شهابالدین خفاجی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خفاجی، احمدبن محمد، ملقب به شهاب الدین، ادیب،
قاضی و
فقیه مصری در
قرن دهم و یازدهم بود.
در برخی منابع نام وی محمود آمده است.
محبی
از معنای نسبت خفاجی اظهار بی اطلاعی کرده و بر این باور است که این نسبت برگرفته از نام پدر وی است، اما به گفته برخی نسب وی به قبیله خفاجه میرسد
که در اطراف
کوفه میزیستند.
واندایک نیز او را اندلسی خوانده است.
محمد عبد المنعم خفاجی پدر وی را از عالمان و بزرگان روزگار خویش معرفی کرده که در روستای سَریاقوس از روستاهای منطقه
خانقاه در اطراف قاهره سکونت داشته است
به گفته
جرجی زیدان خفاجی نیز در این روستا به دنیا آمد. سال تولد خفاجی را ۹۷۹
یا ۹۷۷
دانسته اند.
مدرس تبریزی او را از عالمان حنفی مذهب معرفی کرده است.
سیدعلی خان مدنی از عالمان سده یازدهم، در کتاب
سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر شرح حال او را در زمره ادیبان و شاعران بزرگ زمان خویش آورده و او را به نیکی ستوده است.
محمد عبدالمنعم خفاجی نیز وسعت دانش خفاجی را به ویژه در حوزه ادبیات و بلاغت ستوده است.
واندایک
نیز خفاجی را در زمره مشهورترین نویسندگان
قرن یازدهم در حوزه تاریخ دانسته است.
خفاجی شرح حال و نام بیشتر استادان خود را در کتاب خود، ریحانةالألِبّاء و زَهْرةالحیاةالدنیا،
آورده است.
او ادبیات عرب را نزد داییاش،
ابوبکر شنوانی (متوفی ۱۰۱۹) که او را سیبویه زمان میخواندند، فراگرفت و سپس با جدیت بسیار دانشهای ادبی روزگار و
فقه حنفی و
شافعی را در محضر استادان و مشایخ آن دوره آموخت و از
علی بن غانم مقدسی و
شیخ الاسلام شمس رملی اجازه روایت گرفت.
مهمترین اجازه نامه حدیثی خفاجی، از استادش،
ابراهیم علقمی است که با دو واسطه به
جلال الدین سیوطی (متوفی ۹۱۱) میرسد.
نکته قابل توجه در زندگی خفاجی، سفرهای متعدد وی است. در نخستین سفر خود همراه پدرش به
حج رفت و در
حرمین شریفین در درس دانشمندان آن دیار از جمله
علی بن جار الله عصام حاضر شد.
خفاجی پس از بازگشت از این سفر به
قسطنطنیه رفت و در درس عالمان آن دیار شرکت جست و حتی به فراگیری
ریاضیات و کتابهای
اقلیدس پرداخت.
در آنجا وی عهده دار منصب قضای منطقه روم ایلی شد و پس از مدتی به بالاترین درجه قضا نایل گردید.
در زمان حکومت سلطان مراد عثمانی، فضل خفاجی زبانزد شد و به منصب قضای منطقه سِلانیک رسید و پس از آن
قاضی عسکر مصر شد.
وی در این مقام چندان دوام نیاورد و بر اثر دسیسههای نیرنگ بازان، از این مقام عزل شد.
خفاجی دوباره آهنگ قسطنطنیه کرد و در مسیر، مدتی در
دمشق درنگ کرد و مورد توجه و لطف عالمان و دانشمندان آن دیار قرار گرفت، تا آنجا که در
مدح وی قصاید متعددی سرودند.
انتظارات و آرزوهای خفاجی از سفر دوباره به قسطنطنیه برآورده نگشت
و
حاکم شرع آن دیار،
مولا یحیی بن زکریا ، از او رویگردان شد و به
تبعید او به مصر فرمان داد.
محبی این امر را به سبب انتقاداتی میداند که در ایام قضاوت خفاجی در سلانیک و مصر بر او وارد شده بود، ولی خود خفاجی
دلیلش را انتقاد او از وضع آشفته علمی ـ اجتماعی قسطنطنیه نزد حاکم شرع و غلبه جاهلان دانسته است.
خفاجی
معتقد بود پس از استادش،
سعدالدین بن حسن و سه جانشین وی که بسیار زود از دنیا رفتند، قسطنطنیه از
علم و دانش تهی و
دین بازیچه دست سخره گران شد و دولتمداران حرمت عالمان را پای نمی نهادند.
پس از آن، وی مقامهای بسیار تند خطاب به سران قسطنطنیه نوشت و مفاسد دولت
عثمانی را در آن برشمرد.
افزون بر این،
خشم بیش از اندازه خفاجی از حاکمان دولت عثمانی در مقامه مفصّل المقامةالرومیة آشکار است.
عبدالفتاح محمد حلو ضمن تأیید مفاسد حاکمان عثمانی، احتمال میدهد این واکنش، نخستین اعتراض شدید به مفاسد حاکم بر دستگاه عثمانی باشد.
به رغم تبعید خفاجی به مصر، به سبب اعتراف دولتیان به مقام علمی وی و نیز برای گذران زندگی، به عنوان یک قاضی معمولی در قاهره مشغول به کار شد.
به گفته محبی
خفاجی پس از آن، باقی مانده عمر خویش را به تدریس و تألیف گذراند.
احمد بن یحیی حموی ، معروف به عسکری (متوفی ۱۰۹۴)،
عبد القادر بن عمر بغدادی ، صاحب خزانة الأدب (متوفی ۱۰۹۳)، و
فضلا للّه بن محب اللّه محبی (متوفی ۱۰۹۲) از مهمترین شاگردان وی محسوب میشوند.
خفاجی در ۱۰۶۹ وفات یافت.
خفاجی بسیار تحت تأثیر
حریری بود تا آنجا که بعضی مقامات را به شیوه او انشا کرده و نمونهای از آنها در ریحانة الألبّاء آمده است، همچون المقامة الرومیة،
مقامة الغربة،
المقامة الساسانیة
و المقامة المغربیة.
در منابع گوناگون، در مجموع به بیش از سی اثر وی، اعم از خطی و چاپی، اشاره شده است.
ادنهوی آثار وی را مشهور دانسته است.
از جمله آثار مهم خفاجی ریحانة الألِبّاء و زَهْرة الحیاة الدنیا، تهذیب و مرتب شده اثر ترجمه نگاری وی، خَبایا الزوایا فیما مِن الرجالِ من البقایا، است.
واندایک علاوه بر نام مشهور کتاب در یکجا
از آن با نام ریحانةالألبّاء فی طبقات الأدباء نیز یاد کرده است.
شاید کتاب دیوان الأدب فی ذکر شعراء العرب که
محبی در زمره آثار خفاجی یاد میکند، همین کتاب ریحانة الألبّاء باشد؛ زیرا دیگران در میان آثار خفاجی به کتاب دیوان العرب اشارهای نکردهاند.
مؤلفْ شرح حال ادیبان و عالمان را براساس منطقه سکونتشان در شش بخش گنجانده است
او در این اثر افزون بر شرح حال افراد، به شرح و نقد عبارات ایشان و توضیح مناطق و شهرهای محل سکونت آنان نیز پرداخته است.
سیدعلی خان مدنی از این کتاب به نیکی یاد کرده است.
محمدامین بن فضلا للّه محبی (متوفی ۱۱۱۱) ذیلی بر این اثر با نام نفحة الریحانة و رشْحة طِلاء الحانة تألیف کرده است.
مفصّلترین اثر خفاجی حاشیهای بر
تفسیر بیضاوی با عنوان عنایة القاضی و کفایة الراضی است.
عبدالوهاب حموده این کتاب را بهترین تألیف خفاجی دانسته است که آشکارا نشانه فضل اوست.
به سبب همین اثر،
ادنهوی خفاجی را در زمره مفسران آورده و زمان اتمام تألیف کتاب را ۱۰۲۵ ثبت کرده است.
خفاجی شرحی بر الشفاء
قاضی عیاض با عنوان نسیم الریاض فی شرح شِفاء القاضی عیاض نگاشته
که در استانبول و بیروت چاپ شده است.
واندایک
این شرح را جامعتر و دقیقتر از شرح
ملاعلی قاری (متوفی ۱۰۱۴) دانسته است.
اثر دیگر خفاجی که خود
بدان اشاره دارد طِراز المجالس مشتمل بر پنجاه مجلس است که به گفته واندایک
دارای فواید متعدد علمی، ادبی و فکاهی و در نوع خود از بهترین آثار در حوزه ادبیات است.
ارزش این کتاب به سبب نقلهای خفاجی از کتابها و آثار نادری چون التعاقب ابن جنّی، الأمالی ابن حاجب و استطالة الفهم جاحظ است که پارهای از آنها اکنون از میان رفتهاند.
عبدالوهاب حموده معتقد است که از بهترین مطالب این کتاب، باید به مجلس دوم درباره تضمین و مجلس پنجاهم که در آن دیدگاه
ابنحزم به نقد کشیده شده است اشاره کرد.
مطالب خفاجی در مجلس بیست و یکم نیز بر شخصیت والای علمی او دلالت دارد.
کتاب دیگر خفاجی درباره واژگان دخیل و معرب در زبان عربی با عنوان شفاء الغلیل فیما فی کلام العرب من الدخیل است.
او مقدمه این کتاب
را به بحث تعریب و شروط آن اختصاص داده و نزدیک به ۱۲۰۰ واژه از واژگان معرّب را به ترتیب الفبا ذکر کرده و اصل ریشه زبانی آنها را مشخص ساخته است، هرچند که به گفته عبدالوهاب حموده،
به دلیل عدم آشنایی با اصل ریشه زبانی واژگان در تشخیص وجه اصیل آنها اشتباه کرده است.
خفاجی در این کتاب فقط به ذکر واژگان دخیل و
تفسیر آن بسنده نکرده، بلکه نمونههایی از خطاهای رایج در کلام فصیح عرب را نیز آورده است.
او همین روش را در شرح بر درّة الغوّاص فی أوهام الخواص حریری به کار گرفته است.
به گفته عبدالوهاب حموده
این شرح نقد شدیدی بر مطالب حریری در این کتاب است و ذکر ادله و شواهد متعدد از وسعت آگاهی خفاجی نشان دارد.
واندایک
این کتاب را تتمهای بر المعرّب من الکلام الأعجمی جوالیقی دانسته است.
محمد عبدالمنعم خفاجی
این کتاب را از مهمترین آثار درباره واژگان دخیل در زبان عربی برشمرده است.
به گفته واندایک
محمد آلوسیزاده (متوفی ۱۲۷۰) در کشفالطرّة عن
الغرّة در موارد متعددی از این اثر خفاجی نقل قول کرده و با او در نقد حریری هم داستان است.
به گفته خود خفاجی،
وی دیوانی نیز داشته که در ریحانة الألباء ابیات فراوانی از آن آمده است.
سیدعلی خان مدنی برخی از اشعار خفاجی را در شرح حال او آورده است.
به گفته برخی، نسخه هایی از دیوان اشعار خفاجی به خط خود او در کتابخانه تیموریه و کپنهاگ موجود است
افزون بر این آثار، کتابی از خفاجی با عنوان تفسیر
آیة المودّة به تحقیق محمدباقر محمودی در قم به چاپ رسیده که به نوشته محققِ رساله شامل مباحث نقلی در اثبات وجوب محبت به
اهل بیت علیهمالسلام است.
البته عنوان کتاب از خفاجی نیست و احتمال دارد عنوان اصلی آن دُرّة فاخرة فی مناقب العترة الطاهرة باشد.
عبد الفتاح سلیم رسالة فی قوله تعالی (اَرَأیتَکمْ) را به شهاب الدین خفاجی نسبت داده و متن تحقیق شده آن را در کتاب أربع رسائل فی النحو
به چاپ رسانده است.
هر چند، خفاجی در فهرست آثار خویش هیچ اشارهای به این اثر ندارد، اما
عبدالفتاح سلیم براساس جملهای در ابتدای نسخه خطی این اثر، که نام خفاجی به عنوان مؤلف ذکر شده، آن را در زمره آثار وی دانسته است.
او در توجیه اشاره نکردن خفاجی به این اثر در شرح حال خود در ریحانة الألباء، بر این باور است که او در آنجا فقط آثار مفصّل و حجیم خود را نام برده است.
خفاجی در این رساله به نقل آرای دو مفسر بزرگ،
یحیی بن زیاد معروف به فرّاء (متوفی ۲۰۷) و
سمین حلبی (متوفی ۷۵۶)، اهتمام خاصی داشته و آرای بسیاری دیگر همچون ابوعلی فارسی،
زجّاج و
ابن انباری را آورده است
(۱) احمدبن محمد ادنهوی، طبقات المفسرین، چاپ سلیمان بن صالح خزی، مدینه ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۲) جرجی زیدان، کتاب تاریخ آداب اللغة العربیة، مصر ۱۹۱۱ـ۱۹۱۴.
(۳) احمدبن محمد خفاجی، تفسیر آیة المودّة، چاپ محمدباقر محمودی، قم ۱۴۱۲.
(۴) احمدبن محمد خفاجی، رسالة فی قوله تعالی (أرَأَیتَکمْ)، در اربع رسائل فی النحو، چاپ عبدالفتاح سلیم، قاهره: مکتبة الآداب، ۲۰۰۳.
(۵) احمدبن محمد خفاجی، ریحانة الالباء و زهرة الحیاة الدنیا، چاپ سنگی بولاق ۱۲۷۳.
(۶) احمدبن محمد خفاجی، ریحانة الالباء و زهرة الحیاة الدنیا، ج ۱، چاپ عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۷.
(۷) احمدبن محمد خفاجی، شفاء الغلیل فیما فی کلام العرب من الدخیل، چاپ محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره ۲۰۰۳.
(۸) احمدبن محمد خفاجی، نسیم الریاض فی شرح شفاء القاضی عیاض، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
(۹) خیر الدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۰.
(۱۰) سمعانی.
(۱۱) صدیق حسن خان، التّاج المُکلَّل من جواهر مآثر الطراز الآخر والاوّل، چاپ ابراهیم شمسالدین، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۱۲) عبد الوهاب حموده، «نشأة کتب الامالی و خصائصها: امالی الشهاب الخفاجی»، مجلةالازهر، ج ۲۵، ش ۳ (غره ربیعالاول ۱۳۷۳).
(۱۳) عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت.
(۱۴) محمد امین بن فضل الله محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر.
(۱۵) محمد علی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۶) علی خان بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران.
(۱۷) ادوارد واندایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، چاپ محمد علی ببلاوی، مصر ۱۳۱۳/۱۸۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۹.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «خفاجی».