شاخص قیمت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شاخص قیمت ( Price Index) یکی از اصطلاحات
علم اقتصاد و به معنای معیاری که براساس آن،
ارزش ثابت از
ارزش جاری تمیز داده میشود. دو روش اصلی برای محاسبه
شاخص قیمت وجود دارد:
شاخص لاسپیرز (Laspeyres) و
شاخص پاشه (Paasche). از
شاخص قیمتهای رایج میتوان به
شاخص قیمت مصرفکننده،
شاخص قیمت تولیدکننده،
شاخص بهای خرده فروشی،
شاخص کل بهای عمدهفروشی و
شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی اشاره کرد.
یکی از متغیّرهای مهم در
اقتصاد کلان سطح عمومی یا متوسط وزنی قیمتها است؛ که کاربردهای فراوانی دارد. در واقع چون در اقتصاد کلان با تعداد بسیار زیادی از کالاها و خدمات مواجه هستیم، ناچاریم با یک عدد، وضعیت همه قیمتها را بیان نماییم.
شاخص قیمت، معیاری است که براساس آن،
ارزش ثابت از
ارزش جاری تمیز داده میشود.
اصولا
شاخص، کمیّتی است که بهعنوان نماینده کمیّتهای همگن متعدد بهکار میرود و میتواند جهت و میزان تغییر کمیّتهای مورد نظر را در طول زمان نشان دهد.
عدد شاخص، رقمی است که تغییر نسبی قیمتهای
کالای مصرفی یا خدمات مشابه را در یک دوره و هر دوره دیگر، بهعنوان دوره مبنا نشان میدهد. معمولا دوره مبنا را به رقم صد ارائه میدهند.
به عبارت کلی
شاخص قیمت یعنی «بیان قیمت همه کالاها و خدمات به صورت یکجا، کمی و بدون واحد»
ظاهرا سادهترین راه این است که میانگین ساده همه قیمتها را بهدست آوریم. برای توضیح این مفهوم از یک مثال شروع میکنیم. فرض کنید که در
اقتصاد چهار کالا (برای سادگی) وجود داشته باشد و در یک کشور فرضی همین چهار کالا
تولید و
خرید و فروش شود. راه حل اولیه برای نشان دادن همه قیمتها با یک عدد، محاسبه میانگین قیمتها است.
P۱۳۹۰= ۱۰۰+ ۱۵۰۰+ ۱۰۰۰۰+ ۲۰۰۰۰/۴= ۷۹۰۰ریال
P۱۳۹۱= ۱۵۰+ ۲۰۰۰+ ۱۸۰۰۰+ ۳۵۰۰۰/۴= ۱۳۷۸۷ ریال
P۱۳۹۲= ۲۰۰+ ۳۱۰۰+ ۲۵۰۰۰+ ۵۵۰۰۰/۴= ۲۰۸۲۵ ریال
استفاده از راه حل اولیه میانگین قیمتها، اگر چه میتوان قیمت همه کالاها را با یک عدد نشان داد، اما این روش دچار اشکالاتی است:
اول اینکه در میانگینهای فوق، همه کالاها وزن یکسانی دارند و حال آنکه مقدار مصرف برنج در خانوارها بسیار بیشتر از خاویار است و باید وزن بزرگتری بهخود بگیرد.
دوم این که واحدهای اندازهگیری کالاها باهم همگن نیستند؛ یعنی برخی کالاها را به وزن، برخی را بهصورت عددی و بعضی دیگر را با لیتر اندازهگیری میکنند. در این صورت، باید کاری کرد که کالاها، میانگین واحد پولی نداشته باشند.
برای حذف این دو مشکل یک سال را به عنوان «
سال پایه» در نظر میگیریم. سال پایه یعنی سالی که در آن کشور، کمتر دچار تغییر و تحول شده باشد. به عبارت دیگر سالی که «
تورم حداقل باشد؛
بیکاری کم باشد،
رشد اقتصادی بالا باشد». البته بخاطر ایجاد کالاهای جدید و یا تغییر در مصرف برخی کالاها، سالهای پایه هر چند سال تغییر میبابد. با توجه به توضیحات اگر در مثال فرضی سال پایه ۱۳۹۰ باشد داریم:
(
شاخص قیمت ۱۳۹۰) P۱۳۹۰ به سال پایه ۱۳۹۰= ۱۰۰+ ۱۵۰۰+ ۱۰۰۰۰+ ۲۰۰۰۰/۱۰۰+ ۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰ =۱
(
شاخص قیمت ۱۳۹۱) P۱۳۹۱به سال پایه ۱۳۹۰=۱۵۰+ ۲۰۰۰+ ۱۸۰۰۰+ ۳۵۰۰۰/ ۱۰۰+۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰=۱/۷۴
(
شاخص قیمت ۱۳۹۲) P۱۳۹۱ به سال پایه ۱۳۹۰= ۲۰۰+ ۳۱۰۰+ ۲۵۰۰۰+۵۵۰۰۰/ ۱۰۰+۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰=۲/۶۴
عدد ۱. ۷۴ بدین معنی است که به طور متوسط قیمتها از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ حدود ۱. ۷۴ برابر شده است. این
شاخص قیمت بدست آمده اگرچه دو مشکل قبلی را رفع کرده است اما مشکل دیگری دارد و آن اینکه به همه کالاها یک وزن ثابتی داده است، در حالیکه برخی از کالاها برای ما مهمتر و با اهمیتتر است.
لذا باید وزن بیشتری داده شود و بلعکس. به عنوان نمونه در مثال فرضی وزن برنج و خاویار در
شاخص قیمت یکسان در نظر گرفته شد در حالیکه برنج اهمیت بیشتری در رندگی روزمره دارد. برای رفع این مشکل
قیمت پیشنهاد شده است کالاها در مقدار آنها ضرب میشود. البته نحوه در نظر گرفتن وزن (مقدار) کالاها باعث شده است که
شاخصهای مختلفی بیان گردد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میگردد.
انواع
شاخصهای قیمت عبارت است:
شاخص لاسپیرز (Laspeyers index) (L t): در این
شاخص، سبد مصرفی سال پایه (مقدار کالای سال پایه) به عنوان وزن کالاها در نظر گرفته میشود. جهت محاسبه این
شاخص، قیمت کالای مورد نظر در مقدار کالای سال پایه ضرب میشود.
L t =
i =۱، ۲، ۳،. . ،n
در مثال مورد نظر خواهیم داشت:
L ۱۳۹۱ =
مفهوم ۱۶۹: یعنی به طور متوسط قیمتها از ۱۰۰ در سال ۱۳۹۰ به ۱۶۹ در سال ۱۳۹۱ رسیده است. به عبارت دیگر اگر مصرف کنندگان بخواهند همان مقدار کالای سال ۱۳۹۰ را در سال ۱۳۹۱مصرف کنند، باید ۱. ۶۹ برابر بیشتر پرداخت کنند.
شاخص پاشه (Paasche index) (P t): در این
شاخص، سبد مصرفی سال مورد نظر (مقدار کالای سال مورد نظر) به عنوان وزن کالاها در نظر گرفته میشود. جهت محاسبه این
شاخص، قیمت کالای مورد نظر در مقدار کالای سال مورد نظر ضرب میشود.
لذا در مثال مورد نظر خواهیم داشت:
P t =
i =۱، ۲، ۳،. . ،n
P ۱۳۹۱ =
مفهوم ۱۶۹: یعنی به طور متوسط قیمتها از ۱۰۰ در سال ۱۳۹۰ به ۱۶۹ در سال ۱۳۹۱ رسیده است. به عبارت دیگر اگر مصرفکنندگان بخواهند سبد مصرفی سال ۱۳۹۱ را تهیه کنند در سال پایه (۱۳۹۰) ۱. ۶۹ برابر ارزش دارد.
۱: اگر فقط قیمت سال مورد نظر را داشته باشیم، میتوانیم
شاخص لاسپیرز را محاسبه نماییم؛ بخلاف
شاخص پاشه.
۲: تغییر الگوی مصرف بعضی کالاها در سال پایه که هم اکنون استفاده نمیشود در محاسبه
شاخص لاسپیرز مشکلاتی را ایجاد میکند؛ چرا که برخی از کالاهایی که در سال پایه استفاده میگردید اکنون دیگر جزء سبد مصرفی خانوارها نیست. در حالی که در محاسبه
شاخص لاسپیرز همچنان ترکیب کالاهای قبلی لحاظ میشود. البته برای رفع این مشکل از
شاخص پاشه استفاده میشود.
۳: از نظر تئوریک
شاخص لاسپیرز افزایش
قیمت را بیشتر از حد نشان میدهد. چون در این
شاخص، مقدار کالای سال پایه مد نظر است و با افزایش قیمت انسانها از مصرف آن میکاهند اما در این
شاخص آن را لحاظ نمیکنیم.
۴: از نظر تئوریک
شاخص پاشه کاهش قیمت را بیشتر از حد نشان میدهد. چون در این
شاخص، مقدار کالای سال مورد نظر، مدنظر است و با کاهش قیمت انسانها به مصرف آن در سال مورد نظر میافزایند در صورتی که مصرف همین مقدار کالا در سال پایه کمتر است.
شاخص فیشر (Fisher index) (F) در این روش بر خلاف دو روش قبل که کمیّتها در سالهای پایه و جاری در نظر گرفته میشد، میانگین هندسی
شاخصهای لاسپیرز و پاشه را محاسبه میکند. فرمول ریاضی روش فیشر بهصورت زیر است:
P t =
شاخص مارشال – اجورث (Marshall – Edgeworth index) که به صورت زیر محاسبه میشود:
M t =
شاخص مارشال و فیشر به واقیعت نزدیکتر است چون تقریبا میانگین حسابی و هندسی است. اما روش محاسبه آن هزینهبردارتر و سختتر است چون هم باید قیمت و هم مقدار کالاهای سال مورد نظر داشته باشیم.
شاخص قیمتها کاربردهای فراوانی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
بهعنوان یک متغیّر کلان اقتصادی، نشاندهنده چگونگی تغییرات سطح عمومی قیمتها است و بهصورت کمّی، وضعیت قیمتها را در سالهای مختلف باهم مقایسه میکند. این مورد امروزه از نظر هر جامعهای اهمیت خاصی دارد. این کاربرد برای محاسبه یک مقطع زمانی در ایران مناسب است.
استفاده از
شاخص قیمت میتواند متغیرهای کلان اقتصادی (مانند
تولیدهای اسمی) را به متغیرهای واقعی تبدیل کند. بدینصورت که متغیّرهای اسمی را به
شاخص قیمت تقسیم کرده و متغیر واقعی را بهدست میآوریم.
فرمول
شاخص قیمت در یک سال مورد نظر برابر است با نسبت هزینه کل
خرید یک دسته کالا در آن سال به هزینه همان دسته کالا در سال پایه است.
T = و T =
شاخص قیمتهای رایج عبارت است از:
شاخص کل
بهای عمده
فروشی نشاندهنده تغییرات قیمت کالاها در سطح تولیدکنندگان و فروشندگان عمده است؛ که از طریق جمعآوری اطلاعات قیمت عمده
فروشی از کارخانهها، عاملان
فروش عمده و قیمت کالاهای وارداتی در مرز کشور، محاسبه میشود.
شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی معیار سطح عمومی قیمتهای
خرده
فروشی است؛ یعنی تغییرات قیمت تعداد ثابت و معیّنی از کالاها و خدماتی که توسط خانوارهای شهری مصرف میشود.
شاخص بهای کالای مصرفی و نشاندهنده سطح زندگی خانوارها در کالاها و خدمات مصرفی در یک دوره مالی است. درصد تغییرات سالانه این
شاخص نرخ تورم را نشان میدهد.
شاخص قیمت تولیدکننده معیار سنجشی است از میانگین وزن مواد و کالاهای معیّن که در تولید، مورد استفاده قرار میگیرد. این
شاخص، بهعلت پوشش کالاها، شامل مواد خام و کالاهای نیمهساخته است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شاخص قیمت »، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۲/۰۸.