شیخ یحیی انصاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیخ یحیی انصاری شیرازی متخلص به «اشراق»، فرزند شیخ محمد انصاری، در شب نیمه
ماه مبارک رمضان (برابر با سال ۱۳۰۶ش.) در روستای نوایگان دیده به جهان گشود، وی از علما و بزرگاه شیعه محسوب میشود و از ابتدای فعالیتهای سیاسی، به فکر تاسیس حکومت کاملا شیعی بود که این مهم با پیروزی انقلاب اسلامی به دست آمد.
شیخ یحیی فرزند شیخ محمد بن شیخ زکریا (نصیرالاسلام) بن شیخ عبدالرحمن بن شیخ ابوعلی انصاری بن شیخ عبدالصمد انصاری بن شیخ بهاء الدین انصاری است که نسب اینان به جابر بن
عبدالله انصاری (صحابی بزرگ
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ) میرسد. همه اینان از عالمان و بزرگان عصر خویش بودهاند و شیخ یحیی انصاری در چنین خاندانی رشد کرده است.
وی تحصیل را در روستای نوایگان شروع کرد و بعد در
سال ۱۳۲۵ش. به حوزه علمیه شیراز رفت و در آن جا سیوطی را نزد آقا سید عبدالعلی (امام جمعه لار)، مطول را نزد حاج عالم، مغنی را نزد حاج حکیم، معالم را نزد ابوالحسن انصاری (امام جماعت
مسجد وکیل) و
تفسیر را نزد سید نور الدین حسینی شیرازی خواند.
شیخ یحیی به تقاضای مادرش، در شیراز، با دختر شیخ ابوالحسن انصاری ازدواج کرد.
وی پس از شش سال سکونت در شیراز، حدود سال ۱۳۳۱ش. برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم
هجرت کرد و در جنب مدرسه حجتیه قم سکونت گزید.
مکاسب و کفایه را نزد آیة الله محمدباقر سلطانی طباطبایی خواند و شرح تجرید را نزد آیة الله شیخ محمد یزدی آموخت. در درسهای خارج آیة الله بروجردی، آیة الله اراکی، حاج شیخ مرتضی حائری و درس فقه و اصول امام خمینی شرکت کرد.
او برای کسب علوم عقلی و نقلی، سی سال از محضر
علامه طباطبایی بهره برد و نزد وی اسفار، الهیات شفا، برهان شفا و تمهید القواعد ابن ترکه را خواند. افزون بر این، وی چند سال در جلسه خصوصی درس خارج فلسفه علامه طباطبایی حاضر شد و مباحث معاد اسفار را نزد علامه خواند. دیگر افراد این درس عبارت بودند از: آیة الله
حسن زاده آملی ، آیة الله
جوادی آملی ، آیة الله
مصباح یزدی ، آیة الله
محمدحسن مرتضوی لنگرودی ، آیة الله امینی نجف آبادی، مرحوم ابوترابی قزوینی، دکتر احمدی ملایری، دکتر غلامحسین دینانی و مرحوم صائنی زنجانی.
وی همچنین جلد ششم و هفتم
بحار الانوار را نزد علامه فرا گرفت.
او یک بار شاهد موت اختیاری علامه بود که حدود یک ساعت طول کشیده. این حادثه، در همان منزلی رخ داد که هم اکنون درمانگاه قرآن و عترت در آنجا واقع شده است.
هنگامی که امر معاش مرحوم سید محمد حسن الهی طباطبایی (برادر علامه طباطبایی) در
تبریز مختل شد، به
قم آمد و تا آخر عمر در قم ماند. او در قم به تدریس شرح فصوص قیصری و مصباح الانس پرداخت و استاد انصاری در جلسات خصوصی درس وی شرکت جست و این دو کتاب را از او فرا گرفت.
آیة الله انصاری در جلسات عمومی درس اخلاق حاج آقا حسین فاطمی قمی و جلسات خصوصی درس اخلاق
شیخ عباس قوچانی شرکت میکرد.
همچنین او به خدمت عارف بزرگ، شیخ محمدجواد انصاری همدانی مشرف شد و از وی دستور العمل اخلاقی خواست که وی غسل
توبه و زیاد به قبرستان رفتن را توصیه کرد. آیة الله انصاری با مرحوم
آیت الله بهاء الدینی نیز بسیار معاشرت داشت.
برخی از فعالیتهای علمی وی عبارتند از:
تدریس، از جمله فعالیتهای علمی پرثمر برای استادان به شمار میرود زیرا
تجربه سالها تحقیق و علم اندوزی خود را مستقیما در اختیار شاگردان قرار میدهند و استاد انصاری نیز تا کنون در این زمینه تلاشهای بسیاری کرده است و با تربیت شاگردان عالم مبارز و با اخلاق، همواره حوزههای علمیه را یاری داده است.
آیة الله انصاری از همان آغاز تحصیل در
شیراز ، شروع به تدریس مقدمات کرد و در طی سالها فعالیت علمی، کتابهای زیر را تدریس کرده است:
۱. شرح لمعه.
۲.
اصول الفقه۳. بدایة الحمکمة.
۴. رسائل.
۵. یک دوره کامل شرح فصوص قیصری.
۶.
مصباح الانس .
۷. منطق منظومه.
۸. کشف المراد.
۹. اسفار که یک دوره کامل و بعضی قسمتهای آن را (به جز جواهر و اعراض) دو دوره تدریس کرده است و هم اکنون (زمستان ۱۳۸۳) نیز به تدریس اسفار اشتغال دارد.
همچنین وی از حدود سال ۱۳۵۷ش. به بعد در مدرسه آیت الله گلپایگانی و جاهای دیگر درس اخلاق گفته است.
آیة الله انصاری منبر را از اول جوانی شروع کرده و بارها در
فسا ،
رفسنجان ، شیراز، قم و دیگر مناطق به منبر رفته و سخنرانی کرده است. منبر او شامل روشنگریهایی درباره رژیم طاغوت، توجه و هشدار به التقاط و دفاع و تلاش برای
حکومت شیعه بوده است. او در این راه، به التقاطهای دکتر شریعتی اشاره کرده، با وی مخالفت کرد و به همین جهت حتی بعضی یاران نزدیکش او را تنها گذاشتند ولی او همچون
شهید مطهری ، اعتقاد و تعصب در خلوص دین و ناسازگاری با التقاط داشت و همه سختیها را به جان خرید و از عقیده درستش دست برنداشت.
بسیاری از منبرهای او منجر به دستگیری،
تبعید و حتی زندانی شدن او شده بود که از آن میان، میتوان به دستگیری او بعد از سخنرانی هایش در خوانسار، قم (سخنرانی در مراسم سالگرد فیضیه) فسا، رفسنجان و شیراز اشاره کرد.
آثار آیت الله انصاری عبارتند از:
۱. اصطلاحات حکمت متعالیه (فارسی).
۲. آهنگ آزادی از سرکوه داراب (این کتاب فارسی و شامل قسمتی از فداکاریهای جدش زکریا نصیر الاسلام در راه مشروطه و شرح زندگانی
جابر بن عبدالله انصاری است).
۳. سروشی از عالم غیب (تفسیر سوره نبا به زبان فارسی).
۴. اشعار و قصائد و غزلیات.
۵. شرح منظومه سبزواری که جلد اول آن چاپ شده است.
۱. بنابر گزارش ساواک قم، وی در مرداد ماه ۱۳۴۳ ش. در
مسجد امام حسن عسکری علیهالسّلام به منبر رفته و بیاناتی اظهار داشته که به دنبال آن از مرکز ساواک به وی تذکر داده شده است.
۲. با فرا رسیدن سالگرد فاجعه خونین فیضیه در ۲۵ شوال ۱۳۸۳ق. (۲۰/۱۲/۱۳۴۳ ش.) قرار بود که محصلین علوم اسلامی، دست به تظاهرات خیابانی بزنند ولی به دلیل تجمع پلیس و نظامیان در اطراف حرم
حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام ، میدان آستانه و مقابل مدرسه فیضیه و هشدار ماشین پلیس، این تظاهرات خیابانی صورت نگرفت و بعضی از افراد شناخته شده در مبارزه، قبل از این ماجرا دستگیر شدند و به دنبال آن، روحانیان، مراسم سالگرد را در فیضیه برگزار کردند و در این مراسم، استاد انصاری شیرازی سخنرانی کرد.
وی در این باره میگوید:
«مرحوم ربانی شیرازی به من فرمود: دیگر از یاران امام هیچ کس نمانده است جز سه نفر اگر قصد قربت داری، سخنرانی کن چون شهادت محتمل است و هیچ کس حاضر نشد
منبر برود لذا من منبر رفتم».
او رسما به منبر رفت و در حالی که مدرسه از جمعیت آکنده شده بود، به سخنرانی پرداخت و از مصایبی که در آن یک سال سیاه بر
اسلام و روحانیت و ملت ستمدیده ایران وارد آمده بود، سخن گفت و صریحا اعلام کرد که این جنایات و خونریزیهای رژیم، ما را در راهی که در پیش گرفتهایم ـ که همان راه خدا و پیشوایان انقلابی اسلام است ـ پا برجاتر و راسخ تر میسازد در پایان سخنان خود به رژیم هشدار داد که بیش از این به زندان کردن و محاصره امام ادامه ندهد و بداند که این گونه اسائه ادب نسبت به ساحت مقدس تنها مرجعی که در راه اسلام و برای آزادی تودهها گام برمی دارد، برای او ارزان تمام نخواهد شد و بالاخره مردم رشید و
مسلمان ایران، کاسه صبرشان لبریز میشود و یکباره منفجر خواهند شد انفجاری که هیچ نیرویی نتواند آن را خاموش سازد.
وی به جهت این سخنرانی به زندان افتاد و در مورخه ۷/۱/۱۳۴۴ ش. از زندان آزاد و قرار بازداشت وی، به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی
تهران تبدیل گردید.
۳. استاد انصاری در تاریخ ۱۷/۸/۱۳۴۴ ش. نامه زیر را به مناسبت انتقال امام رحمةاللهعلیه نوشت:
محضر مقدس حضرت آیة الله آقای خمینی نجف
انتقال آن مرجع عالی قدر به جوار ائمه اطهار، دلهای مشتاقان را تسکین موقتی بخشید.
در انتظار بازگشت آن حضرت مستطاب عالی قدر دقیقه شماری میکنیم.
از طرف طلاب شیرازی قم: ناصر مکارم، یحیی انصاری، حسین شب زنده دار، ربانی شیرازی
۴. در پی ایراد سخنرانیهای افشاگرانه، در مورخه ۱۶/۱۰/۱۳۴۴ش. از سوی
ساواک ممنوع المنبر شد تا مبادا مطالب تحریک آمیز و خلاف مصالح عمومی مملکت! در بالای منبر عنوان کند.
۵. در تاریخ ۱/۲/۱۳۴۵ ش. جمعی (حدود ۵۰۰ نفر) به منزل آیة الله
میرزا هاشم آملی رفتند و آقای انصاری شیرازی از وی تقاضا کرد که برای آزادی شیخ حسین علی منتظری و عبدالرحیم ربانی شیرازی اقدام نماید.
۶. در تاریخ ۳/۲/۱۳۴۵ ش. به خاطر داشتن پیشینه مبارزاتی، چند تن از افراد فوق
تبعید و آقایان
شیخ ابوالقاسم خزعلی ،
شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی و شیخ یحیی انصاری شیرازی تحت مراقبت دقیق مامورین انتظامی قرار گرفتند تا در صورت مشاهده عمل خلافی، نسبت به آنان نیز تصمیماتی مقتضی اتخاذ گردد.
۷. در سال ۱۳۴۵ ش. در رفسنجان دستگیر و پس از رهایی، در مراسم روز
عید فطر در منزل امام، قطعه شعری در مدح امام قرائت کرد.
۸. در تاریخ ۲۱/۱۰/۱۳۴۵ ش. بعد از سخنرانی شهید
سید محمدرضا سعیدی درباره سید جمال الدین اسد آبادی و تصمیمش بر ترک پیش نمازی، انصاری شیرازی به پشت بلندگو رفته و از سعیدی بسیار تجلیل کرد و در خاتمه از مردم خواست که برای سلامتی وی صلوات بفرستند.
۹. تلگراف تسلیت به
امام خمینی در ۱۷/۳/۱۳۴۹ ش. به مناسب رحلت
آیت الله حکیم .
۱۰. در تاریخ ۲۰/۳/۱۳۴۹ ش. اعلامیهای تحت عنوان نظریه اساتید بزرگ و حجج اسلام
حوزه مقدسه علمیه قم درباره مرجعیت عامه حضرت آیة الله العظمی خمینی منتشر شد که تعداد ۱۲ نفر، هر کدام مطلبی مبنی بر تایید مرجعیت حضرت
امام خمینی رحمةاللهعلیه نگاشتند که متن امضای استاد انصاری شیرازی چنین است:
بسمه تعالی
صلاحیت حضرت آیة الله العظمی آقای خمینی (مد ظله) برای مرجعیت عامه، قابل هیچ گونه تردیدی نیست. این فقیه عالی قدر، جامع حد اعلای شرایط مرجعیت تامه و تقلید و ترویج از معظم له، موجب اعلای کلمه حق و اعزاز مسلمین است.
یحیی انصاری
آیة الله انصاری به همراه دوازده تن از یاران امام، پس از تایید مرجعیت امام، مجبور شدند که مخفیانه زندگی کنند و مدتی در جاسب و
خلجستان (این دو آبادی، از توابع استان قم میباشند) متواری بودند تا این که با وساطت آیت الله
سید احمد خوانساری هر دوازده نفرشان مورد عفو قرار گرفتند و پس از عفو، نزد آیت الله خوانساری رفته، از او تشکر کردند. (دیگر امضا کنندگان عبارت بودند از:
آیت الله ربانی شیرازی،
حسینعلی منتظری، حسین نوری،
محمد موحدی فاضل، غلامرضا صلواتی،
علی مشکینی،
ابوالقاسم خزعلی، نعمت الله صالحی نجف آبادی،
محمد شاه آبادی، ابراهیم امینی و احمد جنتی)
۱۱. در تاریخ ۱۵/۳/۱۳۵۲ ش. ساواک از آیت الله انصاری، آیة الله ربانی شیرازی و نعمت الله صالحی نجف آبادی با عنوان فرقه انقلابیون نام برده که در قم به فعالیتهای ضد امنیتی طرفداری از خمینی پرداختند و آنان را تحت مراقبت قرار دادند.
۱۲. در یکی از گزارشهای
ساواک درباره وی چنین آمده است:
«نامبرده از روحانیون ناراحت و خلافگر و طرفدار خمینی در شهرستان قم بوده که در فعالیتهای ضد امنیتی و تحریک طلاب علوم دینی و متعصبین مذهبی به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت، وضعیت یاد شده در کمیسیون امنیت اجتماعی مورخه ۲۲/۵/۱۳۵۲ شهرستان قم مطرح و نتیجتا به سه
سال اقامت اجباری در کوهدشت
لرستان محکوم گردیده که در حال حاضر متواری میباشد».
۱۳. در تاریخ ۷/۸/۵۶ ش. برگزاری مجلس ترحیم به مناسبت شهادت مصطفی خمینی.
۱۴. در تاریخ ۲/۲/۵۶ ش. حمایت از انقلاب تبریز که در گزارش ساواک درباره آن چنین آمده است:
«در تالار
مسجد ولی عصر کارخانه سیمان دورود، مسلم گرجی... از شیخ انصاری که اداره جلسات
قرائت قرآن را عهده دار است، خواست که مطالبی درباره اغتشاشات تبریز بیان نماید که ایشان گفت: روز شنبه ۲۹/۱۱/۳۶ از طرف مجتهدین قم به علت کشتار وحشیانه روحانیون و مردم قم که تعداد آنها بالغ بر ۶۰۰ نفر بوده، عزای عمومی اعلام شده و مردم تبریز گروه گروه برای گرفتن مجلس ترحیم به سوی
مساجد روانه میشوند ولی چون
مساجد را بسته دیدند، شروع به اعتراض میکنند که باز هم به آنها توجهی نمیشود در نتیجه آنها که اکثریت اهالی تبریز را تشکیل میدادند، شروع به خرابکاری کرده و به مدت دو ساعت تمام محلها و مکانهایی را که از نظر
دین اسلام حرام است، خراب مینمایند.
وی ادامه داد:
این نیروی ایمان به خداست که حتی
ارتش ایران هم نتوانست آن را خنثی کند. مشار الیه بیان داشت این ارتشی که آن قدر خرجش میکنند و در عظمت آن میبالند، چیست که نتوانست جلو عدهای مردم داخلی را بگیرد و چگونه میتواند از مرزهای ایران دفاع کند. شیخ انصاری در خاتمه گفته: چقدر خوب میشود اگر همه مردم چنین غیرت و تعصب مذهبی داشته باشند تا بتوانند بر علیه زور قد علم کنند».
۱۵. وی در تاریخ ۲۷/۵/۱۳۳۷ ش. مجلس ختمی برای کشته شدگان حوادث
اصفهان در
اردستان (شهری است در شمال شرقی اصفهان) برگزار کرد و دستور داد که به مدت سه روز،
مسجد و درب آن را سیاه پوش کنند.
استاد انصاری شیرازی دو بار در رفسنجان و یک بار در فسا و یک بار در شیراز و یک بار در خوانسار توسط ساواک دستگیر شده و چندین بار زندانی شده است.
استاد انصاری در دوران رژیم طاغوت دو بار هم تبعید شد. که یک بار به کوهدشت
تبعید شد که حدود چهار ماه طول کشید و بار دوم به
نایین تبعید گردید که حجج اسلام احمد آذری قمی و محمد عبایی خراسانی نیز همراه وی تبعید شدند و این تبعید حدود سی و دو ماه طول کشید.
در همین ایام بود که در عید فطر، نماز عید خواند که مورد توجه مردم واقع شد.
یک بار در تبعیدگاه
نایین، مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنهای به دیدن وی رفت و پیشانی استاد انصاری را بوسید و گفت:
«شما از پیش کسوتان انقلاب هستید.»
آیة الله انصاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدافع آرمانهای انقلاب اسلامی بوده است و از حمایت و پشتیبانی
امام خمینی و رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای، دریغ نورزیده و همواره جوانان را به حراست از انقلاب و مبارزه با التقاط و انحراف دعوت کرده است.
سهم او در پیشبرد انقلاب اسلامی بر هیچ کس پوشیده نیست و با این همه، هیچ گاه خود را طلبکار انقلاب و مردم ندانسته و چون مردم عادی زندگی کرده است و حتی یک بار خواستهاند او را به
حج ببرند که وی نپذیرفت و جواب داد که ممکن است من جای کسی را اشغال کنم و آن سال به یک نفر نوبت حج نرسد.
آیة الله یحیی انصاری از
زاهدان روزگار ما به شمار میآید. زندگی ساده و زاهدانه او در طول سالهای بسیار، تفاوت چندانی نداشته است. او نسبت به مسائل مادی بی اعتناست و هنوز در منزلی که دچار فرسودگی فراوان است، زندگی میکند و با این که بارها از او خواسته شده که منزل بهتری را برگزیند، وی به زیستن در همان منزل بسنده کرده است.
سطح زندگی او گاه از سطح زندگی عموم مردم پایین تر است. وی خرید لوازم منزل را خودش انجام میدهد.
او حدود چهل سال پیش با فروش املاک موروثی پدرش به زیارت
بیت الله الحرام و ائمه معصومین در
عراق مشرف شد و در این مدت، یک بار نیز به عمره مشرف شده است.
وی به پیروی از
علامه طباطبایی تابستانها به زیارت
امام رضا علیهالسّلام مشرف میشود.
آیة الله انصاری از همان ابتدای فعالیتهای سیاسی، به فکر تاسیس حکومت کاملا شیعی بود که این مهم با پیروزی انقلاب اسلامی به دست آمد. او اگرچه میداند که کم و کاستیهایی در اداره
جامعه وجود دارد، ولی امیدوار است که مسئولان بتوانند با برداشتن موانع حکومت کاملا شیعی، مردم را به روحانیت و دین بدبین نکنند.
استاد تاکید میکند که زندگی در حکومت شیعی را بر همه چیز ترجیح میدهد.
استاد انصاری از این که
مسلمانان با آن همه نقاط مشترک، گرد هم نمیآیند، زبان به شکوه گشوده، آنان را به اتحاد فرا میخواند و در این باره چنین سروده است:
برخیز و یکی پرچم اصلاح بر افراز• • • عفریت نفاق از بن و از بیخ برانداز
آهنگ هماهنگی و وحدت بنما ساز• • • تا همچو هما، جمله در آییم به پرواز
بر اوج شرف پریم زین پستی ظلما
ما جمله همانند و هم آهنگ و هم آواز• • • هم فکرت و اندیشه و هم مقصد و هم راز
ما جمله هم احوال و هم انجام و هم آغاز• • • در راه ترقی همه آماده و جانباز
کوشا و خروشا ز پی پایه والا
ما پیرو یک قانون، ما پیرو یک دینیم• • • جمله متمسک به یکی حبل متینیم
با مهر به یکدیگر، مفطور و عجنیم• • • بحر بشریت را ما در ثمینیم
از چیست که آواره به کوهیم و به صحرا
آیت الله انصاری از شاگردان درس خارج فقه و اصول
امام خمینی و از یاران او در انقلاب بود. جایگاه شاگردی و خصوصیات اخلاقی ممتاز استاد انصاری باعث شده بود که وی مورد توجه امام خمینی رحمةاللهعلیه قرار گیرد. زمانی که امام در
پاریس بود، سید محمود دعایی و میر ابوالفتح دعوتی از او خواستند که به پاریس برود ولی وی برای این که خرج روی دست امام نگذارد، به پاریس نرفت.
امام پس از مراجعت از پاریس، شخصا در منزل استاد انصاری حضور یافت و از وی قدردانی کرد.
اولین باری که
تحریر الوسیله امام به ایران آمد، سه دوره بود که حاج احمد آقا، یک دوره به آقای انصاری و یک دوره به آقای ربانی و یک دوره به آقای منتظری هدیه داد.
زمانی که مردم
تهران برای
مسجدی، به امام نامه نوشته بودند، امام آقای انصاری را که در
مشهد بود، احضار کرد و فرمود:
«اگر مایل باشید برای امامت جماعت
مسجد به تهران بروید.»
وی با علامه طباطبایی مشورت کرد و علامه گفت: ۱. میل خودت چیست؟ ۲. تحصیلاتت پیشرفت دارد یا نه؟ وی جواب داد: متوقف نیستم. علامه پس از شنیدن جواب گفت: قم بمان.
به نقل از شیخ عبدالعلی قرهی، امام رحمةاللهعلیه او را ذوالشهادتین خواندند زمانی که وی وثاقت یک نفر را برای اجازه
امور حسبیه تاکید کرده بود، امام به تایید استاد انصاری اکتفا کرده و فرمود:
«انصاری ذوالشهادتین است.»
آیة الله انصاری گاهی
شعر میسرود و روحش را به سبب این اشعار عاشقانه و عارفانه، از سنگینی مباحث علوم رسمی سبک میکرد ولی متاسفانه تلخی و سنگینی روزگار چنان طبع او را خشکانید که ما سال هاست دیگر از او نغمههای جانسوز عاشقانه نشنیدهایم. از اشعاری که در جوانی سرودهاند، شعرهای زیر را میتوان نقل کرد:
به نام آن که دل، پر سوز از او شد• • • جمال جان، جهان افروز از او شد
به سینه آتشی، از
عشق افروخت• • • ز یک برقش، وجود ماسوی سوخت
دمام چهرهاش، اندر تجلی است• • • اگر چه کنز مخفی، سر اخفی است
رخش هر لحظه در حسنی جدید است• • • به غایت ظاهر و بس ناپدید است
الهی تا روان عشق برپاست• • • جهان از آه عاشق، پر زغوغاست
مرا از یاد خود ده زندگانی• • • حیات این است، حیات جاودانی
به سر شوری، به دل سوزی عطا کن• • • درون را خالی از مائی ما کن
از سرودههای اوست این مخمس که در روز ولادت
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام سروده شده است:
نسیم رحمت وزیده، حقایق آمد پدید• • • سامعه ماهیات، خطاب «کونوا» شنید
وجود شد جلوه گر، عدم به کنجی خزید• • • از چه چنین انقلاب، به گیتی آمد پدید
مولد جان
جهان ، جهان جان در رسید
به گوش جان میرسد، از عالم غیبش سروش• • • کهای فسرده روان، چند نشینی خموش
به یاد روی نگار، برآور از دل خروش• • • به پاس عید وصال، قدح قدح میبنوش
که صبح امیدها، از افق دل دمید
به کعبه شد جلوه گر، جلوه گه ذوالجلال• • • کعبه مقصود کل،
قبله اهل کمال
هجر به پایان رسید، رسید دور وصال• • • گل به چمن ساز کرد، غمزه و ناز دلال
سرو خرامان ما، به طرف بستان چمید
دوحه ایجاد را، شکوفه و بار و بر• • • مقصد اقصای حق، زخلق نوع بشر
حاکم بزم قضا، حامل سر قدر• • • شافع روز جزا، قسیم خلد و سقر
محبت و بغض او، اساس وعد و وعید
زمزم و رکن و مقام، زمزمه رفعتش• • • مشعر و خیف و منی، شعاری از شکوتش
قوه
روح القدس ، جلوهای از قدرتش• • • عروج عیسی به چرخ، شمهای از هیبتش
ریزه خور علم او
عهد عتیق جدیدمژده به نوع بشر، فصل اخیر آمده• • • به شاه اقلیم جان، مهین وزیر آمده
به صفحه کائنات، علی امیر آمده• • • از افق لامکان، شمس منیر آمده
زنورش اشراق بین، مقتبس و مستفید
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«شیخ یحیی انصاری»