت با ۶ خواهر دیگر خود، از
رفاه و
امنیت موجود روی برمیتابد تا به سعادتی که خواستار آن است، دست یابد.
بجز آثاری که نام برده شد، بهرنگی دارای نوشتههای دیگری نیز هست که هنوز به چاپ نرسیدهاند.
از مطالعۀ داستانهای بهرنگی میتوان نتیجه گرفت که زبان قصههای او ساده و نزدیک به زبان محاوره است که از عناصر زبان روستا چاشنی گرفته است، بیهیچ کوششی در به کار بردن شگردهای داستانی و آرایههای کلامی؛ زبانی که با موضوع و درونمایۀ قصههایش سنخیت تام دارد. بهرنگی به مسائلی چون نثر فاخر و اسلوب ویژه یا «سبک شخصی» که جزو دلمشغولیهای بیشتر داستاننویسان همعصر وی بود، اعتنایی نداشت. گاه تسامحات و ترکِ اولاهایی (شاید از سر عمد) در زبان قصههایش دیده میشود که با توجه به موقعیت اجتماعی شخصیتهای وی «واقعنما» ست.
در میان آثار او، قصۀ ماهی سیاه کوچولو از
شهرت بیشتری برخوردار است. این قصه در
نمایشگاه بین
المللی بولونیای ایتالیا (۱۳۴۸ش) برندۀ نشان طلا شد.
مجموعۀ قصههای وی با عنوان قصههای بهرنگ، چاپ شده است.
این نویسنده در جوانی، در شهریور ماه ۱۳۴۷، در
رود ارس غرق شد.
(۱) ایرج افشار، وفات صمد بهرنگی، راهنمای
کتاب،
تهران، ۱۳۴۷ش، س۱۱، شم ۵.
(۲) اسد بهرنگی، برادرم صمد، صمد بهرنگی با موجهای ارس به دریا پیوست، به کوشش ح نمینی،
تهران، ۱۳۵۷ش.
(۳) صمد بهرنگی، تلخن،
کتاب هفته،
تهران، ۱۳۴۲ش، شم ۸۸.
(۴) صمد بهرنگی، سازمین سؤزو، راهنمای
کتاب،
تهران، ۱۳۴۵ش، س۹، شم ۲.
(۵) صمد بهرنگی، قصههای بهرنگ،
تهران، ۱۳۵۶ش.
(۶) علیاشرف درویشیان، صمد جاودانه شد، جهان نو،
تهران، ۱۳۴۸ش، س ۲۴، شم ۳.
(۷) غلامحسین ساعدی، افسانههای تا دورترین آبادیها، صمدبهرنگی با موجهای ارس به دریا پیوست، به کوشش ح نمینی،
تهران، ۱۳۵۷ش.
(۸) قدمعلی سرامی، صمدبهرنگی معلمی همواره در کار آموختن، به کوشش ح نمینی،
تهران، ۱۳۵۷ش.
(۹) فرج سرکوهی، روزهای باران در تبریز، آدینه،
تهران، ۱۳۷۰ش، شم ۶۲-۶۳.
(۱۰) عمران صلاحی، خاطرهای از آدمی که او را ندیده بودم، آدینه،
تهران، ۱۳۷۰ش، شم ۶۲-۶۳.
(۱۱) حسن عابدینی، صدسال داستاننویسی در ایران،
تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۲) محمد عزیزی، یادی از یک نویسنده، نگین،
تهران، ۱۳۵۶ش، شم ۱۵۴.
(۱۳) کارنامه قلمی صمدبهرنگی، آرش،
تهران، ۱۳۴۷ش، شم ۱۸.
(۱۴) خانبابا مشار، فهرست
کتابهای چاپی فارسی،
تهران، ۱۳۵۲ش.
(۱۵) جمال میرصادقی، ادبیات داستانی،
تهران، ۱۳۶۶ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهرنگی»، شماره۵۲۶۵.