شِقْشِقَه (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شِقْشِقَه (به کسر شین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پاره گوشتی است، به رنگ جگر سفید که به وقت هیجان و ناراحتی از دهان
شتر خارج میشود.
حضرت علی (علیهالسلام) در
خطبه شقشقیه از این واژه استفاده نموده است.
این واژه دو بار در «
نهج البلاغه» آمده است.
شِقْشِقَه به معنای پاره گوشتی است به رنگ جگر سفید که به وقت هیجان و ناراحتی از دهان شتر خارج میشود، صدای شتر را در آنوقت «
هدیر» گویند. (جمع
شِقْشِقَه، شَقاشِق است.
)
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در خطبه شقشقیه که حضرت از
ابوبکر و
عمر و
عثمان نالید، و آنها و خلافتشان را سخت کوبید. در همان حال که امام (صلواتاللهعلیه) در التهاب عجیب سخن میگفت، مردی از اهل
عراق برخاست و نامهای به حضرت داد، حضرت شروع کرد به نگاه کردن آن، در نتیجه حال آن بزرگوار عوض شد، پس از تمام نامه،
ابنعباس گفت: یا امیرالمؤمنین ای کاش از همانجا که ماندی ادامه بدهی فرمود:
«هَيْهاتَ يَابْنَ عَبّاس! تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ» «هیهات ای پسر عباس دیگر آن حال بر نمیگردد، آن حال شقشقهای بود که به صدا درآمد سپس آرام شد.»
(شرحهای خطبه:
)
ابن عباس میگوید: تا به حال مانند آن متأسّف نشدهام که امام را نشد کلام خویش به آنجا که میخواست برساند.
ابن ابیالحدید میگوید: استادم
ابوالخیر در سال ششصد و سه به من گفت: این خطبه را محضر شیخ
ابن خشّاب خواندم، چون به سخن ابن عباس رسیدم که گوید متأسفم از اینکه امام نتوانست کلام خود را به آخر رساند. ابن خشاب گفت اگر آنجا بودم به ابن عباس میگفتم: آیا چیزی ماند که عموزادهات نگوید تا تو تاسف بخوری به خدا از اولین و آخرین کسی را نگذاشت و همه را به زبان آورد جز
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) امام (صلواتاللهعلیه) در
خطبه ۱۰۰ فرموده است:
«وَ هَدَرَتْ شَقاشِقُهُ» شقشقههایش به صدا در آمدند.»
این واژه دو بار در «نهج البلاغه» آمده است.
خطبه شقشقیّه سومین خطبه نهج البلاغه است که امام (صلواتاللهعلیه) در آن خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را ناحق و غصبی دانسته و هر سه را غاصب
خلافت گفته است و نیز فرموده است: هیچ یک مطابق
اسلام عمل نکردهاند. لذا عدّهای در مقام دفاع بر آمده و گفتهاند: این خطبه ساخته
سیّد رضی است و امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) آن را نگفته است. شارحان نهج البلاغه اعمّ از
شیعه و
اهلسنّت همه این خطبه را نقل و قبول کرده است، ما در اینجا سخن ابن ابیالحدید معتزلی را نقل میکنیم او (ج ۱ ص۲۰۵) در مورد آخر خطبه اینطور میگوید: استادم ابوالخیر گفت: به ابن خشاب گفتم: آیا این خطبه جعلی است گفت: نه و الله، یقین دارم که این خطبه کلام علی بن ابیطالب است چنانکه یقین دارم تو مصدق بن شبیب (ابو الخیر) هستی. گفتم: بسیاری از مردم میگویند: این خطبه را سید رضی از خودش ساخته است، گفت: برای رضی و غیر رضی این نفس و این اسلوب کجا میّسر است، ما رسالههای سید رضی را دیدهایم و اشعار او را دانستهایم کلام او با این کلام اصلا شباهتی و آمیختگی ندارد. بعد گفت: به خدا قسم من این خطبه را در کتابهایی دیدهام که دویست سال قبل از ولادت سید رضی تالیف شده است و من این خطبه را در نوشتههای علما و اهل ادب که همه را میشناسم دیدهام و آنها این خطبه را در وقتی نوشتهاند که حتی
ابواحمد نقیب (پدر رضی) هم به دنیا نیامده بود.
آنگاه ابن ابیالحدید گوید: من بسیاری از این خطبه را در کتابهای
ابوالقاسم بلخی امام بغدادیین از شیوخ
معتزله دیدهام و او در زمان
مقتدر عباسی بود که آنوقت به ولادت سید رضی زمان زیادی میماند و نیز بسیاری از آن را در کتاب ابیجعفر
ابن قبّه از متکلمین امامیّه دیدهام و آن کتاب نامش «
الانصاف» است و این ابوجعفر از شاگردان
ابیالقاسم بلخی بود او نیز قبل از ولادت رضی از دنیا رفته است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «شقشقه»، ج۲، ص۶۰۷.