شیع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَیْع (
به فتح شین و سکون یاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای آشکار شدن است. مشتقات آن در آیات قرآن عبارتند از
شِیاع (
به کسر شین)،
به معنای پیروی کردن،
شیعَه به معنای پیروان و یاران و
شِیَع (
به کسر شین و فتح یاء) جمع شیعه
به معنای فرقهها است.
شَیْع به معنای آشکار شدن و شیاع
به معنای پیروی کردن است.
در
اقرب الموارد گفته است «شاعَ الْخَبَرُ یَشیعُ شَیْعاً وَ شُیُوعاً... ذاعَ وَ فَشا- شاعَ فُلاناً شِیاعاً: تَبِعَهُ»
(اِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ اَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلِیمٌ) (آنانکه دوست دارند
فحشاء در میان مؤمنین شایع و آشکار شود آنها را عذابی است دردناک.)
شیعَه به معنی پیروان و یاران است. «شِیعَةُ الرجلِ: اَتْبَاعُهُ و اَنْصَاره» جمع آن اشیاع و شیع (بر وزن عنب) است.
(فَوَجَدَ فِیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّه) «
موسی در شهر دو مرد دید که مقاتله میکردند یکی از پیروان و یکی از دشمنانش بود.»
راغب اصفهانی شیاع را انتشار و نیرومندی گفته و میگوید: شیعه کسانی است که شخص
به واسطه آنها نیرومند میشود.
شیخ طبرسی در ذیل
(ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِ شِیعَةٍ اَیُّهُمْ اَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا) فرموده: شیعه جماعتی است که در امری
به یکدیگر یاری کنند.
قول راغب اصفهانی و شیخ طبرسی مخالف آنچه از
اقرب الوارد نقل شد نیست. زیرا جماعت در اثر پیروی از یکدیگر،
به هم یاری میکنند و در اثر پیروی و تبعیّت، شخص
به وسیله آنها تقویت میشود.
''شِیَع''' جمع شیعه
به معنی فرقهها است.
(وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الْاَوَّلِینَ) (ما پيش از تو نيز پيامبرانى در ميان امّتهاى نخستين فرستاديم)
به نظر میآید اضافه شِیَعِ الْاَوَّلِینَ بیانیه است، یعنی رسولانی قبل از تو در فرقههای اولیه و در امم گذشته فرستادیم.
در
مجمع البیان ذیل آیه فوق میگوید: اصل آن از مشایعت
به معنی متابعت است. گویند: «شایع فلان فلانا
علی امره» یعنی در کارش از او پیروی کرد. از آن است شیعه
علی (علیهالسّلام). آنها کسانی هستند که در کار آن حضرت از وی متابعت نموده و
به امامتش گردن نهادهاند. در حدیث
ام سلمه از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده: «
«شِیعَةُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»».
این حدیث در جوامع
اهل سنّت نیز نقل شده است.
(اَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَاْسَ بَعْضٍ) «یا شما را فرقهها کند و
عذاب بعضی را
به بعضی بچشاند»، چون فرقه فرقه و احزاب گردیدن نسبت
به مسلمانان عارض و
به حکم لباس است که آنها را میپوشاند و تضعیف میکند لذا «یَلْبِسَکُمْ» آمده است.
(وَ لَقَدْ اَهْلَکْنا اَشْیاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ) مراد از اشیاع، امثال و موافقان است یعنی: «امثال شما را که انکار پیامبران میکردند هلاک کردیم آیا پند گیرندهای هست؟!» ایضا
(وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِاَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ...) (سرانجام ميان آنها و خواستههايشان جدايى افكنده شد، همانگونه كه پيش از اين با همكيشان آنها رفتار شد)
در امثال نیز نوعی تبعیت هست و معنای گذشته منظور میباشد. از این دو آیه روشن میشود هر که با دیگری در کارش موافقت کند شیعه اوست، خواه مقدّم باشد یا موخر، چنانکه در این دو آیه شیعهها مقدماند.
(وَ اِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَاِبْراهِیمَ • اِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ) ضمیر شِیعَتِهِ
راجع است
به نوح (علیهالسّلام) در آیات قبل. یعنی «از جمله پیروان نوح در دعوت
به توحید
ابراهیم (علیهالسّلام) است».
در
تفسیر المیزان فرموده:
به قولی ضمیر
راجع به محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است ولی از لفظ آیه دلیلی بر آن نیست.
نگارنده گوید: در
تفسیر برهان چند روایت نقل کرده که ضمیر «شِیعَتِهِ»
راجع به علی (علیهالسّلام) است یعنی ابراهیم (علیهالسّلام) از شیعه آن حضرت است.
ولی از لفظ دلیلی
به این مطلب نیست.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شیع»، ج۴، ص۹۴.