شهر بداؤن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَداؤن (بُداؤن/ بَدایون)، شهری باستانی در حدود ۵ر۱ کیلومتری رود سوت، و مرکز ناحیهای به همین نام در
هند میباشد.
مورخان محلّی نام شهر را به صورت بیدامَئون/ بَهْدائون/ بَداوَن ضبط کردهاند.
جمعیت آن طبق سرشماری ۱۹۵۱، ۵۲۱، ۵۳ تن (در ۱۹۶۱: ۷۷۰، ۵۸ تن) ذکر شده است.
درباره این شهر پیش از غلبه
مسلمانان در اواخر
قرن ششم و افتادن آن در ۵۹۴ به دست قطبالدین ایبک، ولیعهد معزالدین
محمد سام در
هند اطلاعات کمی موجود است.
به روایت دیگر، سقوط این شهر در ۴۲۱ به دست غازی میان، شخصیتی نیمه تاریخی که گفته میشود برادرزاده سلطان
محمود غزنوی بوده، اتفاق افتاد.
تاجالدین یِلدوز، بعد از شکست اِلْتُتْمِش (اَلِتْمِش) در ۶۱۲ در نزدیکی لاهور، اسیر و به بداؤن فرستاده شد و تا هنگام مرگ، در همانجا در اسارت به سر برد.
شهر بداؤن در طول تاریخ فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذارده است.
در عصر خَلجیها، بداؤن مرکز نظامی مهمی بود و جلالالدین خلجی در ۶۹۰ با سپاه بزرگی به این شهر آمد که شورش ملک چَجُّو (چهجّو) را فرونشاند.
محمد بن تُغلُق با مرکزیت نظامی بداؤن مخالف بود، و در نتیجه عشایر سرکش از هر سو طغیان کردند.
در ۷۸۷، فیروز
تغلق به بداؤن لشکر کشید و شورش را فرونشاند و کابلخان شِروانی را به حکمرانی نظامی منطقه منصوب کرد و خود بازگشت.
علاءالدین، آخرین سلطان دهلی از سلسله سادات، پس از کنارهگیری از سلطنت در ۸۵۵
به بداؤن آمد و تا زمان مرگش در ۸۸۳ در این شهر به سر برد.
در دوران حکومت اکبرشاه، در ۹۶۴ منطقه بداؤن به صورت «سرکار» ی از «صوبه» دهلی درآمد و در آن
ضرابخانهای تأسیس شد که فقط
سکه مس ضرب میکرد.
در ۹۷۹ تمامی شهر بر اثر آتشسوزی بزرگی سوخت و عده بسیاری به هلاکت رسیدند.
در عصر شاهجهان بداؤن اهمیت خود را از دست داد، زیرا از الحاق دو سرکارِ بداؤن و سَنْبْهَل استان جدیدی به نام کتهیر تشکیل شد که مرکز آن بریلی بود.
با کم شدن اقتدار بابریها بداؤن به دست روهیلاها افتاد.
پس از آنکه علیمحمدخان، روهیلاها را شکست داد، در ۱۱۹۲ نوابهای اوده آن را تصرف کردند.
و سرانجام
انگلیسیها آن را در ۱۲۱۶/۱۸۰۱ به هند انگلیس منضم ساختند.
بداؤن در شورش سپاهیان (۱۲۷۳/۱۸۵۷) دچار اغتشاش بسیار شد؛ شورشیان به
زندان مرکزی آن حمله کردند و محله اروپایی نشین شهر را به آتش کشیدند.
بداؤن زادگاه مورّخ معروف
عبدالقادر بداؤنی ، و عارف ربانی
نظامالدین اولیا است.
زادگاه
رضیالدین حسن صاغانی را هم بداؤن دانستهاند، اما در درستی این روایت تردید است.
در شهر قدیم بداؤن بناهای تاریخی مهمی وجود دارد که از آن جمله است: قلعهکهنه که امروز مخروبه شده است،
مسجدقطبی ، جامعمسجد شمسی که التمش در ۶۲۰ بنا نهاده است، و
مساجد و
مقابر متعدد دیگر از جمله آرامگاه علاءالدین آخرین سلطان از سلسله سادات، که پس از کنارهگیری از سلطنت در این شهر اقامت گزید.
(۱) علی احمدخان اسیر، حیات عبدالقادر بدایونی، نسخه خطی.
(۲)
محمد فضل اکرم، آثار بدایون، بدایون ۱۹۱۵.
(۳) رضی الدین بسمل، انساب فرشوری، نسخه خطی.
(۴) رضی الدین بسمل، تذکرة الواصلین، بدایون ۱۳۱۷/۱۸۹۹، ۱۹۴۵.
(۵) رضی الدین بسمل، کنزالتاریخ، بدایون ۱۹۰۷.
(۶) سلطان حیدرجوش، نواب فرید، بدایون ۱۹۱۷.
(۷) ذوالقرنین (مجله هفتگی به زبان اردو)، ش مخصوص (آوریل ۱۹۵۶).
(۸) امیرحسن سجزی، فوائد الفؤاد، لکهنو ۱۳۱۲/۱۸۹۴، ص ۱۰۳-۱۰۴.
(۹) بختاور سنگه، تاریخ بدایون، بریلی ۱۲۸۵/۱۸۶۸.
(۱۰) شاه عبدالقادر، تاریخ بدایون، نسخه خطی.
(۱۱) عبدالحی صفا، عمدة التواریخ، مرادآباد ۱۲۹۷/۱۸۷۹.
(۱۲)
محمد یعقوب حسین ضیاء، اکمل التاریخ، بدایون ۱۳۳۳/۱۹۱۴.
(۱۳)
محمد یعقوب حسین ضیاء، مجموعه هفت
احمد، بدایون ۱۳۶۴/۱۹۴۴.
(۱۴) عبدالکریم، تاریخ بدایون، نسخه خطی.
(۱۵) عبدالولی، باقیات الصالحات، نسخه خطی.
(۱۶) انوارالحق عثمانی، طوالع الانوار، سیتاپور ۱۸۸۰.
(۱۷) ابرار حسین قادری، حیات شیخ شاهی، بدایون ۱۳۴۹/۱۹۳۰.
(۱۸) اکرام الله محشر، روضه صفاء، نسخه خطی.
(۱۹)
محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «بدءن».
(۲۰) عثمان
بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، چاپ عبدالحی حبیبی، ج ۱، کویته ۱۹۴۹، ج ۲، لاهور ۱۹۵۴.
(۲۱) نظام الدین حسین، بدایون قدیم و جدید، بدایون ۱۳۳۸/۱۹۲۰.
(۲۲) حسن نظامی، تاج المآثر، نسخه خطی، مواضع مختلف.
(۲۳)
احمد یادگار، تاریخ شاهی، انجمن سلطنتی آسیائی
بن گال، کلکته.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «شهر بداؤن»، شماره۶۸۰.