• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شرایط انتاج شکل دوم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شرایط انتاج شکل دوم، به‌معنای شرایط لازم برای نتیجه‌بخش‌ بودن قیاس اقترانی شکل دوم از اَشکال مطلقات و مختلطات به حسب کم، کیف و جهت است.



اشکال اربعه قیاس اقترانی به لحاظ اینکه مقدمات آنها حملیه باشند یا شرطیه، به اقترانی حملی و شرطی منقسم می‌شوند و به لحاظ اینکه مقدمات آنها از قضایای مطلقه باشد یا موجّهه به اَشکال مطلقات و مختلطات منقسم می‌شوند.


انتاج اَشکال اربعه مشروط به شرایطی است که برخی از آنها مشترک میان همه اَشکال است که از آنها تحت عنوان «شرایط عمومی اشکال» یاد می‌شود و برخی دیگر، شرایط اختصاصی‌اند که نسبت به هر شکل متفاوت از شکل دیگرند. از سوی دیگر، این شرایط به لحاظ کمّ، کیف و جهت، به شرایط کمّی، کیفی و جهتی تقسیم می‌شوند. شرایط جهتی به اَشکال مختلطات اختصاص دارند که قضایای تشکیل‌دهنده قیاس در آن اَشکال، از نوع قضایای موجّهه‌اند و اما شرایط کمِّی و کیفی، بین اَشکال مختلطات و مطلقات مشترک‌اند. شرایط اختصاصی شکل دوم به لحاظ کمّ، کیف و جهت به شرح ذیل است:

۲.۱ - شرط کمّی

مقدمه کبرا باید کلّی باشد، زیرا اگر جزئیه باشد نتیجه قیاس به اختلاف مواد مقدمات مختلف می‌شود و اختلاف نتیجه، نشانه عقیم‌ بودن قیاس است. توضیح اینکه در شکل دوم (که مقدمات در سلب و ایجاب مختلف‌اند) قیاس مرکب از صغرای کلی و کبرای جزئی دلالت بر تنافی اصغر و بعض اکبر دارد و اما نسبت به بعض دیگر از اکبر معلوم نیست که با اصغر تنافی دارد یا تلاقی، و حکم تنافی و تلاقی در مواد مختلف، متفاوت و باعث عقیم‌ شدن قیاس می‌شود.
[۴] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۵۱-۱۵۲.
[۵] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۵۷.

مثال برای صغرای موجبه و کبرای سالبه: در قیاس «کلّ انسان ناطق و لیس کلّ حیوان بناطق» نتیجه صحیح، موجبه است؛ یعنی «کلّ انسان حیوان»، اما در «کلّ انسان ناطق و لیس کلّ حجر بناطق» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی لا شیء من الانسان بحجر.
مثال برای صغرای سالبه و کبرای موجبه: در قیاس «لا شیء من الانسان بفرس و بعض الحیوان فرس» نتیجه صحیح، موجبه است؛ یعنی «کلّ انسان حیوان»، اما در «لا شیء من الانسان بفرس و بعض الصاهل فرس» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی لا شیء من الانسان بصاهل.

۲.۲ - شرط کیفی

دو مقدمه از جهت سلب و ایجاب باید مختلف باشد؛ یعنی یکی موجبه و دیگری سالبه باشد، زیرا در غیر این صورت نتیجه قیاس به اختلاف مواد مقدمات، مختلف می‌شود و اختلاف نتیجه، نشانه عقیم‌ بودن قیاس است.
مثال برای دو موجبه: در قیاس «کلّ انسان حیوان و کلّ ناطق حیوان» نتیجه صحیح، موجبه است؛ یعنی «کلّ انسان ناطق»، اما در «کلّ انسان حیوان و کلّ فرس حیوان» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی لا شیء من الانسان بفرس.
مثال برای دو سالبه: در قیاس «لا شیء من الانسان بحجر و لا شیء من الناطق بحجر» نتیجه صحیح، موجبه است؛ یعنی «کلّ انسان ناطق»، اما در «لا شیء من الانسان بحجر و لا شیء من الفرس بحجر» نتیجه صحیح، سالبه است؛ یعنی لا شیء من الانسان بفرس.
[۷] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۱۷.
[۸] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۹۸.


۲.۳ - شرایط جهتی

۱. مقدمه صغرا باید دائمه باشد و دائمه اعم از ضروریه است؛ بنابراین، صغرا باید ضروریه مطلقه و یا حداقل دائمه باشد و در غیر این صورت، یعنی اگر مقدمه صغرا ممکنه بود کبرا باید از قضایایی باشد که سالبه آنها قابل انعکاس است؛ یعنی یکی از ضروریه مطلقه، دائمه مطلقه، مشروطه عامه، مشروطه خاصه، عرفیه عامه و عرفیه خاصه باشد.
اگر این شرط رعایت نشود اختلاف در انتاج لازم می‌آید، زیرا اگر صغرا ضروریه و یا دائمه نباشد از قضایای یازده‌گانه دیگر خواهد بود که اخص آنها مشروطه خاصه و وقتیه است. کبرا نیز اگر از شش قضیه‌ای نباشد که سالبه آنها قابل انعکاس است از هفت قضیه‌ای خواهد بود که سالبه آنها قابل انعکاس نیست و اخص آنها وقتیه است، و اختلاط مشروطه خاصه و وقتیه (که اخص صغرا‌هایند) با اخص کبرا‌ها که وقتیه است منتج نیست و وقتی این دو اختلاط؛ که از سایر اختلاط‌ها اخص است، نتیجه ندهد، اختلاط‌های دیگر که اعم از آنهاست نتیجه نخواهد داد، زیرا اخص که نتیجه ندهد اعم نیز نتیجه نمی‌دهد.
اما دلیل اینکه اختلاط مشروطه خاصه و وقتیه با کبرای وقتیه منتج نیست اختلاف در انتاج است؛ مثلاً نتیجه قیاس مرکب از صغرای مشروطه خاصه: «هیچ منخسفی تا وقتی منخسف است تابان نیست، نه همیشه» یا وقتیه: «هیچ منخسفی تابان نیست در وقت معیّن، نه همیشه» با کبرای وقتیه: «هر قمری در وقت معینی تابان است، نه همیشه» در این مثال، موجبه است؛ یعنی «هر منخسفی البته قمر است»، اما در قیاس «هیچ منخسفی تا وقتی منخسف است تابان نیست، نه همیشه (مشروطه خاصه) و هر آفتابی در وقت معیّنی تابان است، نه همیشه (وقتیه) » نتیجه، سالبه است؛ یعنی هیچ منخسفی البته آفتاب نیست.
۲. ممکنه نباید با غیر ضروریه مطلقه به کار رود؛ بر این اساس اگر صغرا ممکنه بود کبرا باید ضروریه مطلقه یا مشروطه عامه یا مشروطه خاصه باشد و اگر کبرا ممکنه بود صغرا باید ضروریه مطلقه باشد. دلیل اثبات هر دو شق، اختلاف در انتاج است.
[۹] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۰۵.
[۱۰] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۹۲.
[۱۲] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۵۰.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
• قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۴۲.    
۲. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۴۱۶.    
۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۱۴.    
۴. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۵۱-۱۵۲.
۵. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۵۷.
۶. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۵۱.    
۷. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۱۷.
۸. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۹۸.
۹. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۰۵.
۱۰. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۹۲.
۱۱. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۳۰۰.    
۱۲. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۵۰.
۱۳. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۴۳۲-۴۳۷.    



مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «شرایط انتاج شکل دوم»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۱۷.    




جعبه ابزار