سیره عملی امام مهدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امام مهدی (علیهالسلام)، امام دوازدهم و آخرین امام
شیعیان اثنی عشری است که در
غیبت کبری به سر میبرد. به اعتقاد
شیعیان و بسیاری از
مسلمانان، آن حضرت بعد از ظهور، حکومت جهانی تشکیل خواهد داد. سیره عملی حضرت مهدی یکی از مباحث مهم
مهدویت بوده و در روایات زیادی از
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
امامان معصوم (علیهمالسلام) بیان شده است. در این مقاله به بخشهایی از سیره عملی امام مهدی در جنبههای گوناگون آن، اعم از فردی و اجتماعی، برای برقراری حکومت عدل جهانی پس از ظهور، پرداخته شده است.
«سیره» به معنای شیوه و چگونگی رفتار انسان در زندگی است.
زندگی شخصی امام مهدی، بسیار ساده و دور از تجمّل و اشرافیگری است. زندگی آن حضرت از نظر مادّی همانند زندگی پایینترین طبقات جامعه است.
روایات، امام زمان (علیهالسلام) را در این عرصه به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
حضرت علی (علیهالسلام) مانند دانستهاند.
آن حضرت لباس کمبها میپوشد و همانند مستمندان غذا میخورد.
این شیوه همه رهبران و انسانهای الهی است. آنان زندگی خویش را با نیازمندان و مستمندان همسان میکنند تا فقر و تنگدستی بر آنان گران نیاید و محرومیت از مواهب مادّی آنان را نیازارد.
برقرار ساختن حکومت عدل جهانی بیگمان با رنجها و سختیها همراه است و از اینرو، بنابر روایات حتی اصحاب امام زمان (علیهالسلام) نیز پیش از برپایی این حکومت الهی در دشواری و زحمت زندگی میکنند.
از روایات درباره جای سکونت حضرت مهدی (علیهالسلام) برمیآید که آن حضرت در
مسجد سهله سکونت خواهد گزید.
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در برابر
خداوند و جلال خداوند، فروتن است، همچون عقاب، به هنگامیکه بال خویش فرو گشاید و سر به زیرانداخته، از اوج آسمان فرو د آید. مهدی، در برابر جلال خداوند اینسان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلی است، و همه هستی او را در خود فرو برده است.
امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، عادل است و خجسته و پاکیزه. او ذرّهای از
حق را فرو نگذارد. خداوند
دین اسلام را به دست او عزیز گرداند... مهدی، همواره بیم خداوند را به دل، و به مقام تقرّبی که نزد خدا دارد مغرور نشود. او به
دنیا دل نبدد، و سنگی روی سنگ نگذارد. در حکومت او، به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حدّ خدایی جاری گردد.
مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، صاحب حشمت و
سکینه و
وقار است. مهدی جامههایی درشتناک پوشد، و نان جو خورد. علم و حلم مهدی از همه مردمان بیشتر است. مهدی، همنام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است (محمد)، و خُلق او، خُلق محمدی است. مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، در جهان، با مشعل فروزان هدایت سیر کند، و چونان صالحان زیست میکند.
به هنگام حکومت حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، آنچه هست، دوستی و یگانگی است، تا آنجا که هر کس هرچه نیاز دارد، از آن دیگری بردارد، بیهیچ ممانعتی.
در زمان حضرت مهدی،
مؤمنان در معاملات از یکدیگر سود نگیرند.
کینهها از دلها بیرون رود، و همه جا را آسایش و
امنیت فرا گیرد.
حضرت مهدی، بخشنده است، و بیدریغ، مال و خواسته، به این و آن دهد. نسبت به عمّال و کارگزاران و ماموران دولت خویش بسیار سختگیر باشد، و با ناتوانان و مستمندان، بسیار دل رحم و مهربان. «علامة المهدیّ، ان یَکُونَ شدیداً عَلَی العُمّال، جَواداً بِالمال، رَحیماً بِالمَساکین؛
» مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، در رفتار چنان است که گویی با دست خود، کره و عسل، به دهان مسکینان مینهد.
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، چونان
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) زندگی کند، نان خشک بخورد، و با پارسایی زندگی کند.
مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، حقّ هر حقداری را بگیرد و به او دهد؛ حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد، از زیر دندان انسان متجاوز و غاصب بیرون کشد، و به صاحب حق باز گرداند.
در راه اجرای حکم خدا و استقرار دین خدا، به سخن کسی گوش نداده و نکوهش احدی را نمیشنود.
چون مهدی قیام کند،
جزیه برداشته شود، و غیر مسلمانی نماند. او مردم را با شمشیر به دین خدا دعوت کند، هر کس نپذیرد گردن زند، و هر کس را سرکشی کند، خرد سازد.
مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، وارد شهر
کوفه شود، و هر
منافق و شکباوری را بکشد، و کاخها را ویران سازد، و ارتش مستقر در آنجا را از دم تیغ بگذراند. اینچنین، ظَلَمَه و اعوان ظلمه را بیدریغ بکشد، تا خدا راضی شود و خشنود گردد.
مهدی، مانع الزّکاة (کسانی که
زکات را پرداخت نمیکنند) را بکشد. زانی مُحْصِن را نیز بدون طلب
شاهد رَجْم کند.
زُرارة بن اعْیَن گوید: «از
امام محمدباقر (علیهالسّلام) پرسید: آیا قائم، با مردمان، مانند پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفتار کند؟ فرمود: هیهات، هیهات! پیامبر با ملایمت با مردم رفتار میکرد، و میکوشید تا
محبت مردم را، در راه دین، جلب کند و
تالیف قلوب نماید. اما قائم با شمشیر و قتل با مردم روبرو شود. خدا به او اینگونه امر کرده است که بکشد و توبهای از کسی نپذیرد. وای به حالِ کسی که با مهدی بر سر ستیز آید.
مهدی، فقط و فقط شمشیر بشناسد؛ او از کسی
توبه نپذیرد، و در راه اجرای حکم خدا و استقرار بخشیدن به دین خدا، به سخن کسی گوش ندهد، و نکوهش احدی را نشنود.
به هنگام حکومت مهدی(عجّلاللهفرجهالشریف)، حکومت جبّاران و مستبکران، و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان نابود گردد.
شهر مکه، قبله مسلمین، مرکز حرکت انقلابی مهدی شود. نخستین افراد قیامِ او، در آن شهر، گرد آیند، و در آنجا به او بپیوندند.
گسترانیدن عدل و داد از آرمانهای بنیادی امام زمان (علیهالسلام) است؛ همانسان که پیامبران آسمانی (علیهالسلام) نیز همواره در پی آن بودهاند.
احادیثی که از قیام امام زمان (علیهالسلام) سخن میگویند، همانقدر بر عدالت پای میفشارند که بر
توحید و مبارزه با
شرک.
دادگری، آشکارترین صفت نیک امام (علیهالسلام) است و بدینروی در برخی ادعیه از آن حضرت با عنوان «عدل منتظَر» یاد شده است و در روایتی آمده است که «امام موعود، آغاز و انجام عدل است.» بدین معنا که عدالت با آن حضرت به کمال و تمام میرسد.
کمتر حدیثی را درباره امام غایب (علیهالسلام) میتوان یافت که از یادکرد عدالت تهی باشد و اخبار در اینباره به سر حدّ تواتر رسیدهاند.
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، به نفوذ
یهود و
مسیحیت در جهان خاتمه دهد. از غار
اَنطاکیِّه،
تابوت سکینه را بیرون آورد، نسخه اصلی
تورات و
انجیل در آن است. و بدین گونه در میان اهل تورات با تورات، و در میان اهل انجیل با انجیل حکم کند، و آنان را به متابعتِ خویش فرا خواند. برخی به او بگروند.
با دیگران
جنگ کند، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی (چه از
اهل کتاب و چه از دیگر مسلکها و مرامها) باقی نماند، و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی، جز حکومت حقّه اسلامی و سیاست عادله قرآنی، در
جهان جریان نیابد. بدینگونه حکومت مهدی، شرق و غرب عالم را فرا گیرد.
حضرت عیسی (علیهالسّلام) از آسمان فرود آید، و پشت سر مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)
نماز گزارد، و فریاد زند که: «درِ
بیت المقدس را باز کنید! » در را باز کنند. در این میان،
دَجّال با هفتاد هزار یهودی مسلح پدیدار شود... و چون عیسی آهنگ کشتن دجال کند، دجال بگریزد. عیسی بگوید: من تو را با یک ضربت بکشم و چنین شود. او را بگیرد و بکشد. یهودیان در گوشه و کنار، و در پناه هر سنگ و درخت و جانور و چیز دیگری پنهان شوند. اما همه چیز به سخن آید و بانگ بردارد: ای بنده مسلمان خدا، اینجا یک یهودی است بیا و او را بکش.
و این چنین جهان از وجود یهودی پاک گردد. آری، چون
امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) قیام کند، زمینی نماند، مگر این که در آنجا گلبانگ محمدی: «اشهَدُ ان لا اله الاّ الله، وَ اشهَدُ انَّ مَحَمَّداً رَسولُ الله» بلند گردد.
در عصر ظهور، تربیت دینی و تربیت اخلاقی|اخلاقی مردم، زمینههای برپایی عدالت را در همه ابعاد فردی و اجتماعی فراهم میسازد. در روایتی از
امام رضا (علیهالسلام) درباره برپایی عدالت به دست امام زمان (علیهالسلام) آمده است:
«خداوند زمین را به دست او از هر ستمی میپیراید و از هر گونه کژی میزداید و... آنگاه که او خروج میکند، میزان عدل را میان مردم برمینهد و بدینسان، کسی نتواند به دیگری ستم روا دارد.»
این بدان معنا است که در روزگار ظهور، میزان و معیار عدالت مشخّص میشود و به دست مردم میافتد و زمامداران وظیفه خویش را میشناسند و مردم رفتار خود را به صلاح میآورند.
در روایتی دیگر آمده است که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «مهدی ثروت را عادلانه میان مردم تقسیم میکند و خدای متعال قلب امت اسلام را از بینیازی سرشار میکند و آنان را از عدالت خویش بهرهمند میسازد.»
بدینترتیب، رشد روحی و رشد عقلی مردم در آن عصر، زمینهساز عدالت جهانی میشود و قاطعیّت در اجرای احکام و قوانین عدالت محور اسلام نیز چاشنی آن میگردد و دادگری به هر خانهای پا مینهد.
چنان که در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) آمده است: «مهدی عدالت را به هر خانهای راه مینماید؛ همانسان که سرما و گرما به هر خانهای راه مییابد، و دادگری او همه جا را در بر میگیرد.»
و در روایتی از امام علی (علیهالسلام) آمده است: «بردهای نمیماند مگر مهدی او را میخرد و آزاد میکند و بدهکاری نمیماند مگر بدهیاش را میپردازد و حقی بر گردن کسی نمیماند مگر به صاحب حق باز میدهد و کسی کشته نمیشود مگر دیه او را میپردازد و کسی به کام مرگ نمیافتد مگر بدهی او را ادا میکند و... زمین را از داد پُر میسازد پس از آنکه از بیداد پر میشود.»
نشر دانش و تربیت انسان از نظر روحی و اخلاقی از اهداف پیامبران آسمانی و اولیای الهی (علیهالسلام) است.
روزگار ظهور، عصر تحقّق همه آرمانهای آسمانی است. دانش و تکامل روحی و اخلاقی انسان به نهایت خویش میرسد. این موضوع از مهمترین آرمانهای مهدوی (علیهالسلام) است که خود، زمینهای است برای وجود یافتن دیگر آرمانها.
در روزگار ظهور دولت مهدی، عیب و آفت از
شیعه برطرف گردد، و دلهای آنان چون پارههای پولاد شود. یک مرد، به نیرو، چون چهل مرد باشد. و حکومت و سروری روی زمین به دست آنان افتد.
از امام علی (علیهالسلام) نقل است که فرمود: «نهمین فرزند از نسل
حسین، قائم است. خدا به دست او زمین را از دانایی پُر میکند پس از آنکه از نادانی پر میشود.»
نیز از امام صادق (علیهالسلام) نقل کردهاند: «
دانش را ۲۷ جزء است. هرچه
پیامبران تاکنون آوردهاند، دو جزء است. چون قائم ما قیام کند، بیست و پنج جزء دیگر آشکار میگردد.»
در روایتی از امام باقر (علیهالسلام) آمده است: «چون قائم ما قیام کند، دست بر سر بندگان میگذارد و به برکت آن،
عقل آنان به کمال میرسد.»
زنان نیز در آن دوران در دانش دینی به مرتبت والایی میرسند؛ چنان که امام باقر (علیهالسلام) فرمود: «در زمان حکومت مهدی (علیهالسلام) به همه مردم حکمت و علم بیاموزند تا آنجا که زنان در خانهها با کتاب و
سنت پیامبر قضاوت کنند.»
جامعه اسلامی به برکت رهبری امام زمان (علیهالسلام) در عرصه اخلاق و رفتار میشکفد و در فضایل انسانی پیش میرود و بنابر روایات، کینهها از دلها برون میروند، بینیازی و بزرگواری در جانها مینشیند، خُلق و خوی مردم به کمال میرسد و یگانگی و برادری میانشان برقرار میگردد؛ چونان که اگر کسی نیازمند شود، از جیب برادر خویش برمیدارد و کسی او را باز نمیدارد.
در آن روزگار قدرت عقلی تودهها تمرکز یابد. مهدی، به تایید الهی، خردهای مردمان را به
کمال رساند، و در دل همگان فرزانگی پدید آورد.
جامعه انسانی در روزگار ظهور برای نخستین بار به گونهای بیهمتا بر عدالت و درستی استوار میشود و روایات بزرگان معصوم برای به تصویر کشاندن آن، به فراخور حال مخاطبان، حتّی از جزئیّات نظم و عدل اجتماعی روزگار حکومت جهانی امام زمان (علیهالسلام) سخن گفتهاند.
چون مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، درآید ـ پس از سختیها که افتد، و جنگها که رَوَد ـ
ظلم و ستم را براندازد، و سراسر زمین را از
عدل و داد بپا کند. هیچ جای در زمین باقی نماند، مگر اینکه از برکت عدل و
احسان او فیض برد و زنده شود، حتی جانواران و گیاهان نیز از این
برکت و عدالت و داد و نکویی بهرهمند گردند.
و همه مردم، در زمان مهدی، توانگر و بینیاز شوند.
در پارهای روایات آمده است که در آن زمان، پنجرههایی که به معابر عمومی باز شدهاند و برای مردم مایه زحمتاند، بسته میشوند و ناودانهایی که به راه مردم آب میریزند، از میان میروند.
در روایتی از امام باقر (علیهالسلام) آمده است: «چون قائم ظهور میکند، راههای بزرگ را توسعه میدهد و... مساجدی را که میان راه مردماناند، ویران میکند.
عدالت مهدی چنان باشد، که بر هیچ کس، در هیچچیز، به هیچگونه، ستمی نرود. نخستین نشانه عدل او آن است که سخنگویان حکومت او، در مکه، فریاد زنند: «هر کس نماز فریضه خویش را، در کنار
حجر الاسود و محل طواف، خوانده است، اکنون میخواهد
نماز نافله بخواند، به کناری رود، تا حق کسی پایمال نگردد، و هر کس میخواهد
نماز فریضه بخواند، بیاید و بخواند.»
هدف این روایات آن است که دقّت و جدّیّت امام (علیهالسلام) را در برقراری عدالت نشان دهند.
آنان که در حکومت عدل حضرت مهدی (علیهالسلام) وظیفهای بر عهده میگیرند، نمونههای راستی و دادگری و درستیاند و از قید امیال نفسانی و شهوتها رستهاند. حضرت مهدی (علیهالسلام) بر کارگزاران خویش بسیار سختگیر است و مراقب است تا مبادا به کژی و ناراستی گرایند.
همه اموال جهان، در نزد مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) گرد آید، آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین. آنگاه مهدی به مردمان بگوید: «بیایید! و این اموال را بگیرید! اینها همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آنها،
قطع رَحِم کردید و خویشان خود را رنجاندید، خونهای بناحق ریختید، و مرتکب گناهان شدید. بیایید و بگیرید!» پس دست به عطا گشاید، چنانکه تا آن روز کسی آنچنان بخشش اموال نکرده باشد.
در زمان مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، زمین محصول بسیار دهد، و مال و خواسته همی خرمن شود. هر کس نزد مهدی آید و گوید: «به من مالی ده!»، مهدی بیدرنگ بگوید: «بگیر».
مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، اموال را، به صورت مساوی، میان همگان تقسیم کند.
و کسی را بر کسی امتیاز ندهد.
مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، فریادرسی است، که
خداوند او را بفرستد، تا به فریاد مردم عالم برسد. در روزگار او، همگان، به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست یابند، حتی چهارپایان فراوان گردند، و یا دیگر جانواران، خوش و آسوده باشند. زمین گیاهان بسیار رویاند. آب نهرها فراوان شود. گنجها و دفینههای زمین و دیگر معادن استخراج گردد. در زمان مهدی، آتش فتنهها و آشوبها بیفسرد، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد، و جنگها از میان برود. مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، مردم جهان را، از آشوبی بزرگ و همهگیر و سردرگُم نجات بخشد. در جهان، جای ویرانی نماند، مگر آن که مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) آنجا را آباد سازد.
یاران قائم به سراسر جهان پا نهند، و همهجا قدرت را در دست گیرند. همهکس و همهچیز مطیع آنان شوند، حتی درندگان صحرا و مرغان شکاری، همه و همه، رضا و خشنودی آنان را بطلبند. شادی و شادمانی یافتن به این پیام آوردنِ دین و صلاح و عدالت، تا بدانجاست که قطعهای از زمین بر قطعهای دیگر مباهات کند که یکی از یاران مهدی بر آنجا پا نهاده است.
هر یک از یاران قائم، به نیرو، چون چهل مرد باشد، و دل آنان، مانندِ پارههای پولاد. اگر کوههایی از آهن بر سر راه آنان پیدا شود، آنها را بشکافند. یاران قائم، شمشیرهای خویش را بر زمین ننهند، تا اینکه خدای عزوجل راضی شود «لایَکُفُّونَ سُیُوفَهُم، حَتّی یَرْضَی اللهُ عزَّوَجلَّ.»
آری، هنگامیکه جهان را
فتنه و آشوب آکنده سازد، و همه جا را غارتگری و فساد و ستم بپوشد، خداوند مصلح بزرگ را بفرستد، تا دژهای ضلالت و
گمراهی را از هم فرو پاشد، و فروغ
توحید و انسانیت و عدالت را، در دلهای تاریک و سنگ شده، بتاباند.
و سرانجام، درباره سیرت اصلاحی مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، به سخنان
امام علی (علیهالسّلام) میرسیم، در «
نهج البلاغه» شهادت پدر، در حق پسر: «چون مهدی درآید،
هوا پرستی را به خدا پرستی باز گرداند، پس از آن که خدا پرستی را به هوا پرستی باز گردانده باشند. رایها و نظرها و افکار را به
قرآن باز گرداند. پس از آن که قرآن را به رایها و نظرها و افکار خود باز گردانده باشند... او عُمّال و کارگزاران را مؤاخذه کند. زمین آنچه را در اعماق خویش دارد برای وی بیرون دهد، و همه امکانات و برکات خویش را در اختیار او گذارد. آنگاه است که مهدی به شما نشان دهد که سیرت عدل کدام است، و زنده کردنِ کتاب و سُنّت چیست؟».
در قضاوتها و احکام مهدی، و در حکومت وی، سر سوزنی ظلم و بیداد بر کسی نرود، و رنجی بر دلی ننشیند. مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، بر طبق احکام خالص دینی (بدون توجه به آراء و افکار دیگران و فُقها و علمای مذاهب)، حکم و حکومت کند. مهدی، میزان عدل را، در میان مردم نهد، و بدینگونه هیچکس نتواند به دیگری ستمی کند.
مهدی، قضاوتی جدید آورد...
از موضوعاتی که روایات پرشماری درباره آن نقل شده است، چگونگی قضاوت امام زمان (علیهالسلام) میان مردم و حلّ مشکلات قضائی آنان است. شیوه قضاوت حضرت مهدی (علیهالسلام) با آنچه در نظامهای قضائی بشری مرسوم است، تفاوت بنیادی دارد.
آن حضرت (علیهالسلام) با شواهد و دلایل ظاهری قضاوت نمیکند؛ بلکه معیار قضاوت مهدوی، علم باطنی است.
امام (علیهالسلام) با دیدن هر کس، به درون او راه مییابد و میداند چه کس بر حق است و چه کس بر باطل. حضرت مهدی (علیهالسلام) از دانشی الهی بهرهمند است که از گذر آن حتّی میان
اهل کتاب به کتاب ایشان قضاوت میکند.
در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) نقل است: «قائم به حکم داوود و
آل داوود و
سلیمان داوری میکند و بینه طلب نمیکند.» نیز روایت است: «چون او قیام کند، میان مردم به حکم داوود و محمّد داوری میکند و نیازش به بیّنه نمیافتد. خداوند بدو الهام میکند و بر اساس علم خویش به داوری برمیخیزد و هر قومی را به آنچه پنهان میدارند، آگاه میسازد. دوست را از دشمن، به چهره باز میشناسد.»
شیخ مفید میگوید: «چون قائمِ آلِ محمد (علیهالسّلام) قیام کند، مانندِ
حضرت داود (علیهالسّلام)، یعنی بر حسب باطن، قضاوت کند، و بیهیچ نیازی به شاهد حکم دهد. خداوند حکم را به او
الهام کند، و او بر طبق الهام الهی حکم کند. مهدی، نقشههای پنهانی هر گروه را بداند و به آنان آن نقشهها را بگوید. مهدی، دوست و دشمنِ خود را، با نگاه، بشناسد.»
از برخی روایات برمیآید که امام (علیهالسلام) برای قضاوت نمایندگانی به این سوی و آن سوی جهان میفرستد و آنان با تعالیم و به یاری آن حضرت (علیهالسلام) از گونهای علم غیبی برخوردارند و در قضاوت از آن بهره میگیرند.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سیره عملی امام مهدی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۳/۳۱. •
پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص۲۸۷، انتشارات زمزم هدایت.