• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شرایط کمی اشکال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شرایط کمی اشکال، یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به‌معنای شرایط لازم برای نتیجه‌بخش‌ بودن هر یک از اَشکال مطلقات و مختلطات قیاس اقترانی به حسب کم است.



اشکال اربعه قیاس اقترانی به لحاظ اینکه مقدمات آنها از قضایای مطلقه باشد یا موجّهه، به اَشکال مطلقات و مختلطات منقسم می‌شود. انتاج اَشکال اربعه مشروط به شرایطی است که برخی از آنها میان همه اَشکال، مشترک است که از آنها تحت عنوان «شرایط عمومی اشکال» یاد می‌شود و برخی دیگر، شرایط اختصاصی است که برای هر شکل متفاوت از شکل دیگر است. از سوی دیگر، این شرایط به لحاظ کم، کیف و جهت، به شرایط کمّی، کیفی و جهتی تقسیم می‌شود. مراد از شرایط کمّی، شرایطی است که دو مقدمه (صغرا و کبرای) هر یک از اشکال اربعه قیاس اقترانی، به حسب کمّ (کلیّت و جزئیت) باید دارا باشند تا نتیجه صحیح حاصل شود. شرایط کمّی و کیفی، بین اَشکال مختلطات و مطلقات مشترک است، اما شرایط جهتی به اَشکال مختلطات اختصاص دارد که قضایای تشکیل‌دهنده قیاس در آن اَشکال، از نوع قضایای موجّهه است.


مقدمه کبرا باید کلّی باشد، زیرا اگر جزئیه باشد معلوم نخواهد شد که حد اصغر، جزء کدام دسته خواهد بود؛ مثلاً در «اسب علف‌خوار است و بعضی علف‌خواران شکافته سُم‌اند» معلوم نیست که آیا اسب جزء آن دسته از علف‌خوارانی است که شکافته‌ سُم‌اند یا جزء دسته دیگر.


مقدمه کبرا باید کلّی باشد، زیرا اگر جزئیه باشد نتیجه قیاس به اختلاف مواد مقدمات مختلف می‌شود و اختلاف نتیجه، نشانه عقیم‌ بودن قیاس است. توضیح اینکه در شکل دوم (که مقدمات در سلب و ایجاب مختلف‌اند) قیاس مرکب از صغرای کلی و کبرای جزئی دلالت بر تنافی اصغر و بعض اکبر دارد و اما نسبت به بعض دیگر از اکبر معلوم نیست که با اصغر تنافی دارد یا تلاقی، و حکم تنافی و تلاقی در مواد مختلف، متفاوت و باعث عقیم‌ شدن قیاس می‌شود.
[۵] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۵۱-۱۵۲.
[۶] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۵۷.

مثال برای صغرای موجبه و کبرای سالبه: در قیاس «کلّ انسان ناطق و لیس کلّ حیوان بناطق» نتیجه صحیح، موجبه است؛ یعنی «کلّ انسان حیوان»، اما در «کلّ انسان ناطق و لیس کلّ حجر بناطق» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی لا شیء من الانسان بحجر.
مثال برای صغرای سالبه و کبرای موجبه: در قیاس «لا شیء من الانسان بفرس و بعض الحیوان فرس» نتیجه صحیح، موجبه است؛ یعنی «کلّ انسان حیوان»، اما در «لا شیء من الانسان بفرس و بعض الصاهل فرس» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی لا شیء من الانسان بصاهل.


حداقل یکی از دو مقدمه باید کلّی باشد، زیرا اگر هر دو جزئیه باشد ممکن است آن بخش از حد اوسط که حد اصغر بر آن حمل شده (و با اصغر متحد است) غیر از آن بخشی باشد که با حد اکبر اتحاد دارد و با این احتمال، حد اکبر برای حد اصغر ثابت نمی‌شود و اتحاد فی‌الجمله آنها یقینی نخواهد بود.
[۸] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۵۱.
[۹] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۶۰.



شرایط شکل چهارم به لحاظ کمّ و کیف را به دو صورت بیان کرده‌اند. بعضی گفته‌اند که شرایط شکل چهارم مردّد بین دو قاعده است یا اینکه هر دو مقدمه موجبه و صغرا نیز کلیه باشد و یا اینکه دو مقدمه در کیف (سلب و ایجاب) با هم اختلاف داشته باشند و یکی از آنها کلیه باشد. بعضی دیگر، شرایط این شکل را چنین بیان کرده‌اند: هیچ‌یک از مقدمات این شکل نباید سالبه جزئیه باشد و در جایی که هر دو مقدمه، موجبه است صغرا باید کلّی باشد و اگر صغرا موجبه جزئیه باشد کبرا باید سالبه کلیه باشد.
[۱۲] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۹۲.
[۱۳] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۵۵.

شرایط کمّی و کیفی این شکل در الجوهر النضید چنین بیان شده است:
۱. اگر هر دو مقدمه، موجبه باشد صغرا نباید جزئیه باشد، زیرا آن بخش از اوسط که در یکی از دو مقدمه متعلق حکم واقع شده می‌تواند غیر از آن بخشی باشد که در مقدمه دیگر متعلق حکم است و در نتیجه به اختلاف مواد قضایا، نتایج مختلفی حاصل می‌شود که نشانه عقیم‌ بودن قیاس است؛ مثلاً در: «بعض الحیوان انسان و کلّ ناطق حیوان» نتیجه صحیح، موجبه خواهد بود؛ یعنی «بعض الانسان ناطق»، اما در «بعض الحیوان انسان و کلّ فرس حیوان» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی لیس بعض الانسان بفرس.
۲. هیچ‌یک از دو مقدمه قیاس نباید سالبه غیر منعکس باشد، زیرا اگر این سالبه، صغرا واقع شود به همان بیانی که در شرط اول گفته شد سبب حصول نتایج مختلف به اختلاف مواد قضایا می‌شود؛ مثلاً در «بعض الحیوان لیس بانسان و کلّ ناطق حیوان» نتیجه صحیح، موجبه خواهد بود؛ یعنی «بعض الانسان ناطق»، اما در «بعض الحیوان لیس بانسان و کلّ فرس حیوان» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی لیس بعض الانسان بفرس.
اگر این سالبه، کبرا واقع شود در مثل «کلّ انسان حیوان و لیس کلّ حساس بانسان» نتیجه صحیح، موجبه خواهد بود؛ یعنی «کلّ حیوان حساس»، اما در «کلّ انسان حیوان و لیس کلّ حجر بانسان» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی «لا شیء من الحیوان بحجر».


در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• خوانساری، محمد، منطق صوری.
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
• شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة.    
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
• قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۹۳-۱۹۵.    
۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۰۶.    
۳. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۴۸.    
۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۱۴.    
۵. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۵۱-۱۵۲.
۶. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۵۷.
۷. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۴۶۴-۴۶۷.    
۸. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۵۱.
۹. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۶۰.
۱۰. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۴۹۵.    
۱۱. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۶۷.    
۱۲. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۹۲.
۱۳. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۵۵.
۱۴. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۳۰۱.    
۱۵. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۳۲-۱۳۳.    



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «شرایط کمی اشکال»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۲۱.    




جعبه ابزار