شهر برهانپور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُرهانپور، شهری در مدهیا پرادش (
هند)، واقع در ۲۱ درجه و ۱۸ دقیقه عرض شمالی و ۷۶ درجه و ۱۴ دقیقه طول شرقی است.
در امتداد ساحل شمالی رود تاپْتی، با پلکان مخصوص آبتنی (گهات) در ساحل رودخانه و حصار آجری محکمی در جوانب دیگر که مدخلها و دروازههای ضخیمی در آن تعبیه شده است.
این حصار را نظام الملک آصف جاه اول در ۱۱۴۱، هنگام حکومت بر برهانپور ساخته است.
مساحت شهر در داخل حصار حدود ۵ر۶ کیلومتر مربع است، اما آثار متعددی که در خارج از حصار باقیمانده حاکی است که حومه آن، که اکنون شامل عادل پوره است، درگذشته وسعت بسیاری داشته است (بنا بر سرشماری ۱۳۶۰ ش، جمعیت برهانپور ۱۴۲، ۱۴۱ تن بوده است.
این شهر، که در قرنهای گذشته اهمیت سوق الجیشی بسیاری داشت، در حدود ۸۰۱ به فرمان نصیرخان (ناصرخان) فاروقی، مؤسس سلسله فاروقی خاندیش (که اکبر آن رابه نام فرزندش میرزا دانیال، داندیش نامید، ولی هرگز قبول عام نیافت)، احداث شد و به نام برهان الدین غریب ، یکی از مشایخ دکن، برهانپور نامیده شد.
در همان ایام، شهردیگری در آن سوی تاپتی ایجاد شد و به نام شیخ زین الدین داوود شیرازی، یکی از خلفای برهان الدین غریب، زین آبادنام گرفت.
در ۹۶۹ پیرمحمد شیروانی، یکی از خدمه بیرام خان ، برهانپور را غارت کرد.
او سکنه را
قتل عام کرد و غنایم بسیاری به دست آورد.
اگرچه ابوالفضل علاّ می با نیروهای
حکومت مرکزی در ۱۰۰۸ شهر را اشغال کرده بود، برهانپور همچنان پایتخت سلسله فاروقی بود تا اینکه اکبر در ۱۰۱۰ این سلسله را برانداخت و آنجا را به قلمرو حکومت مغول افزود.
عبدالرحیم خانِ خانان به حکومت برهانپور منصوب شد و مدتی طولانی در آنجا ماند.
فرزند ارشد او، میرزا ایرج (ملقب به شاهنوازخان)، در همین شهر درگذشت و پدرش برای او مقبرهای بنا کرد.
در ۱۰۲۳ سِرتوماس رو، فرستاده
انگلیس، در همین شهر به خدمت پرویز فرزند ارشد جهانگیر رسید.
در ۱۰۲۵، شاهجهان که در آن هنگام شاهزاده خرّم نامیده میشد، در لشکرکشی خود به دکن، این شهر را مرکز سرفرماندهی ارتش خود ساخت.
شاهزاده پرویز در برهانپور درگذشت (۱۰۳۶) و اورنگ زیب پدر خود شاهجهان را، پس از خلع او، متهم کرد که پرویز را مسموم کرده است.
برهانپور در ۱۰۴۰ـ۱۰۴۲، مجدداً پایگاه عملیات نظامی شاهجهان بر ضد ایالات ناحیه
دکن شد.
در همین ایام قحطی بزرگی تلفات سنگین به بار آورد و شهر را ویران کرد.
در ۱۰۴۱ ملکه ممتاز محل، همسر شاهجهان، در این شهر درگذشت و موقتاً در زین آباد به خاک سپرده شد، تا اینکه بعداً جسد او را به آگره، مدفن دائمیش، منتقل کردند.
اورنگ زیب در ۱۰۴۶، در هجده سالگی، به حکومت منطقه دکن و از جمله خاندیش منصوب شد.
او برهانپور را مقر حکومت خود ساخت، و هنگام نیابت سلطنت در دکن، با شیخ نظامِ برهانپوری آشنا شد.
برهانپوری حدود چهل سال در خدمت او بود و به ریاست هیئت علما و فقهای مسئول تألیف فتاوی العالمگیریه منصوب شد.
اورنگ زیب در ۱۰۹۲، پیش از محاصره بیجاپور ، در برهانپور اردو زد.
کمی پس از اینکه اورنگ زیب آنجا را ترک کرد (۱۰۹۶)، افراد مَراتهه (مراطها) آنجا را غارت کردند و نبردهای پیاپی در مجاورت آن به وقوع پیوست، و صلح در این شهرِ غارت شده تنها در ۱۱۳۲، یعنی زمانی برقرار شد که بهادرشاه اول تقاضای مراتههها را برای وضع مالیات چوته (۱۴ درآمد) رسماً پذیرفت.
در ۱۱۳۳ همینکه نظام الملک آصف جاه اول به حکومت دکن گماشته شد، وی نیز این شهر را مقرحکومت خود کرد.
پس از بازگشتش از دهلی در ۱۱۳۷ تا هنگام مرگش در ۱۱۶۱، برهانپور پایگاه مرزی مهمی از قلمرو حکومتی که آصف جاه ایجاد کرده بود باقی ماند و گاهی نیز مقر حکومت وی بود.
پس از مرگ آصف جاه اول، مراتههها برهانپور را اشغال کردند تا اینکه لرد ولسلی در ۱۲۱۸/۱۸۰۳ آن را از تصرف ایشان درآورد.
این شهر چند بار دست به دست گشت و سرانجام در ۱۲۷۷/۱۸۶۰ جزو متصرفات انگلیس شد.
در ۱۲۶۶/۱۸۴۹ صحنه درگیریهای شدید
هندوها و
مسلمانان بود که طی آن عده بسیاری کشته شدند.
در ۱۲۶۵/۱۸۴۹ سِنْدْهی پوره، محلهای که ساکنان آن عمدتاً از اخلاف نخستین مهاجران از شهرهای مختلف سند بودند، طعمه حریقی بزرگ و کاملاً ویران شد.
سال بعد نیز بسیاری از خانههای محله داوود پوره بر اثر
آتش سوزی از میان رفت، و سومین آتش سوزی در ۱۳۱۴/۱۸۹۷ قسمتی از لُهارمَندی (= بازار آهنگران) از جمله
مسجد چوک (= چهارراه) را نابود کرد.
در ۱۳۲۱/۱۹۰۳ طاعون عده بسیاری را کشت.
در برهانپور شمار زیادی
مقبره و زیارتگاه متعلق به مشایخ و عرفا وجود دارد.
نام بسیاری از آنها که اهل
سند و گجرات بودند در گلزار ابرار آمده است.
محمّد غوثی، مؤلف این کتاب، بارها به برهانپور سفر کرده بود.
از دیگر بناهای مهم آنجا، مقبره مبارک شاه فاروقی و مقبره راجه علی خان ملقب به عادلشاه فاروقی است.
مسجد جامع (تاریخ بنا: ۹۹۷) و نیز دژی که عادلشاه در ساحل تاپتی ساخته بود اکنون بکلی متروک و ویران است.
کاروانسرایی که به دستور عبدالرحیم خان خانان ساخته شده بود، هنوز باقی است.
نظام جهانگیری برای توزیع آب شهر، که در قرن یازدهم به همت خان خانان تکمیل شد، با شبکههای آبرسانی امروزی برابری میکند.
در دوران مغول، برهانپور محل تعدادی از کارخانههای متعلق به دربار بود که پارچههای فاخر و گرانقیمت برای خانواده سلطنتی تهیه میکردند.
بیشتر کارگران این کارخانهها، نساجانِ ماهر اهل تهته (سند) بودند که در هنگام حکومت خان خانان به برهانپور مهاجرت کرده بودند.
(۱) بهیم سین، نسخه دلگشا، نسخه خطی.
(۲) عبدالحی حسینی، روائح الانفاس، نسخه خطی فارسی (ملفوظات برهان الدین رازِ الهی برهانپوری).
(۳) مولوی
خلیل الرحمن، تاریخ برهانپور، دهلی ۱۳۱۷/۱۸۹۹.
(۴) محمد مطیع الله راشد برهانپوری، برهانپور کی سندهی اولیاء، کراچی ۱۹۵۷.
(۵) سجان رای بهنداری، خلاصه التواریخ، چاپ ظفر حسن، دهلی ۱۳۳۷/۱۹۱۸، فهرست.
(۶) صمصام الدوله شاه نوازخان، مآثرالامراء، کلکته ۱۸۸۸ـ۱۸۹۰، فهرست.
(۷) عبدالحمید لاهوری، بادشاه نامه، چاپ ک احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۶ـ۱۸۷۲، فهرست.
(۸) اسماعیل فرحی، کشف الحقایق، نسخه خطی.
(۹) محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، گلشن ابراهیمی (تاریخ فرشته)، بمبئی ۱۸۳۱.
(۱۰) محمدصالح کنبو، عمل صالح، کلکته ۱۹۳۵، فهرست.
(۱۱) سعید احمد مارهروی، در مخزن (ماهنامه به زبان اردو، اوت ۱۹۰۸).
(۱۲) محمد ساقی مستعدخان، مآثر عالمگیری، کلکته ۱۸۷۱، فهرست.
(۱۳) معارف (ماهنامه به زبان اردو)، ج ۶۷، ش ۵، ج ۷۲، ش ۲.
(۱۴) محمد هاشم خان نظام الملک خوافی، منتخب اللباب، چاپ ک احمد، کلکته ۱۸۶۰ـ۱۸۷۴، فهرست.
(۱۵) عبدالباقی نهاوندی، مآثر
رحیمی، چاپ م هدایت حسین، کلکته ۱۹۲۴ـ۱۹۳۱، فهرست.
(۱۶) یوسف حسین خان، نظام الملک آصف جاه، منگلور ۱۹۳۶، فهرست.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برهانپور»، شماره۱۱۲۴.