شَفِیْع (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَفِیْع: (مِنْ وَلِىٍّ وَ لا شَفِيْعٍ) «شَفِیْع» از مادّه «
شَفْع» در اينجا ناصر و يار و ياور است
و مىدانيم يار و ياور و ناصر تنها
خدا است و اين كه بعضى
شفاعت را در اينجا به معناى آفرينش و تكميل نفوس گرفتهاند، در حقيقت به همين معنا باز مىگردد.
(اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ) (خداوند كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش روز آفريد، سپس بر عرش قدرت و تدبير جهان هستى قرار گرفت. هيچ سرپرست و
شفاعت كنندهاى براى شما جز او نيست. آيا متذكّر نمىشويد؟!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
شفيع عبارت است از كسى كه منظم به سببى ناقص شود و سببيت ناقص را تكميل كند، پس
شفاعت عبارت است از تتميم سبب ناقص در تاثيرش و چون اين معنا را با اسباب و مسببات خارجى تطبيق كنيم، نتيجهاش اين مىشود كه هر يک از اسباب و شرايط عالم،
شفيع يكديگرند، چون سببيت يكديگر را در تاثير تكميل مىكنند، هم چنان كه هر يک از ابر، باران، آفتاب، سايه، و امثال آن
شفيع روييدنیها هستند، چون هر يک از نامبردگان سببيت ديگرى را تكميل مىكند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شَفِیْع»، ص۳۱۶.