• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شجره ممنوعه (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





شجره ممنوعه: (فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ)
شجره ممنوعه: در شش مورد از قرآن مجید اشاره به «شجره ممنوعه» شده است، بدون اين كه درباره كيفيت و يا نام آن سخنى به ميان آيد.
در منابع اسلامى دو نوع تفسير براى آن آمده است:
• يكى تفسير «مادى» كه طبق معروف در روايات، «گندم» بوده است.
• ديگرى تفسير «معنوى» كه در روايات از آن تعبير به «شجره حسد» شده است.
طبق اين روایات، آدم (علیه‌السلام) پس از ملاحظه مقام و موقعيت خود چنين تصور كرد كه مقامى بالاتر از مقام او وجود نخواهد داشت، ولى خداوند او را به مقام جمعى از اوليا از فرزندان او (پیامبر اسلام و خاندانش) آشنا ساخت، او حالتى شبيه به حسد پيدا كرد، و همين شجره ممنوعه بود كه آدم مأمور بود به آن نزديک نشود.
در حقيقت طبق اين روايات، آدم از دو درخت تناول كرد كه يكى از مقام او پايين‌تر بود و او را به‌سوى جهان مادّه مى‌كشيد و آن گندم بود و ديگرى درخت معنوى مقام جمعى از اولياى خدا بود كه از مقام و موقعيت او بالاتر قرار داشت و چون از دو جنبه از حدّ خود تجاوز كرد به آن سرنوشت گرفتار شد.
اما بايد توجه داشت كه اين حسد از نوع حسد حرام نبوده و تنها يک احساس نفسانى بوده است، بى‌آن‌كه كمترين گامى برطبق آن بردارد.
و با توجه به اين كه آيات قرآن داراى معانى مختلف است، مانعى ندارد كه هر دو معنى از آيه اراده شود.
اتفاقا كلمه «شجره» در قرآن مجيد در هر دو معنى به‌كار رفته‌است:
• گاهى در معنى درختان معمولى و مادى مثل:
(وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنٰاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ...) كه اشاره به درخت زيتون است.
• گاهى در شجره معنوى به كار رفته، مانند:
(...وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ...) كه منظور از آن، جمعى از مشركان يا یهود و يا اقوام طاغى ديگر همانند بنی‌امیه مى‌باشد.
البته مفسران احتمالات متعدد ديگرى درباره «شجره ممنوعه» داده‌اند، ولى آن‌چه گفتيم از همه روشن‌تر است.



به موردی از کاربرد شجره ممنوعه در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - شجره ممنوعه (آیه ۲۲ سوره اعراف)

(فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ) (و به اين ترتيب، آنها را با فریب از مقامشان فرود آورد. و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان [۸]     بر آنها آشكار شد؛ و براى پوشاندن خود، از برگهاى درختانِ بهشتى جامه دوختند. و پروردگارشان آنها را ندا داد كه: «آيا شما را از آن درخت نهى نكردم، و نگفتم كه شیطان براى شما دشمن آشكارى است؟!»)

۱.۱.۱ - شجره ممنوعه در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: و اينكه فرمود: (وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ) دلالت دارد بر اينكه آدم و حوا در آن موقع كه خداوند اين خطاب را به آنان مى‌كرده از مقام قرب خدا دور شده بودند، براى اينكه ندا به معناى صدا زدن از دور است، هم چنان كه تلكما هم كه در(تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ) است اين دلالت را دارد، زيرا اين كلمه نيز براى اشاره به دور است، به خلاف هذا كه براى اشاره به نزديک است، و لذا در ابتداى ورود آدم به بهشت و قبل از اين‌كه اين‌ مخالفت از او سر بزند خداى تعالى به لفظ هذه اشاره به درخت مزبور كرد و فرمود: (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ).

۱.۲ - شجره ممنوعه (آیه ۲۰ سوره مؤمنون)

(وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَاء تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِّلْآكِلِينَ) (و نيز درختى را كه از طور سینا مى‌رويد (درخت زيتون‌)، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مى‌گردد آفريديم.)

۱.۱.۱ - شجره ممنوعه در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اين جمله عطف است بر جنات، يعنى ما با آن باران جنات و باغ‌هايى رويانيديم و نيز درختى كه در طور سينا است و از ثمره آن روغن به دست مى‌آيد- كه مراد از آيه، درخت زيتون است. و جمله (تنبت بالدهن) يعنى ميوه‌اى مى‌دهد كه در آن روغن هست، و (صبغ للآكلين) يعنى مى‌روياند صبغى براى خورندگان. و صبغ - به كسره صاد و سكون باء- به معناى خورش است، و اگر در بين همه درختان زيتون را نام برد، به خاطر عجيب بودن اين درخت است.

۱.۳ - شجره ممنوعه (آیه ۶۰ سوره اسراء)

(وَ إِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَانًا كَبِيرًا) (به ياد آور زمانى را كه به تو گفتيم: «پروردگارت احاطه و آگاهى كامل به مردم دارد؛ و رويايى را كه به تو نشان داديم و درخت نفرين شده را كه در قرآن ذكر كرده‌ايم، فقط براى آزمايش مردم بود. و ما آن‌ها را بيم مى‌دهيم؛ امّا جز طغيان شديد، چيزى بر آنها نمى‌افزايد!»)

۱.۱.۱ - شجره ممنوعه در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: شجره ملعونه معلوم نيست كه چيست كه خدا آن را فتنه مردم قرار داده، و در قرآن كريم شجره‌اى به چشم نمى‌خورد كه خداوند اسمش را برده سپس آن را لعنت كرده باشد.
آرى، از شجره‌اى اسم برده به نام شجره زقوم و آن را به وصف فتنه توصيف مى‌كند، و مى‌فرمايد: (أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ) ولى ديگر آن را نه در اينجا و نه در جاى ديگر لعنت نكرده، و اگر صرف اين‌كه در جهنم سبز مى‌شود و مايه عذاب ستمگران است باعث لعن آن باشد، بايد خود جهنم و عذاب‌هاى آن همه لعن شوند.

۱. اعراف/سوره۷، آیه۲۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۴۶.    
۳. طریحی نجفی، فخر الدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۳، ص۳۴۲.    
۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۰.    
۵. إسراء/سوره۱۷، آیه۶۰.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌ ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۶، ص۱۲۰- ۱۲۱.    
۷. اعراف/سوره۷، آیه۲۲.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۰.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۵.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۳۷.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۲۸.    
۱۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۰.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۴۳.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۹.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۳.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۴۱.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۶۴.    
۱۹. إسراء/سوره۱۷، آیه۶۰.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۸۸.    
۲۱. صافات/سوره۳۷، آیه۶۲.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۱۸۸.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۳۷.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۶۳.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۵۴.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شجره ممنوعه »، ج۲، ص۴۶۰.    






جعبه ابزار