آیت الله حاج سید علی موسوی بهبهانی که از فقیهان برجسته به شمار میرود، در سال ۱۳۰۲ یا ۱۳۰۳ هـ . ق. در شهر بهبهان قدم به عرصه وجود نهاد. پدرش، آقا سید محمد بن سید علی، از نوادگان سید عبدالله بلادی بحرینی و از علمای بهبهان بود.
نیای بزرگ آیت الله سید علی موسوی بهبهانی از کشور بحرین بود. چگونگی مهاجرت این خاندان به بهبهان را چنین نوشتهاند: زمانی در منطقه بلاد (از روستاهای بحرین) گوهری از سلاله پاک رسول گرامی درخشید و فرزندی از نسل امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ دیده به جهان گشود و سید عبدالله نام گرفت. وی از خاندان «آل غریف» به شمار میرفت و نزد استادان عالی مقام حوزه علمیه بحرین بهره فراوان برد.
[۱].سیمای بهبهان، سید سیف الله نحوی، ص ۷۹، با اندکی تصرف.
خوارج در قرن ۱۱ هـ . ق. بر بحرین مسلط شدند. حاکمیت مستبدّانه آنان موجب اذیت و آزار علمای آن دیار شد. از این رو، عده بسیاری از استوانههای عظیم حوزه علمیه بحرین به کشورهای ایران و عراقمهاجرت کردند. سید عبدالله نیز همراه استادش، شیخ عبدالله بحرانی به سوی بهبهانمهاجرت کرد. او در حالی قدم به بهبهان نهاد که عالمی پرهیزکار و فقهی گرانمایه بود. شیخ یوسف بحرانی که از شاگردان این مرد بزرگ بود، دربارهاش مینویسد: «وی دانشمندی پرهیزگار، متقی، زاهد، عابد و یگانه مردی است که در عصر خویش، همتایی در تقوا نداشت و پس از وفات استادش ـ شیخ عبدالله بحرانی ـ عهدهدار امامت جمعه و جماعت شهر بهبهان گردید.»
وی ۷ سال در حوزه علمیه بهبهان، به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۳۸ هـ . ق. به درخواست گروهی از شاگردان ممتاز آیت الله سید محسن کوه کمری، برای سومین بار عازم نجف اشرف شد. بهبهانی پس از تهیه منزل، به ایران باز میگردد تا خانواده خود را نیز به نجف ببرد. بهبهانی همراه همسرش به سوی عراق حرکت میکند، امّا بیماری همسرش در رامهرمز که در مسیر راه بهبهان ـ اهواز قرار داشت، سبب شد تا برای معالجه همسرش در رامهرمز بماند. مردم رامهرمز با اصرار از وی خواستند تا در شهرشان اقامت کند و به ارشاد آنها بپردازد. او برای رفتن به عتبات عالیاتاستخاره کرد که خوب نیامد؛ لذا ماندگار شد. بهبهانی ۲۳ سال (۱۳۳۹ ـ ۱۳۶۲ هـ . ق.) در رامهرمز، به هدایت مردم پرداخت. و بیشتر مردم رامهرمز از وی تقلید میکردند.
وی در سال ۱۳۶۲ هـ . ق. برای چهارمین بار به قصد زیارتائمه ـ علیهم السلام ـ به عتبات عالیات مشرف میشود و بنا به درخواست آیت الله حسین طباطبایی قمی ـ که مرجع تقلید و رئیس حوزه علمیه کربلا بود ـ در کربلا اقامت گزید. او ۲ سال در حوزه علمیه کربلا، به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و بعد از آن، به نجف رفت. در همان آغاز ورود او به نجف، جمعی از فضلا و دانشمندان از وی درخواست نمودند تا تدریس را آغاز نماید، او نیز به تدریس خارج فقه پرداخت. توانایی علمی او چنان بود که یکی از فضلای باسابقه نجف اشرف پس از شرکت در درس او گفت: «چیز عجیبی است! مباحثی که آقای ... (یکی از فقیهان بزرگ نجف اشرف که استاد بلامنازع آن روز نجف بود) مدتها درباره آن بحث و بررسی نموده است، آقای بهبهانی با مختصر توضیحی و به بهترین وجهی آن را حل کرد.»
وی در سال ۱۳۸۶ هـ . ق. برای تغییر آب و هوا به اصفهان میرود. علما و مردم متدین اصفهان به او پیشنهاد نمودند که در اصفهان اقامت گزیند. از آنجا که خوزستان به وی احتیاج داشت و سرمای اصفهان در پاییز و زمستان برای وضعیت جسمانی او مناسب نبود، ناگزیر بنا میگذارد که بهار و تابستان را در اصفهان بماند و پاییز و زمستان را در خوزستان. این برنامه تا آخر عمر ایشان ادامه داشت.
[۳]. شرح حال،آثار و افکار آیت الله بهبهانی، علی دوانی، ص ۹۰.
مبنا و مکتب علمی ایشان بر اساس مکتب آقا شیخ هادی تهرانی استوار بود، که آن را ـ که عبارت بود از «قاعده مقتضی و مانع» از استاد علامهاش مرحوم آقا سید محسن کوه کمری تبریزی به ارث برده بود. او در علم صرف و نحو و معانی و بیان چنان مسلط بود که انسان را به یاد «ابن هشام» و «تفتازانی» میانداخت. وی در این علوم کتابها و مقالاتی به یادگار نهاده است. او در حدیث، تفسیر، رجال و درایه نیز استادی توانا بود. آیت الله بهبهانی فرمود: «مرحوم آقا شیخ هادی تهرانی عقیده داشت که اگر محصل سطح خواندهای، بر اساس مکتب فقهی و اصولی او، ۴ سال درست درس خارج بخواند، مجتهد مسلم خواهد شد. چون مبانی او بسیار روشن و فشرده و دور از زوائد بود. هدف آن مرحوم این بود که اهل فضل هر چه زودتر به عمق مطالب برسند و از عمر گرانبهای خود حداکثر استفاده را ببرند.»
[۴]. شرح حال،آثار و افکار آیت الله بهبهانی، علی دوانی، ص ۱۰۰.
ـ در نیمه دوم ۱۳۴۱ هـ. ش. رژیم پهلوی تصمیم گرفت انجمن ایالتی و ولایتی را در شهرها ایجاد نماید، ولی روحانیون به سبب مسائل خلاف شرعی که در این طرح گنجانیده شده بود، با این اقدام دولت به شدت مخالفت کردند. مراجع تقلید قم، امام خمینی (ره)، آیت الله بهبهانی و علمای طراز اول کشور با صدور اعلامیه و سخنرانی، به مخالفت با این طرح برخاستند. بعد از مدتها که مبارزات روحانیون و مردم اوج گرفت، رژیم پهلوی طرح انجمن های ایالتی و ولایتی را رها کرد. ـ در تاریخ ۲/۱/۱۳۴۲ (مطابق با ۲۵ شوال، سالروز شهادتامام صادق ـ علیه السلام ـ) مزدوران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه حمله کردند، که منجر به زخمی شدن و شهادت شماری از طلاب گردید. اعلامیههای زیادی از سوی مراجع تقلید، در محکومیت اقدام رژیم صادر گردید. آیت الله بهبهانی نیز به این عمل اعتراض کرد. ـ پس از دستگیری امام خمینی در سال ۱۳۴۲، شماری از علمای شهرستانها به عنوان اعتراض به دستگیری امام خمینی، در تهران اجتماع کردند. آیت الله بهبهانی نیز در این اجتماع شرکت داشت. چون وی مورد احترام خاصّ مراجع و روحانیون بود، جلسات زیادی از طرف مراجع و علما، در منزل محل سکونت ایشان تشکیل شد.
۱. مصباح الهدایة فی اثبات الولایة ۲. القواعد الکلیه فیما یبتنی علیه کثیر من معضلات مسائل الفقه و الاصول: جلد اول این کتاب در سال ۱۳۷۴ هـ . ق. و جلد دوم آن در سال ۱۳۸۰ هـ . ق در تهران انتشار یافت. ۳. «الاشتقاق» یا «کشف الاستار عن وجه الاسرار المودعه فی الروایه الشریفه»: درباره حدیث معروف ابوالاسود دُئلی راجع به مبدأ علم نحو و ادبیات زبان عربی به نقل از حضرت علی ـ علیه السلام ـ میباشد که در سال ۱۳۸۱ هـ . ق. در تهران چاپ شد. ۴. اساس النحو ۵. حاشیه عروة الوثقی: در سال ۱۳۹۰ هـ . ق. در قم چاپ شد. ۶. بیست پرسش و پاسخ آن: این کتاب مشتمل بر مسائل مختلف اعتقادی است و در سال ۱۳۹۰ هـ . ق. در قم چاپ شد. ۷. التوحید الفائق فی معرفه الخالق: این کتاب درباره کلام و حکمت الهی است و در سال ۱۳۸۰ هـ . ق. تجدید چاپ شد. ۸. مقالات حول مباحث الالفاظ : درباره علم اصول است و جلد اول آن در سال ۱۳۳۵ هـ . ق. در تهران چاپ شد.
[۶]. مجله نور علم، دوره چهارم، شماره سوم، ص ۵۰، و شرح حال، آثار و افکار آیت الله بهبهانی، ص ۱۲۵.
آیت الله سید علی موسوی بهبهانی در شب ۱۸ ذی القعده سال ۱۳۹۵ هـ . ق. در ۹۲ سالگی چشم از جهان فروبست. در اندک زمانی، خبر رحلت ایشان به سراسر ایران رسید و مردم از شهرهای مختلف در مراسم تشییع جنازه او در اهواز شرکت کردند. این مراسم چنان باعظمت برگزار شد که تعداد شرکت کنندگان را حدود ۱۰۰۰۰۰ نفر تخمین زدهاند. جسد مطهرش در قسمتی از دار العلمی که خود بنا نهاده بود و وصیت نموده بود که در آن جا دفن شود، به خاک سپرده شد.
[۸]. شرح حال، آثار و افکار آیه الله بهبهانی، ص ۱۲۰.