• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شکاکیت اخلاقی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شکاکیت در حوزه اخلاق به این معناست که دلایل و توجیهات انسان ها برای اعتقادات اخلاقی شان را مورد پرسش و تردید قرار می گیردو در نهایت به نوعی قضاوت درباره احکام اخلاقی منجر میشود.



شکاکیت اخلاقی نوعی قضاوت و داوری درباره احکام و اوصاف و ارزش های اخلاقی است که بر مبنای آن امکان دست یابی به معرفت اخلاقی مورد چالش و مناقشه قرار می گیرد. شکاکیت در حوزه اخلاق به این معناست که فرد دلایل و توجیهات انسان ها برای اعتقادات اخلاقی شان را مورد پرسش و بررسی و نهایتاً مورد تردید قرار می دهد و در نهایت ناکارآمدی آن ها را به اثبات می رساند. بر همین مبنا بنیان اعتقاد ما به ارزش های اخلاقی متزلزل خواهد شد؛ چرا که اگر معرفتی به اوصاف و ارزش های اخلاقی نداشته باشیم و دلایل ما برای اثبات مواضع اخلاقی مان همواره آکنده از خطا و اشتباه باشد حتی نمی توانیم ساده ترین گزاره یا وصف اخلاقی را بپذیریم. قبل از ورود به بحث شکاکیت اخلاقی و توضیح دقیق تر آن ضروری است تا اقسام شکاکیت را بیان کنیم.


شکاکیت را می‌توان بر حسب یک تقسیم‌بندی عام بردو نوع فراگیر و منطقه ای دانست.

۲.۱ - شکاکیت فراگیر

شکاکیت فراگیر تمامی قلمروهای معرفت بشری را شامل می‌شود در واقع این نوع از شکاکیت هیچ‌گونه معرفتی به جهان را امکان‌پذیر نمی‌داند.

۲.۲ - شکاکیت منطقه ای(اخلاقی)

شکاکیت منطقه‌ای بر خلاف شکاکیت فراگیر همه حوزه‌های معرفت بشری را در بر نمی‌گیرد بلکه امکان معرفت در برخی از حوزه‌ها را انکار می‌کند.
[۱] علی زمانی، امیر عباس، شکاکیت در معرفت شناسی معاصر، نامه مفید، سال پنجم، شماره سوم، پاییز ۱۳۷۸، ص ۹۶-۹۷.
شکاکیت اخلاقی را می‌توان به عنوان نمونه‌ای از شکاکیت منطقه‌ای مطرح کرد ممکن است فردی در خصوص توجیه و شناخت احکام اخلاقی شکاک باشد اما در سایر حوزه‌ها معرفت را ممکن بداند.


طرفداران شکاکیت فراگیر برای دفاع از مواضع شکاکانه خود عمدتاً به دو دلیل متوسل می‌شوند:

۳.۱ - وجود خطا

یکی از ادله بسیار مهم شکاکان برای دفاع از مواضع شکاکانه خود استناد به وجود خطا در ادراکات عقلی و حسی می‌باشد. از نظر شکاکان حواس آدمی در بسیاری از موارد خطا می‌کند از جمله:کوچک‌تر دیدن اشیاء از اندازه واقعی شان از راه دور، شکسته دیدن چوب در آب ، سراب و خطاهای دیگری که همه و همه موجب پدیداری شک در امکان دست‌یابی به معرفت می‌باشند. از نظر این گروه از شکاکان، چون معرفت عقلانی بر معرفت حسی مبتنی است و معرفت حسی نیز در بسیاری از موارد خطا می‌کند، عقل نیز نمی‌تواند معرفتی حقیقی از عالم در اختیار ما قرار دهد تا به وسیله آن به یقین برسیم. از این رو معرفت ما درباره چیزها همواره با ظن، شک و تردید همراه است.
[۲] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۰، ج ۱، ص۴۷۶.


۳.۲ - اختلاف در عقاید

بر مبنای این استدلال حتی اگر آدمی در بدو امر طالب حقیقت باشد و تلاش کند تا اصول و ضوابط منطقی لازم را برای دست‌یابی به معرفت حقیقی را بیاموزد، با مشاهده اختلاف نظر میان دانشمندان و فلاسفه در خصوص مسائل گوناگون ناخواسته به جانب شک گرایی متمایل خواهد شد. علت این تمایل به شک‌گرایی این است که در بسیاری از موارد در رابطه با موضوعی واحد آرای متفاوت و بعضاً متعارضی وجود دارد که همین امر زمینه لازم برای شک‌گرایی را فراهم می‌سازد.
[۳] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، قم، نشردفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج۳، ۱۳۸۴، ص۱۲۰.



همان طور که بیان گردید دو نمونه استدلال مهم در خصوص دفاع از شکاکیت فراگیر وجود دارد که هر یک از آنها در صورت عدم بررسی دقیق امکان معرفت انسان به عالم را تهدید می‌کنند از این رو بایستی پاسخ های مناسبی به این اشکال‌ها داده شود:
الف) همان طور که گذشت یکی از ادله مهم شکاکان علیه امکان دسترسی انسان ها به معرفتی حقیقی به عالم، وجود خطا در ادراکات حسی و در نهایت ادراکات عقلی می‌باشد. اما مساله مهمی که شکاکیت فراگیر به آن توجه ندارد این است که استناد به خطاهای گوناگون حواس، وجود واقعیت مستقل از انسان را اثبات خواهد کرد؛ زیرا خطا بودن یک ادراک به این معناست که ادراک مزبور با واقعیتی که در خارج وجود دارد مطابقت ندارد.
[۴] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، قم، نشردفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج۳، ۱۳۸۴، ص۱۲۰.
پس واقعیتی مستقل از انسان وجود دارد و خطاهای حواس دلیلی بر عدم وجود حقایقی مستقل از آدمی نمی باشند.
ب) از نظر مدافعان شکاکیت فراگیر وجود اختلاف در واقعیت‌ها و عقاید دلیلی است بر شک در بدیهی‌ترین باورها و عقاید. اما مخالفان شک گرایی بر این باورند که فردی که به دلیل اختلاف در باورها و عقاید در زمینه‌های گوناگون گرایشی عمیق به شک گرایی دارد آشنایی کافی از اصول بنیادین منطق و هم چنین قظایای بدیهی که نتوان در آن ها شک کرد ندارد. (قظایا و احکام بدیهی همانند اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است) و اگر این اصول بدیهی به خوبی برای او تبیین شوند شک او از میان خواهد رفت.
[۵] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، قم، نشردفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج۳، ۱۳۸۴، ص۱۲۱.



پس از بیان ادله شکاکیت فراگیر و پاسخ به آنها به بررسی دلایل شکاکیت اخلاقی که نمونه‌ای از شکاکیت منطقه‌ای می‌باشد خواهیم پرداخت بعد از بیان مختصر هر استدلال پاسخ ارائه شده از ناحیه مدافعان امکان دست‌یابی به معرفت اخلاقی را نیز مطرح می‌کنیم:
الف) آدمی با مشاهده فرهنگ‌ های متفاوت جوامع گوناگون، تنوع بسیار شدید دیدگاه‌های اخلاقی را در آنها ملاحظه می‌کند. مشاهده این که انسانها تا این اندازه آرای اخلاقی متفاوت و متعارضی دارند ذهن را به این سمت می‌کشاند که گویی هیچ دلیل استواری برای توجیه احکام اخلاقی متفاوت وجود ندارد. در واقع چنین تنوع و اختلاف نظری در خصوص احکام و داوری‌های اخلاقی موجب می‌شود تا آدمی منشاء به وجود آمدن این احکام و داوری‌ها را مقوله‌هایی مانند قدرت سیاسی، سود جمعی و میل بداند در نتیجه هیچ توجیه منطقی در خصوص دفاع از باورهای اخلاقی افراد وجود ندارد.
[۶] مک کارد، جفری سیر، معرفت اخلاقی، ترجمه ابوالقاسم فنایی، نقد و نظر، سال ششم، شماره اول و دوم، زمستان و بهار، ۹-۱۳۷۸، ص۲۷۲.

ب) برخی از شکاکان اخلاقی بر این باورند که ما در موضوعات اخلاقی، معرفت اخلاقی نداریم؛ زیرا در این موضوعات هیچ حقیقتی قابل درکی وجود ندارد این گروه که عموماً «ناشناخت گرا»(Non – Conitivist) نامیده می‌شوند
[۷] نلسون، مارک تی، شکاکیت اخلاقی، ترجمه ابوالقاسم فنایی، نقد و نظر، سال ششم، شماره سوم و چهارم، تابستان و پاییز، ۱۳۷۹، ص۵۶۵.
، بر این باورند که احکام و قظایای اخلاقی قابلیت صدق و کذب‌پذیری ندارند، از این رو گزاره نیستند. علت اصلی صدق و کذب پذیر نبودن گزاره‌های اخلاقی در ناشناختگرایی این است که از نظر ناشناختگرایی اوصاف اخلاقی وجود ندارند و فاقد واقعیتی مستقل از ما می‌باشند. بنابراین گزاره‌های اخلاقی از سنخ باور نبوده بلکه برخواسته از نوع نگرش و احساسات ما نسبت به امور واقع می‌باشند. چون واقعیت اخلاقی وجود ندارد، گزاره های اخلاقی از نوع باور نیستند، به این دلیل که باور داشتن به چیزی یعنی باور به این که آن چیز صادق است اما بر مبنای غیر واقع‌گرایی چیزی در جهان وجود ندارد که مطابقت و عدم مطابقت با آن، سبب صدق و یا کذب عقاید اخلاقی شود.
[۸] مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۶، ص ۲۵-۲۸.



الف) در پاسخ به استدلال اول گفته ‌شده با مشاهده اختلاف فرهنگی در خصوص باورهای اخلاقی نباید نتیجه گرفت که امکان توجیه عینی و منطقی اعتقادات اخلاقی وجود ندارد، بلکه می‌توان اختلاف نظر میان فرهنگ‌های گوناگون را به اختلاف در حوزه امور واقع ارجاع داد نه اختلاف در ارزش‌های بنیادین. به عنوان نمونه امکان دارد در یک جامعه کشتن افراد مسن وقتی به سن مشخصی می‌رسند مجاز باشد و در جامعه‌ای دیگر این عمل زشت و قبیح به شمار آید. ما در این مورد نمی‌توانیم به راحتی حکم کنیم که دو فرهنگ مذکور در ارزش‌های اخلاقی بنیادین اختلاف دارند؛ چرا که ممکن است علت کشتن افراد مسن در یک فرهنگ این اعتقاد باشد که آن افراد مسن اگر کشته شوند، وضعیت خوبی در جهان آخرت خواهند داشت.
[۹] پُل اردواردز، دایره المعارف فلسفه، فلسفه الاخلاق، ترجمه انشاء الله رحمتی، تهران، نشر تبیان، ص۱۷۹.
بنابراین هر دو جامعه اصل اخلاقی احترام به سالمندان را می پذیرند و اختلاف آنها تنها در خصوص واقعیت‌هایی مستقل از ارزش‌های اخلاقی است.
ب) در پاسخ به استدلال دوم باید گفت ناشناختگرایان، که ناشناختگرایی شان از غیر واقع گرایی آنها ناشی می‌شود، فرضیه‌ای را مطرح می‌کنند که صدق آن با بسیاری از آموزه‌های پدیدارشناسی اخلاق ناسازگار است. مقصود از پدیدارشناسی اخلاق در این جا، ماهیت احکام و گزاره‌های اخلاقی و هم چنین گفتمان اخلاقی از ابتدای پیدایش بشر تا به امروز است. در پدیدار شناسی اخلاقی، برتری یک رای اخلاقی بر رای دیگر، خطا بودن یک نظریه اخلاقی و وجود متخصص در اخلاق پذیرفته است در حالی که اگر ارزش‌های اخلاقی وجود نداشته باشند تمامی موارد فوق بی‌معنا خواهند بود؛ چرا که در این صورت اخلاق امری می‌شود و وابسته به ذوق، سلیقه و احساسات هر انسانی. بر همین مبنا ناشناختگرایی اگر بخواهد نظریه کارآمد در حوزه فرا اخلاق باشد، باید این بیگانگی شدید از پدیدار شناسی اخلاق را به نحوی توجیه کند. اما مساله اساسی این جاست که دلایل ارائه شده از ناحیه ناشناختگرایان برای سازگار کردن موضع اخلاقی‌شان با پدیدارشناسی اخلاق ، عمدتاً ناقض ادعای اولیه آنها مبنی بر غیر واقعی بودن ارزش‌های اخلاقی می‌باشد.


۱. علی زمانی، امیر عباس، شکاکیت در معرفت شناسی معاصر، نامه مفید، سال پنجم، شماره سوم، پاییز ۱۳۷۸، ص ۹۶-۹۷.
۲. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۰، ج ۱، ص۴۷۶.
۳. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، قم، نشردفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج۳، ۱۳۸۴، ص۱۲۰.
۴. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، قم، نشردفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج۳، ۱۳۸۴، ص۱۲۰.
۵. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، قم، نشردفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج۳، ۱۳۸۴، ص۱۲۱.
۶. مک کارد، جفری سیر، معرفت اخلاقی، ترجمه ابوالقاسم فنایی، نقد و نظر، سال ششم، شماره اول و دوم، زمستان و بهار، ۹-۱۳۷۸، ص۲۷۲.
۷. نلسون، مارک تی، شکاکیت اخلاقی، ترجمه ابوالقاسم فنایی، نقد و نظر، سال ششم، شماره سوم و چهارم، تابستان و پاییز، ۱۳۷۹، ص۵۶۵.
۸. مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۶، ص ۲۵-۲۸.
۹. پُل اردواردز، دایره المعارف فلسفه، فلسفه الاخلاق، ترجمه انشاء الله رحمتی، تهران، نشر تبیان، ص۱۷۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شکاکیت اخلاقی».    


رده‌های این صفحه : شکاکیت | فلسفه اخلاق




جعبه ابزار