شهر جند
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَنْد، شهری قدیمی در
ماوراءالنهر ، که امروزه در جمهوری
قزاقستان قرار دارد.
مکان ویرانه های شهر قدیمی نزدیک شهر
پروفسک (قزل ـ ارده)، در قسمت سفلا و کرانه راست و دهانه سیردریا (در مشرق
رود سیحون )، قرار دارد.
لرخ (باستانشناس روس) و
اسکایلر (جهانگرد امریکایی) مکان جند را در قبرستانی قدیمی، نزدیک خرابههای شهر خُرخُوت، در مسیر راهآهن اورنبورگ ـ
تاشکند ، ذکر کردهاند.
کالائور خرابههای خشتْ قلعه را در محل تومار ـ اوتکول، در حدود ۲۵ـ۳۲ کیلومتری شهر پروفسک، دانسته است.
وامبری
مکان آن را بهصورت تقریبی نزدیک شهر
غُجْدُوان در ناحیه بخارا ذکر کرده است و
تالستوف خرابههای جانْ قلعه/ جانکنت را ــ که در حدود ۲۴ کیلومتری کازالینسک قرار دارد ــ مکان شهر جند دانسته است.
گرچه نام جند در منابع دوره اسلامی، ظاهراً از سده چهارم به بعد دیده شده، کاوش برخی باستانشناسان روس در قسمت سفلای
سیردریا نشان داده است که تاریخ این محل به پیش از
اسلام بازمیگردد. گفته میشود این مکان اقامتگاه قوم هونوـ
ترکی بوده و ظاهراً در سده چهارم تجدید بنا شده و ازاینرو، اقامتگاه نو هم خوانده میشده است.
در سدههای اسلامی، اهمیت شهر جند تاحدی بود که این نام به ناحیه آن و به دریاچه آرال هم
اطلاق میشد و با نام
ولایت جند و بلاد جند نیز در منابع آمده است.
در قرن چهارم،
ابنحوقل نام جند را در کنار خواره/ جواره و القریهالحَدیثه آورده است. در زمان وی این سه مکان، با آنکه جزو قلمرو غزها بهشمار میرفت،
مسلمان نشین بود. مؤلف
حدودالعالم نیز در همین دوره، از این سه مکان به عنوان سه شهرک در کرانه رود چاچ (سیر دریا/ سیحون)، یاد کرده است.
به نظر ب
اسورث ، این سه جا برای تجارت با مردم استپهای
آسیای مرکزی ، انبارهای مهمی محسوب میشدند.
مؤلف حدودالعالم
همچنین به ریگستانی میان سرزمین
کیماک ، جند و خواره
اشاره کرده و افزوده است که
رود اوزگند ، پس از رسیدن به حد جند و خواره، به دریای
خوارزم (
آرال ) میریزد.
جند، که یکی از مراکز مهم غزها بود، نقش مهمی در داستانهای نیمهافسانهای سلجوقی داشت.
ظاهراً تا دهه سومِ سده پنجم، در جند و نیز خواره و دهنو نو از پادشاه غز
اطاعت میشد. ترکمنها غالباً در زمان آلتونتاش، حاجبِ
سلطان محمود غزنوی (حک: ۳۸۹ـ ۴۲۱)، در
خوارزم و نواحی جند
قشلاق میکردند. در حدود ۴۲۵، شاهملک، حاکم جند و از سران نامدار
ترکان غز، به ترکمنها حمله کرد و حدود هفت یا هشت هزار تن از آنان را کشت.
سلجوقیان، پس از فتح
دندانقان در ۴۳۱،
خوارزم را تصرف کردند و شاهملک، ناگزیر، از جند گریخت و این شهر هم به دست سلجوقیان افتاد،
اما مشکلات بعدی سلجوقیان موجب شد که جند، دست کم تا پایان سده ششم، جزو قلمرو قپچاقهای بومی شود.
اهمیت و تقدس شهر جند نزد
سلجوقیان تا حدی بود که سرآغاز و منشأ دولت خود را از شهر جند میدانستند و در آن زمان جند بزرگترین و مهمترین و محکمترین شهر مرزی در برابر کفار به شمار میرفت.
در ۴۳۲،
سلجوق (فرزند دقاق)، از رؤسای قبیله غز، به جند رفت و اسلام آورد و مانع خراج دادن جندیان به کفار (غزها) شد.
در ۴۵۷،
آلب ارسلان سلجوقی (حک: ۴۵۵ـ۴۶۵)، به قصد تصرف جند، از
جیحون گذشت، اما پس از دریافت هدایای نفیس از جندیان، به
گرگانج رفت.
در اواسط سده پنجم
گردیزی به راهی اشاره کرده که از فاراب به ده نو و سپس به سرزمین کیماک میرسیده، اما از جند یاد نکرده است.
در دوره
خوارزمشاهیان (۴۷۰ـ ۶۲۸)، جند و نواحی سفلای سیردریا و شبهجزیره مَنقِشْلاغ در مشرق دریای خزر، ثغور مهمی در برابر کفار
قپچاق به شمار میرفتند.
در ۵۴۷ اَتْسِزبن خوارزمشاه جند را تصرف کرد و کمالالدین (پسر ارسلانخان محمود، حاکم
سمرقند ) از آنجا گریخت. اتسز جند را به فرزند خود، ایل ارسلان، سپرد و به
خوارزم رفت.
پس از این حمله، جند مقر مهمی برای حملات
اتسز به ترکستان بهشمار رفت.
پس از مرگ اتسز در ۵۵۱،
ایلارسلان بهمنظور تاجگذاری در
خوارزم، جند را به فرزند خود،
تکش علاءالدین ، واگذار نمود و پس از مرگ ایل ارسلان در ۵۶۷، تکش جند را به قصد
خوارزم ترک کرد.
جوینی در ذکر وقایع سال ۵۵۳،
به وجود صحرانشینان
ترکمن در حوالی جند اشاره کرده است.
با اینکه تا پایان سده ششم جند جزو قلمرو قپچاقها به شمار میرفت،
در اواخر سده ششم و اوایل سدههفتم، از دوره خوارزمشاهیان، چندین نوبت از جند به قپچاقها حمله شد. در ۶۱۶،
چنگیزخان فرزند بزرگ خود، جوجی، را برای تصرف جند روانه کرد.
اهالی جند دروازهها را بستند، اما سپاهیان مغول، با حفر
خندق به دور شهر و به کاربردن
منجنیق ، آنجا را تصرف و سپس
غارت و ویران کردند.
جوجی در ۶۱۸ سپاهی از جند، برای یاری به لشکریان چنگیزخان، برای حمله به اُورگَنج (جرجانیه/ گرگانْج)، روانه کرد.
ظاهراً شهر جند پس از حمله مغول دیگر بهطور کامل آباد نشد
در دهههای نخستین سده هفتم
یاقوت حموی نوشته که جند شهر بزرگ و مشهور بلاد
ترک است و اهالی آن حنفیمذهباند و افزوده که امروزه این شهر در دست تاتارهاست و از وضع اهالی آن خبری نیست.
جمال قرشی ، از محققان نیمه دوم سده هفتم، نیز از شهر دیدن کرده است. در زمان وی، گرچه شهر بهصورت تلهایی از ویرانهها بود و اهمیت چندانی نداشت، بازارش پررونق بود و بازرگانان همچنان به آنجا رفت و آمد داشتند. گفته شده که بناهایی در جند، از جمله مسجد و مدرسه آن، در سده هشتم احداث شده است.
ظاهراً پس از این زمان، جند دیگر اهمیت سابق خود را نیافت. در برخی منابع
دوره صفوی (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵)، نام جند در ذکر وقایع ۱۰۰۷ آمده است که گمان میرود منظور ناحیه جند باشد.
درباره وضع دو شهر نزدیکِ جند، یعنی القریهالحدیثه و
خواره ، گفتنی است که خواره قبل از حمله مغول ویران شده و ظاهراً تنها در منابع سده چهارم نام آن ذکر شده بود و مکان آن تاکنون شناخته نشده است. در زمان جمال قرشی شهر دهنو هنوز وجود داشته است.
کاوش لرخ نیز در ویرانههای جانکنت ثابت کرد که این شهر بعد از حمله مغول کاملاً
متروک و ویراننشده بوده و ظاهراً تا سده هشتم وجود داشته و در ویرانههای آن، حدود پنجاه سکه پیدا شده که روی آنها کلمه ینگیشهر نوشته شده و برخی از آنها متعلق به سده هشتم بوده است.
از جمله بزرگان منسوب به جند، شرفالملک فخرالدین علیبن ابوالقاسم جندی (متوفی ۶۲۸)، وزیر سلطان جلالالدین خوارزمشاه مِنکُبِرنی،
مؤیدالدین جندی ،
عارف و شاعر قرن هفتم و
یعقوببن شیرین جندی بودهاند.
(۱) ابناثیر.
(۲) ابنحوقل.
(۳) واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، آبیاری در تركستان ، ترجمه كریم كشاورز، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۴) همو، تركستاننامه: تركستان در عهد هجوم مغول ، ترجمه كریم كشاورز، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۵) محمدبن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل ، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۵ ش.
(۶) بیهقی.
(۷) میرزابیگبن حسن جنابدی، روضهالصفویه ، چاپ غلامرضا طباطباییمجد، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۸) جوینی.
(۹) حدودالعالم .
(۱۰) خواندمیر.
(۱۱) محمدبن ابیطالب دمشقی، كتاب نخبهالدهر فی عجائب البر و البحر ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۲) رشیدالدین فضلاللّه.
(۱۳) سمعانی.
(۱۴) عبدالحیبن ضحاك گردیزی، زینالاخبار ، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
(۱۵) رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان ، ترجمه عبدالحسین میكده، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۶) معینالدین نطنزی، منتخب التواریخ معینی ، چاپ پروین استخری، تهران ۱۳۸۳ ش.
(۱۷) عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، یا، تاریخ ایران و اسلام ، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۸) محمدبن احمد نسوی، سیرت جلالالدین مینكبرنی ، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۹) نقشه راههای كشورهای آسیای مركزی ، ازبكستان، تاجیكستان، تركمنستان، قرقیزستان، قزاقستان ، مقیاس ۰۰۰ ، ۵۰۰ ، ۳:۱، تهران: گیتاشناسی،[بیتا.(.
(۲۰) یاقوت حموی، كتاب المشترك وضعا و المفترق صقعا ، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد )بیتا.
(۲۱) همو، كتاب معجمالبلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۲۲) Vasily Vladimirowich Barthold, Four studies on the history of Central Asia , translated from the Russian
[۹] V. and T. Minorsky, Leiden ۱۹۵۶-۱۹۵۸.
(۲۳) idem, Turkestan down to the Mongol invasion , London ۱۹۷۷;
(۲۴) EI ۲ , suppl ., fascs. ۳-۴, Leiden ۱۹۸۱, s.v. "Djand" (by C. E. Bosworth).
(۲۵) Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge ۱۹۳۰.
(۲۶) The Times atlas of the world , London: Times Books, ۱۹۹۲.
(۲۷) Armin Vambery, History of Bokhara: from the earliest period down to the present , London ۱۸۷۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «شهر جند»، شماره۵۰۸۱.