شَقْو (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَقو (به فتح شین) و
شَقاوَة (به فتح شین و واو) یکی از
واژگان قرآن کریم به معنای بدبختی و خلاف
سعادت است.
مشتقات
شقو در
آیات قرآن عبارتند از:
شِقْوَتُنا (به کسر شین و سکون قاف) به معنای بدبختی ما،
شَقِیٌ (بخ فتح شین و کسر قاف) به معنای بدبخت،
شَقُوا (به فتح شین و ضم قاف) به معنای بدبخت شدند،
الْاَشْقَی (به سکون شین و فتح قاف) به معنای بدبخترین،
یَشْقی (به سکون شین و فتح قاف) به معنای در رنج بود،
شَقِیًّا (به فتح شین و کسر قاف) به معنای محروم بودن،
شَقِیًّا (به فتح شین و کسر قاف) به معنای بدبختی،
لِتَشْقی (به سکون شین و کسر قاف) به معنای زحمت بیفتی است.
شَقو و
شَقاوَة به معنای بدبختی و خلاف سعادت است.
مصدر آن
شقو ،
شقوة ،
شقاوت و
شقاء آمده است.
به مواردی از
شَقو که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا) (پروردگارا! تيرهبختى ما بر ما چيره شد.)
(فَمِنْهُمْ شَقِیٌ وَ سَعِیدٌ) (گروهى از آنها بدبختند و گروهى سعادتمند.)
در
تفسیر المیزان ذیل این آیه فرموده: سعادت هر شیء رسیدن به خیری که سبب
کمال و
لذّت است، و آن در
انسان که از
روح و جسم مرکّب میباشد، آن است که به حسب قوای بدنی و روحی به
خیر برسد و ملتذّ گردد. و شقاوتش آن است که خیر فوق را فاقد باشد و از آن محروم گردد، آن دو به حسب اصطلاح عدم و ملکهاند.
ناگفته نماند: سعادت و شقاوت نتیجه
ایمان و عمل و عدم آن دو است، در اینصورت سعادت حالت نفسانیی است که رسیدن به خیرات را میسر میکند، و شقاوت عکس آن است. در
مجمع البیان نیز آن دو را حالت و نیرو فرموده است.
(فَاَمَّا الَّذِینَشَقُوا فَفِی النَّارِ... وَ اَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ..) (امّا كسانى كه بدبخت شدند، در آتشند... امّا كسانى كه سعادتمند شدند... .)
در این آیه ملاحظه میکنیم ابتدا حکم به شقاوت و سعادت شده، سپس وعده
جهنم و
بهشت آمده است. ایضا آیه ذیل به همین گونه است.
(لا یَصْلاها اِلَّا الْاَشْقَی) (جز بدبختترين مردم وارد آن نمىشود.)
هکذا حدیث ««مَنْ شَقِیَ شَقِیَ فِی بَطْنِ اُمِّهِ وَ مَنْ سَعِدَ سَعِدَ فِی بَطْنِ اُمِّهِ.»»
ایضا آیه
(فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی) ( هرگاه هدايتى از سوى من به سراغ شما آيد، هركس از هدايت من پيروى كند، نه گمراه مىشود، و نه در رنج خواهد بود.)
که شقاوت بعد از ضلالت آمده زیرا از نتائج آن است.
(وَ لَمْ اَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِ شَقِیًّا) (و من هرگز در دعاى تو اى پروردگار من، از اجابت محروم نبودهام.)
تفسیر المیزان ذیل آیه بالا فرموده: گویا مراد از شقاوت محروم شدن از خیرات و حرمان لازم شقاوت و یا خود شقاوت است.
احتمال اولشان مطابق نظر ما است. بنابراین شقاوت، عدم قابلیت
رحمت است که از
عصیان و عدم ایمان به وجود آید. به عکس سعادت. این راجع به
آخرت ولی راجع به
دنیا میشود گفت: شقاوت عدم نیل به خواستهها و آرزوهاست، چنانکه سعادت خلاف آن میباشد.
(وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا) (و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده؛ و جبّار و عصيانگر قرار نداده است.)
گوئی مراد از شقاوت در این دو آیه محروم بودن از خیرات و یا در آیه اول حرمان و در دومی شقاوت است. میشود از آیه فهمید که
عقوق والدین سبب شقاوت است.
(ما اَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی اِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشی) «ما
قرآن را به تو نازل نکردهایم تا در
تبلیغ مردم به زحمت افتی یا خودت را به زحمت افکنی، آن فقط به اهل خشیت یادآوری است.»
(فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی) «
شیطان شما را از بهشت خارج نکند به زحمت میافتی.»
راغب اصفهانی از بعضی نقل میکند: گاهی شقاوت به جای
رنج و مشقت گذاشته میشود، مثل شَقَیْتُ فی کذا یعنی در این کار به مشقت افتادم.
هر شقاوت مشقت است ولی هر مشقت شقاوت نیست. پس مشقت از شقاوت اعم است.
شقاء در
قاموس المحیط و
اقرب الموارد به معنی سختی و عسرت نیز آمده است.
علی هذا بهتر است «
تشقی» در هر دو آیه به معنی مشقت باشد.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شقاق»، ج۴، ص۶۰-۶۲. [[رده:وا