شَرّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَرّ:
(وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَ اللّهُ يَعْلَمُ) شَرّ: به معنى«بد بودن» و نيز به معنى «ضرر» كه مورد اعراض همگان است.
بعضى گويند كه اين واژه در اصل
«اشر» (بدكارتر) بوده و همزه آن به كثرت استعمال حذف شده است.
جمع آن
«اشرار» است كه در آيه ۶۲
سوره ص نام برده شده است.
به موردی از کاربرد
شَرّدر
قرآن، اشاره میشود:
(كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَ اللّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) (
جهاد در
راه خدا، بر شما مقرّر شده؛ در حالى كه برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آنكه خير شما در آن است؛ و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه
شرّ شما در آن است. و
خدا مىداند، و شما نمىدانيد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ) معنايش اين مىشد كه ملاک كار كراهت و محبت شما نيست، چون بسا مىشود كه اين كراهت و محبت به چيزى تعلق مىگيرد كه واقعيت ندارد، و اين سخن را به كسى مىگويند كه يك بار اشتباه كرده باشد مثلا تنها از ديدن زيد كراهت داشته و اما كسى كه دو بار خطا كرده يكى اينكه از ديدن اشخاص كراهت ورزيده، و يكى هم اينكه دوستدار گوشهگيرى و تنهايى شده، در برابر چنين كسى بلاغت در گفتار ايجاب مىكند به هر دو خطايش اشاره شود، و گفته شود تو نه در كراهتت از معاشرت راه درست را پيش گرفتهاى، و نه در علاقهات به گوشهگيرى زيرا
(عسى ان تكره شيئا و هو خير لك و عسى أن تحب شيئا و هو شر لك) چه بسا از چيزى بدت آيد كه برايت خوب باشد و چه بسا به چيزى علاقمند باشى و برايت بد باشد. براى اينكه تو جاهل هستى، و خودت به تنهايى نمىتوانى به حقيقت امر برسى.
آيه مورد بحث مىگويد كه «...چهبسا از چيزى اكراه داشته باشيد كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد كه
شر شما در آن است...»
(وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ) آيه مذكور مىفرمايد: شما خبر از مصالح كارها نداريد،از كجا كه در پشت سر آنچه در نظر شما ناپسند است خيرى و در پشت سر آنچه مورد پسند شماست شرّى نباشد تنها خداست كه از تمام اسرار نهفته آگاه است، ولى مسلم است كه افراد كنجكاو و هوشيار (و نه افراد سطحى) مىتوانند، به گوشهاى از اسرار اين احكام واقف گردند.
(وَ قَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ) (آنها مىگويند: «چرا مردانى را كه ما از اشرار مىشمرديم در آتش دوزخ نمىبينيم؟!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: گويندگان اين سخن- به طورى كه از سياق برمىآيد- عموم اهل دوزخاند، و مرادشان از رجالى كه
دوزخیان آنان را از اشرار مىپنداشتند،
مؤمنین است كه در آن هنگام كه در
بهشت هستند و دوزخيان دنبال آنان مىگردند، و پيدايشان نمىكنند، به يكديگر مىگويند: چه مىشود ما را كه آن مردانى را كه از اشرار مىدانستيم نمىبينيم و پيدا نمىكنيم؟
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شَرّ»، ج۲، ص۴۷۹.