• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیعَه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





شیعَه (به کسر شین و فتح عین) از واژگان قرآن کریم به معنای پیروان و یاران است
جمع آن شِیَع به معنای فرقه‌ها است‌.
مشتقات شیعَه که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
تَشِیعَ‌ (به فتح تاء کسر شین) به معنای اشکار کردن؛
شِیاع (به کسر شین) به معنای پیروی کردن؛
شِیَع (به کسر شین و فتح یاء) جمع شیعه به معنای فرقه‌ها؛
شِیَعاً (به کسر شین و فتح یاء) به معنای فرقه‌ها؛
اَشْیاعَکُمْ‌ (به فتح الف و سکون شین) به معنای امثال و موافقان؛
بِاَشْیاعِهِمْ‌ (به سکون شین و فتح یاء) به معنای هم‌کیشان است.




شیعَه به معنای پیروان و یاران است.
«شِیعَةُ الرجلِ: اَتْبَاعُهُ و اَنْصَاره»
جمع آن اشیاع و شیع (بر وزن عنب) است.
راغب اصفهانی شیاع را انتشار و نیرومندی گفته و می‌گوید: شیعه کسانی است که شخص به واسطه آنها نیرومند می‌شود.


به مواردی از شیعَه که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - تَشِیعَ‌ (آیه ۱۹ سوره نور)

(اِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ اَنْ‌ تَشِیعَ‌ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلِیمٌ)
«آنان‌که دوست دارند فحشاء در میان مؤمنین شایع و آشکار شود آنها را عذابی است دردناک.»


۲.۲ - شِیعَتِهِ (آیه ۱۵ سوره قصص)

(فَوَجَدَ فِیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ‌ شِیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّه)
«موسی در شهر دو مرد دید که مقاتله می‌کردند یکی از پیروان و یکی از دشمنانش بود.»


۲.۳ - شِیعَةٍ (آیه ۶۹ سوره مریم)

(ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِ‌ شِیعَةٍ اَیُّهُمْ اَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا)
« سپس از پيروان هر گروهى، كسانى را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركش‌تر بوده‌اند، جدا مى‌كنيم.»
شیخ طبرسی ذیل این آیه فرموده: شیعه جماعتی است که در امری به یکدیگر یاری کنند.
قول راغب اصفهانی و شیخ طبرسی مخالف آن‌چه از اقرب الموارد نقل شد نیست. زیرا جماعت در اثر پیروی از یکدیگر، به هم یاری می‌کنند و در اثر پیروی و تبعیّت، شخص به وسیله آن‌ها تقویت می‌شود.


۲.۴ - شِیَع ( آیه ۱۰ سوره حجر)

(وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی‌ شِیَعِ الْاَوَّلِینَ)
(ما پيش از تو نيز پيامبرانى در ميان امّت‌هاى نخستين فرستاديم.)
شِیَع جمع شیعه به معنی فرقه‌ها است‌.
به نظر می‌آید اضافه‌ (شِیَعِ الْاَوَّلِینَ‌) بیانیه است، یعنی رسولانی قبل از تو در فرقه‌های اولیه و در امم گذشته فرستادیم.
در مجمع البیان ذیل آیه فوق می‌گوید: اصل آن از مشایعت به معنی متابعت است. گویند: «شایع فلان فلانا علی امره» یعنی در کارش از او پیروی کرد. از آن است شیعه علی (علیه‌السّلام). آنها کسانی‌ هستند که در کار آن حضرت از وی متابعت نموده و به امامتش گردن نهاده‌اند.
در حدیث‌ ام سلمه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده: «شِیعَةُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»
این حدیث در جوامع اهل سنّت نیز نقل شده است.


۲.۵ - شِیَعاً (آیه ۶۵ سوره انعام)

(اَوْ یَلْبِسَکُمْ‌ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَاْسَ بَعْضٍ)
«یا شما را فرقه‌ها کند و عذاب بعضی را به بعضی بچشاند»
چون فرقه فرقه و احزاب گردیدن نسبت به مسلمانان عارض و به حکم لباس است که آن‌ها را می‌پوشاند و تضعیف می‌کند لذا («یَلْبِسَکُمْ») آمده است.


۲.۶ - اَشْیاعَکُمْ‌ (آیه ۵۱ سوره قمر)

(وَ لَقَدْ اَهْلَکْنا اَشْیاعَکُمْ‌ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ)
«امثال شما را که انکار پیامبران می‌کردند هلاک کردیم آیا پند گیرنده‌ای هست؟!»
مراد از اشیاع، امثال و موافقان است.


۲.۷ - بِاَشْیاعِهِمْ‌ ( آیه ۵۴ سوره سبا)

(وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ‌ بِاَشْیاعِهِمْ‌ مِنْ قَبْلُ...)
(سرانجام ميان آن‌ها و خواسته‌هايشان جدايى افكنده شد، همان‌گونه كه پيش از اين با هم‌كيشان آنها رفتار شد.)
در امثال نیز نوعی تبعیت هست و معنای گذشته منظور می‌باشد. از این دو آیه روشن می‌شود هر که با دیگری در کارش موافقت کند شیعه اوست، خواه مقدّم باشد یا موخر، چنانکه در این دو آیه شیعه‌ها مقدم‌اند.


۲.۸ - شِیعَتِهِ ( آیه ۸۳ سوره صافات)

(وَ اِنَّ مِنْ‌ شِیعَتِهِ لَاِبْراهِیمَ اِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ)
(و از پيروان او ابراهیم (علیه‌السّلام) بود؛به خاطر بياور هنگامى را كه با قلبى سليم به پيشگاه پروردگارش آمد.)
ضمیر شِیعَتِهِ راجع است به نوح (علیه‌السّلام) در آیات قبل، یعنی «از جمله پیروان نوح در دعوت به توحید ابراهیم (علیه‌السّلام) است.»
در تفسیر المیزان فرموده: به قولی ضمیر راجع به محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است ولی از لفظ آیه دلیلی بر آن نیست.
نگارنده گوید: در تفسیر برهان چند روایت نقل کرده که ضمیر «شِیعَتِهِ» راجع به علی (علیه‌السّلام) است یعنی ابراهیم (علیه‌السّلام) از شیعه آن حضرت است. ولی از لفظ دلیلی به این مطلب نیست.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۹۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۰.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۵۵.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۱۲۷.    
۵. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۵۶.    
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۰.    
۷. نور/سوره۲۴، آیه۱۹.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۳۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۹۳.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۱۳    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۲.    
۱۲. قصص/سوره۲۸، آیه۱۵.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۲.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۷.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۷۰.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۱.    
۱۷. مریم/سوره۱۹، آیه۶۹.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۱۰.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۲۰.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۸۹.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۹۲.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۸.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۶.    
۲۴. حجر/سوره۱۵، آیه۱۰.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۲.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۱۹۵.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۳۴.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۷۱.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۰۵.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۰۳.    
۳۱. ابن عساکر، ابوالقاسم، تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۳۳۳.    
۳۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۲.    
۳۳. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۸، ص۵۸۹.    
۳۴. انعام/سوره۶، آیه۶۵.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۹۵.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۳۷.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۳۱.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۴.    
۳۹. قمر/سوره۵۴، آیه۵۱.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۴۵.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۸۸.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵۴، ص۵۱.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۲۴.    
۴۴. سبا/سوره۳۴، آیه۵۴.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۴.    
۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۹۰.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۹۱.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۲۹۷.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۲۹.    
۵۰. صافات/سوره۳۷، آیه۸۳.    
۵۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۹.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۲۲.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،ج۱۷، ص۱۴۷.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۱.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۳۱۵.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۰۱.    
۵۷. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۵۶.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۴۷.    
۵۹. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۰۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شیع»، ج۴، ص۹۴.    






جعبه ابزار