• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شعر غنایی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلمه‌ی غنا از ریشه‌ی "غنا" به معنی موسیقی و نواختن و آواز خواندن است.





۱.۱ - معنای لغوی

کلمه‌ی غنا از ریشه‌ی "غنا" به معنی موسیقی و نواختن و آواز خواندن است.
[۱] لغت‌نامه ده‌خدا، ذیل واژه غنا. 


۱.۲ - معنای اصطلاحی

اصطلاح غنایی که در برابر "لیریک" در زبان یونانی قدیم که بعدها به ادبیات اروپایی راه یافته، در سال‌های اخیر در ادبیات فارسی و عربی رایج شده، در قدیم نبوده و قدما برای مجموعه اشعار غنایی اصطلاح خاص ادبی نداشته‌اند.
[۲] انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، صص۴۹ ـ ۱۵۰.



شعر غنایی با احساسات و عواطف شخصی و به‌طور کلی "من شاعر" مربوط است و بدین‌گونه طیف وسیعی از معانی و مضامین شاعرانه را به خود اختصاص می‌دهد. انواع متداول شعر غنایی و موضوعات آن در شعر فارسی عبارت است از سوگ‌نامه یا مرثیه، شادی‌نامه، مدیحه، اشعار مذهبی، وصف طبیعت و شعرهای عاشقانه که در قالب‌های متفاوت مثنوی، تک بیت، رباعی، مستزاد و غزل سروده شده است.
[۳] درباره‌ی ادبیات و نقد ادبی، خورشیدورد، خسرو؛ تهران، طهوری، ۱۳۵۳، ج ۱، ص۲۰.


اقسام شعر غنایی حتی می‌تواند بسیار فراتر و بیشتر از این باشد؛ زیرا در شعر غنایی ابتدا شاعر از یکی از تجلیات جهان آفرینش متاثر می‌گردد و آن‌ را با لطف کلام و دقت نظر توصیف می‌کند و سرانجام به عالم معنا و اندیشه می‌کشد. بسیاری از محققان منشاء اشعار غنایی را "ادبیات فولکلور" دانسته‌اند. در این صورت شاعر با نگاهی عاطفی و احساسی و درونی، به مسائل و مشکلات خود رنگ فلسفی و گاه جامعه‌شناختی می‌دهد و انسان را در ارتباط با حیات و ممات، خوش‌بختی و بدبختی، عشق و نفرت توصیف می‌کند.
[۴] انواع ادبی، رزمجو، حسین؛ مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۴، ص۶۸.



نوع دیگر ادب غنایی اشعار عاشقانه است. اشعار عاشقانه در ادبیات ما سه نوع است، یا با معشوقی زمینی مواجهیم؛ مثلا در تغزل قصاید یا غزلیات عاشقانه مثل غزلیات سعدی و یا با معشوقی آسمانی مثل غزل‌های عارفانه و معنوی مولانا و گاه با معشوقی که گاهی زمینی است و گاهی آسمانی و نه این است و نه آن، مثل بیشتر غزل‌های حافظ. در ادب غنایی والا، با معشوقی نمادین و خیالی و اساطیری، که به هیچ وجه زمینی و دست یافتنی نیست، سر و کار داریم. شاعر در وصف آرزوی تقرب به درگاه او سخن می‌گوید و همین معشوق است که عارفان از آن به معبود و خدا تعبیر می‌کنند.
[۵] انواع ادبی، شمیسا، سیروس؛ تهران، میترا، ۱۳۸۵، ص۱۳۵.


غزل و داستان‌های عاشقانه در ادب ما دو جلوه‌ی مهم از شعر غنایی هستند که یکی احساسات مختلف شاعر را در برابر مسائل جهان منعکس می‌کند و دیگری در داستان‌های عاشقانه، که در ادب ما منظومه‌های عالی غنایی داستانی وجود دارد مثل "ویس و رامین" "لیلی و مجنون "و خسرو و شیرین" که بلند و روایی هستند و داستانی عاشقانه را روایت می‌کنند.
[۶] انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، صص۶۰.




اگر پیدایش شعر غنایی فارسی را بررسی کنیم می‌بینیم که شروع این نوع شعر فارسی به قرن سوم هجری باز می‌گردد و اولین نمونه‌های آن‌را در شعر "حنظله بادغیسی" (۲۲۰ هجری) که از نظر برخی، اولین گوینده‌ی شعر فارسی بعد از اسلام است می‌بینیم و نخستین چهارپاره‌های عاشقانه در شعر فارسی به او منسوب است. همان‌طور که گفتیم مدح نیز یکی از عرصه‌های شعر غنایی است که "حنظله بادغیسی" و معاصرانش "فیروز مشرقی" و "ابوسلیک گرگانی" از نخستین شاعرانی هستند که طبع خود را به شعر مدحیه آزموده‌اند و حال آن‌که مدح نیز از نخستین موضوعات شعر فارسی است. آن‌ها با شعر خود سبب تبلیغ عظمت و قدرت و مکنت ممدوح می‌شوند و برای آن‌ها دوستان تازه فراهم می‌آورند.
[۷] انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، صص۷۰ ـ ۱۵۰.


رواج شعر غنایی به صورت قابل ملاحظه و چشم‌گیر در قرن چهارم به دست شاعران دوره‌ی سامانی چون "رودکی" "شهید بلخی" و معاصرانش رشد کرد. سروده‌های آن‌ها بیشتر در مدح و تغزل و وصف است. این شاعران افکار و عواطف خود را با سبکی سلیس و تغزلی لطیف و با رقت معنی در قالب قطعه و یا رباعی عرضه می‌کردند.
[۸] تاریخ ادبیات، صفا، ذبیح‌الله؛ تهران، بی تا، ۵۷، ج۱، ص۹۹.




در تحول انواع شعر غنایی در شعر فارسی چنان‌که پیش از این گفتیم در قرن سوم و چهارم از انواع اندیشه‌های غنایی بیشتر به مدح و غزل توجه می‌شد و گاهی نیز خمریات و مضامین وصفی مورد توجه قرار می‌گرفت. در اواخر قرن چهارم شعر غنایی گاهی لحنی حماسی دارد و شاعر حتی در عشق‌ورزی، خود را قهرمان زورآزما می‌یابد. در تغزلات این قرن (در اواخر قرن چهار و پنج) زندگی مقتدرانه و غالبا عاشقانه مطرح می‌شود. در این عهد اولین شاعری که توانست از عهده‌ی سرودن تغزلات زیبا در اول قصاید برآید "دقیقی طوسی" (متولد ۳۶۸ هجری) است و مطبوع‌ترین تغزلات را در شعر فرخی ( ۴۲۹ هجری) می‌بینیم.
[۹] تاریخ ادبیات، صفا، ذبیح‌الله؛ تهران، بی تا، ۵۷، ج۱، ص۲۰۹.
آن‌ها به روش شعرای عرب در آغاز قصاید مدحی خود ابیاتی در تغزل می‌آورند و یا در بیان زیبایی معشوق و ستایش اوصاف و محاسن او سخن می‌رانند.
[۱۰] فنون شعر فارسی، قندیل، اسعاذ؛ ترجمه‌ی فاطمه سوهان فکر، تهران، اندیشه جوان، ۱۳۶۹، ص۶۸.
در این دوره کمتر از ناکامی و نامرادی و یاس سخن می‌رود، آن‌چنان که فرخی می‌گوید:

آشتی کردم با دوست پس از جنگ دراز ••• هم بدان شرط که با من نکند دیگر ناز
زآنچه کرده است پشیمان شد و عذر همه خواست ••• عذر پذرفتم و دل در کف او دادم باز
گر نبودم به مراد دل او دی و پریر ••• به مراد دل او باشم از امروز فراز
[۱۱] انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، ص۱۵۷.




در اوایل قرن پنجم و همچنین تمام قرن هفتم شعر غنایی قالب یک فن جداگانه یعنی غزل را به خود می‌گیرد. نفوذ عرفان و تصوف در شعر فارسی در قرن پنجم در شعر شاعران رباعی‌سرا همچون "ابوسعید ابوالخیر" (۴۴۰ هجری) و "باباطاهر" در نیمه‌ی دوم قرن پنجم و "خواجه ‌عبدالله ‌انصاری" (۴۸۰ هجری) ظاهر می‌شود و توجه شعرا به سرودن آن زیاد می‌شود تا آن‌جا که این نوع شعر بخش بزرگی از دیوان‌های شاعری چون "سنایی غزنوی" (۵۲۶ هجری) "معزی" (۵۲۱ هجری) و "انوری" (۵۸۳ هجری) را دربر می‌گیرد و از غزلیات "سنایی" روح تصوف و عرفان به وضوح و آشکار متجلی می‌شود. غزل در این دوره به خانقاه‌ها راه پیدا می‌کند و مضامین متنوع و دل‌پذیری را در خود جای می‌دهد.
[۱۲] فنون شعر فارسی، قندیل، اسعاذ؛ ترجمه‌ی فاطمه سوهان فکر، تهران، اندیشه جوان، ۱۳۶۹، ص۶۵ ـ ۶۷.


در همین دوره نظم داستان‌های عاشقانه نیز رواج می‌گیرد که "نظامی" سرآمد و مروج نوعی داستان بلند و یا متوسط عاشقانه می‌گردد که پس از وی مورد تقلید بسیاری از شاعران پس از وی قرار می‌گیرد. "فریدالدین عطار" (۶۲۷ هجری) پس از "سنایی" به سرایش غزل عرفانی اهتمام ورزید که در کنار مثنوی‌های عرفانی، دیوان بزرگی نیز از غزلیات ترتیب داده است. غزل عرفانی به دست "جلال‌الدین رومی" به اوج کمال رسید.
[۱۳] شعر و ادب فارسی، موتمن، زین العابدین؛ شعر و ادب فارسی، تهران، زرین، ۱۳۶۴، چ۳، ص۱۲.


در قرن هشتم و نهم هجری مضامین عاشقانه مدیحه و عرفان رواج پیدا کرد. گرچه مدح در این هنگام دوران تنزل خود را طی می‌کند اما مدایح رواج فراوان می‌گیرد که در قالب‌های رباعی، مسمط، ترجیع‌بند و ترکیب‌بند عرضه می‌گردد. مراثی اهل‌بیت ـ عليهم‌السلام ـ نیز در شعر شاعرانی چون "ابن حسام" و "اوحدی سبزواری" رونق می‌گیرد.
[۱۴] انواع ادبی، شمیسا، سیروس؛ تهران، میترا، ۱۳۸۵، ص۱۲۵ ـ ۱۳۰.




از قرن دهم به بعد با ظهور صفویان شعر از دربارها فاصله می‌گیرد و شاعران به مردم روی می‌آوردند. شعر غنایی در این دوره دست‌خوش تحولاتی می‌شود. نعت و منقبت جایگاهی شایسته می‌یابد و غزل در جنبه‌ی شرعی به نسبت غزل عرفانی رونق می‌گیرد و روح مضمون‌سازی و عرفان واقعی با انحطاط تصوف از بین می‌رود و خیال‌پردازی جای آن‌ را می‌گیرد. شاعران در پی تخیلات و مضامین بدیع و نو ظهور هستند که مکتب وقوع ظهور می‌کند و غزل را مردمی و ساده و توام با تجربه‌های حسی می‌سازد و شاعرانی همچون "فیضی" و "دکنی" و "هلالی" و "جغتایی" به نظم داستان‌های غنایی می‌پردازند.
[۱۵] فنون شعر فارسی، قندیل، اسعاذ؛ ترجمه‌ی فاطمه سوهان فکر، تهران، اندیشه جوان، ۱۳۶۹، ص۷۳.


شعر غنایی در دوره‌ی قاجار تا ظهور مشروطه به ویژه با تأسیس "انجمن خاقان" که مورد حمایت "فتحعلی‌شاه" است جانی تازه می‌گیرد، مدح از نو جان می‌یابد و به تقلید شاعران عصر غزنوی و سلجوفی در دربارها خوانده می‌شود و شاعرانی همچون "سحاب" و "صبا" و "قاآنی" قصایدی پر هیمنه و شکوه عرضه می‌کنند. غزل هر چند ناموفق جلوه‌ای دارد و شاعرانی چون "وصال" و "فروغی" "بسطامی" از غزل‌سرایان نام‌دار این دوره‌اند.
[۱۶] انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، ص۱۴۸.




پس از مشروطه نیز اگرچه قصاید مدحی به حیات خود ادامه می‌دهد، اما به تدریج جای آن‌ را قصاید اجتماعی و سیاسی و مسمط‌های مذهبی و مراثی و از همه مهم‌تر انواع شعر عاشقانه چون غزل، چهارپاره و غزل‌واره می‌گیرد و داستان‌های متوسطی چون "زهره و منوچهر" پدید می‌آید. در دوران اخیر نیز "نیما" با ‌"افسانه" و بسیاری دیگر از شعرهای خود تجربه‌های موفقی در شعر غنایی دارد و شاعرانی چون "نادر نادرپور"، "اخوان"، "سهراب سپهری" و "شاملو" و "فروغ" ادامه‌دهندگان شایسته‌ای در این دوره بوده‌اند.
[۱۷] انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، ص۱۵۰.




۱. لغت‌نامه ده‌خدا، ذیل واژه غنا. 
۲. انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، صص۴۹ ـ ۱۵۰.
۳. درباره‌ی ادبیات و نقد ادبی، خورشیدورد، خسرو؛ تهران، طهوری، ۱۳۵۳، ج ۱، ص۲۰.
۴. انواع ادبی، رزمجو، حسین؛ مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۴، ص۶۸.
۵. انواع ادبی، شمیسا، سیروس؛ تهران، میترا، ۱۳۸۵، ص۱۳۵.
۶. انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، صص۶۰.
۷. انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، صص۷۰ ـ ۱۵۰.
۸. تاریخ ادبیات، صفا، ذبیح‌الله؛ تهران، بی تا، ۵۷، ج۱، ص۹۹.
۹. تاریخ ادبیات، صفا، ذبیح‌الله؛ تهران، بی تا، ۵۷، ج۱، ص۲۰۹.
۱۰. فنون شعر فارسی، قندیل، اسعاذ؛ ترجمه‌ی فاطمه سوهان فکر، تهران، اندیشه جوان، ۱۳۶۹، ص۶۸.
۱۱. انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، ص۱۵۷.
۱۲. فنون شعر فارسی، قندیل، اسعاذ؛ ترجمه‌ی فاطمه سوهان فکر، تهران، اندیشه جوان، ۱۳۶۹، ص۶۵ ـ ۶۷.
۱۳. شعر و ادب فارسی، موتمن، زین العابدین؛ شعر و ادب فارسی، تهران، زرین، ۱۳۶۴، چ۳، ص۱۲.
۱۴. انواع ادبی، شمیسا، سیروس؛ تهران، میترا، ۱۳۸۵، ص۱۲۵ ـ ۱۳۰.
۱۵. فنون شعر فارسی، قندیل، اسعاذ؛ ترجمه‌ی فاطمه سوهان فکر، تهران، اندیشه جوان، ۱۳۶۹، ص۷۳.
۱۶. انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، ص۱۴۸.
۱۷. انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید، ۱۳۸۰، ص۱۵۰.



پژوهشکده باقرالعلوم.    


رده‌های این صفحه : سبک‌های شعر




جعبه ابزار