شبهات عدل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مراد، واقعيّتهايى در جهان است كه با
عدل الهی سازگار نمىنمايند؛ همانند وجود
مرگ، تفاوتها ميان موجودات،
فقر و آفتها،
مصیبتها، بلاياى طبيعى و مكافات دنيايى.
متکلّمان اماميّه از دو منظر بدين
شبههها پاسخ گفتهاند:
خداوند،
عالم و
حکیم و
مهربان است و ريشه هاى
ستمگری، همانند
نادانی،
ناتوانی و عقدههاى روانى به ساحت ربوبى او راه ندارند و بدين روى انگيزهاى براى اينكه
خداوند به كسى
ستم روا دارد، نمىتوان يافت.
حکمت پارهاى از
شرور و ناملايمات زندگى دنيايى بر
بشر روشن نيست و او را ياراى رسيدن بدان نيست
كسانى كه از اين منظر به وقايع
جهان مىنگرند، خود را با چون و چراهاى مسئله
شرور درگير نمىكنند و مىكوشند تا به
حکمت و
فلسفه شرور راه يابند.
متکلّمان و
فیلسوفان از اين منظر پاسخهايى براى شبههها پيش كشيدهاند كه مهمترين آنها عبارتاند از:
شرور، از سنخ
عدم و
نیستیاند. نابينايى، ناشنوايى، ناتوانى، بيمارى و مانند آن، در حقيقت عبارتاند از نبود بينايى و شنوايى و توانمندى و سلامت. نيستى را در نظام
علّت و معلول نيازى به
علّت نيست و بدين سان، ناچار نيستيم آن را به
خداوند نسبت دهيم.
ریشه یابی پاسخ
هر چند ريشه اين پاسخ را مىتوان در انديشههاى
یونان قديم بازيافت،
حکمای مسلمان آن را پرورانيده و شكلى نو بدان بخشيدهاند و پژوهشهايى عالمانه دربارهاش سامان داده اند
().
شرور نسبىاند و
شرّمطلق در
عالم وجود ندارد؛ چنان كه
مولوی،
عارف نامدار
مسلمان به زبان
شعر گفته است:
زهر مار، آن مار را باشد حيات/ ليك آن مر آدمى را شد ممات/ پس بد مطلق نباشد در جهان/ بد به نسبت باشد اين را هم بدان
. ۳.
خیر و شرّ در
جهان به هم آميختهاند.
جهان، واحدى تجزيهناپذير است و اجزاى آن همانند اعضاى يك پيكرند. از اين رو، كنار رفتن برخى بخشها از آن، به نابودى ديگر بخشها مىانجامد؛ همان سان كه ابقاى آنها عين ابقاى همه است. نه تنها
عدمها از وجودها، و وجودهاى نسبى از وجودهاى حقيقى جدايى نمىپذيرند، وجودهاى حقيقى نيز از هم تفكيك نمىتوانند شد.
بنابر اين،
شرور هرگز از
خیرات جدا نمىشوند
هر چند
شرور فراوانى در
جهان يافت مى شوند،
خیرات بيش تر از آنهايند؛ زيرا اگر جز اين بود،
جهان روى به نابودى مىنهاد. پايدارى عالم طبيعت گواه بر فزونى خيرات است
شرور مقدّمه
خیراتاند.
سختیها، گرفتارىها،
مصائب و ... سهمى بنيادى در پرورش و تكامل علمى، عملى، معنوى و ...
انسان دارند.
شرور سه كاركرد سازنده دارند: يكى آنكه وجود
بدیها و
زشتیها در پديد آمدن مجموعه زيبايىهاى جهان ضرورى است. دوم آنكه
زیباییها، زيبايى خويش را وامدار زشتىهايند. سوم آنكه بدىها و زشتىها، مقدّمه خوبىها و زيبايىهايند.
قرآن کریم نيز بر اين حقيقت اشارت برده و فرموده است: «يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ»
اراده خداون د اوّلًا و بالذّات به
خیر تعلّق مىيابد و ثانياً و بالعرض به شرور. بدين سان، شرور، بالذّات، متعلّق
اراده الهى نيستند
امام خمینی با تفکیک خیرات و شرور ازیکطرف و تفکیک میان انتساب بالذات و بالعرض، در صدد تبیین درستی در مورد جایگاه شرور در نظام هستی میباشد و معتقد است افعال خیر، بالذات به خداوند منسوب بوده و بالعرض به بندگان انتساب دارند، همچنین افعال شر بالذات به بندگان منسوب بوده و بالعرض به خداوند انتساب دارند.
ایشان در اثبات استناد بالذات شرور به بندگان معتقد است خداوند صرف الوجود است و آنچه از صرف الوجود صادر میشود تنها وجود و کمال است.
از طرفی ماهیات امکانی در تمامی مراتب وجود منشا شرور و اعدام هستند و آنچه نقص و رذیله و شرّ است به عدم و تعین، برمیگردد و از لوازم ماهیت است و تمام شقاوتهای دنیا و آخرت و شرور این عالم و عالم دیگر از قصور ذاتی و نقصان خود موجودات است.
به باور ایشان عالم مادی و اقتضائات اختصاصی آن و ظرفیت محدود عالم مادی از یک سو و محدودیت حقایق مادی از سوی دیگر، سپس تزاحم شدیدی میان آنها شده است و در این میان، تحقق کمال برای یک موجود مادی، مستلزم سلب کمال از موجود دیگر است؛ لذا شروری که در
عالم طبیعت و نشئه ملک میباشد از تضاد بین موجودات و تنگنایی عالم دنیاست.
امام خمینی به پیروی از حکما، همه مصادیق شرور را ناشی از عدم وجود یا عدم کمال وجود میداند.
ازاینرو به اعتقاد امام خمینی اساساً صدور شرور و نواقص از
خدا امکان ندارد و وجودات امکانی با حقیقت ماهوی و حدّ امکانی خود، منشا شرور هستند.
تصوّر وجود
شرّ در
جهان، ناشى از
جزءنگری است. اگر كسى با ديد
کل نگر به
جهان نظر كند و اجزاى
جهان را جدا از يكديگر نينگارد، مجموعه آنها را
خیر محض مى داند
پارهاى از شرور ساخته و پرداخته
اراده انسانىاند؛ همانند
شرور اخلاقی، اقتصادى و حتى زيستمحيطى.
برخى وقايع كه آدمى آنها را خوش نمىدارد و در زمره
شرور بدانها مىنگرد،
شر نيستند؛ همانند
مرگ كه اگر پايان زندگى
انسان شمرده شود،
شرّ است و اگر تولّدى ديگر فرض گردد و دريچهاى براى ورود به جهانى فراختر و بهتر، خير محض است
.
•
پژوهشکده تحقیقات اسلامی،فرهنگ شیعه،ص۲۹۵-۲۹۷ • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.