سیدعباس معصومی گراشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیة الله معصومی، در سال ۱۲۶۹ هـ.ق در گراش متولد شد و در خاندانی علمی، پا به عرصه وجود نهاد.
وی فرزند سید محمد بن سید معصوم جراشی موسوی بود و نسبش با چندین واسطه به
امام هفتم شیعیان، حضرت
امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ می رسد.
به نوشته
شیخ آقا بزرگ تهرانی، سید محمد، وكالت
میرزای بزرگ را در
لار بر عهده داشت
و از شاگردان
میرزای شیرازی به شمار می رفت.
آیة الله معصومی در
شهر گراش پا به عرصه وجود نهاد. او دوران طفولیت خود را با تربیتی دینی و مذهبی پشت سر گذارد و مراحل اولیه دانش اندوزی را نیز با آغاز خواندن و نوشتن، در زادگاه خویش آموخت.
دوازده سال داشت كه به همراه پدر كه وكیل مطلق
میرزای شیرازی بزرگ بود روانه
عراق شد.
در این سفر، آنها به
سامرا و
نجف رفتند و پس از
زیارت، پدر برای تحصیل فرزند خود با
میرزای شیرازی مشورت كرد و از وی پرسید:
«مرجعا! آیا این فرزند را به تحصیل بگمارم یا به كسب بپردازد؟»
آیة الله شیرازی، جانب تحصیل را ترجیح داده، از او می خواهد فرزند خود را، در راه
دین و
اسلام وقف كند و بدین ترتیب، سید عباس وارد حوزه علم و
فقه شد و زیر نظر خود
بزرگ ، شروع به تحصیل كرد.
او كه دارای استعدادی درخشان بود، به مدت چهل سال در
نجف اشرف و
سامرا و دیگر مراكز علمی
عراق ساكن شد، با جدیت تمام، به تحصیل پرداخت ونزد اساتیدی همچون
میرزای شیرازی،
خراسانی صاحب کفایه و
آیة الله میرزا حبیب الله رشتی به تحصیل پرداخت.
صاحب طبقات اعلام الشیعه تصریح كرده كه وی از شاگردان
میرزای بزرگ بوده است:
«سید عباس، فرزند سید محمد، فرزند سید معصوم لاری؛ پدرش كه وكالت میرزای بزرگ را در
لار داشت، در سال ۱۳۳۳ هـ.ق. در «گراش» از دنیا رفت. سید عباس از شاگردان میرزا بود...»
آیة الله معصومی با عارف سالك، مرحوم
سید مرتضی کشمیری معاشرت داشت و با آن
عارف وارسته و پرهیزكار همنشین بود. در همین زمینه،
شهید دستغیب داستان زیر را از
آیة الله کشمیری نقل كرده است:
«سید جلیل، جناب آقا
سید علی نقی کشمیری فرزند
صاحب کرامات باهره،
مرتضی کشمیری فرمود: شنیدم از فاضل محترم جناب آقای
سید عباس لاری كه فرمود: در اوقات مجاورت در
نجف اشرف برای تحصیل
علوم دینیه، روزی از
ماه مبارک رمضان، طرف عصر خواركی برای
افطار خود تدارك كرده، در حجره گذاردم و بیرون آمده، در را قفل كردم و پس از ادای
نماز مغرب و عشا و گذشتن از شب برگشتم؛ مدرسه برای
افطار كردن.
چون به در حجره رسیدم، دست در جیب نموده، كلید را نیافتم. اطراف داخل مدرسه را فحص كردم و از بعض
طلاب كه در مدرسه بودند، پرسش نمودم. كلید را نیافتم. به واسطه فشار گرسنگی و نیافتن راه چاره، سخت پریشان شدم. از مدرسه بیرون آمده، متحیرانه در مسیر خود تا به حرم می رفتم و به زمین نگاه می كردم.
ناگاه مرحوم
حاج سید مرتضی کشمیری اعلی الله مقامه را دیدم. سبب حیرتم را پرسید. مطلب را عرض كردم. پس با من به مدرسه آمدند. نزد حجره ام فرمودند: می گویند نام مادر موسی را اگر كسی بداند و بر قفل بسته بخواند، باز می شود. آیا جده ما
حضرت فاطمه ـ علیها السلام ـ كمتر از اوست؟ پس دست به قفل نهاد و ندا كرد «یا فاطمه» قفل باز شد»
آیة الله معصومی به پاس مجاهدات علمی و عملی چهل ساله اش، به اجازه «
اجتهاد مطلق» دست یافت و از استادش
آیة الله خراسانی رتبه فقاهت والا را دریافت كرد.
آخوند در تقریظی كه بر یكی از آثار او نگاشت، مقام علمی سید عباس را مورد تایید قرار داده، به بهترین نحو ممكن از وی تجلیل كرد. در این قسمت، آن چه را كه وی در حق آیهة الله معصومی نگاشته، می آوریم:
بسم الله الرحمن الرحیم
بحمدالله جناب نخبه العلماء العاملین و صفوه الفضلاء و سند المحصلین المجدین و سید المجتهدین، السید السند و المولی المعتمد، آقای سید عباس سلمه الله تعالی بكمال صلاح و تقوی آراسته و به لباس زهد و پرهیزكاری پیراسته و دارای جهات رشد و سداد است و بالغ مرتبه «اجتهاد» و قابل تصدی حسبیه و وظایف شرعیه از فتوی فرمودن و حكومت و فصل خصومت نمودن و امرش مطاع و حكمش لازم الاتباع. ارجوا من الله تبارك و تعالی ان یمتع المسلمین بطول بقاه، حرره الاحقر الجانی محمد كاظم خراسانی.
آیة الله معصومی با استفاده از خرمن علمی اساتید والا مقام، به یكی از بزرگان علمی و فقهی
نجف تبدیل شد و در بین اهل علم و دانایان قوم، به چهره ای شناخته شده تبدیل گردید. بسیاری از بزرگان، فقها و محدثین معاصر، از وی اجازه دریافت داشته اند كه از جمله می توان به
آیة الله مرعشی و
علامه سردار کابلی اشاره كرد. در این باره آمده است:
«برای پایه عملیه و فقهی آقا سید عباس، همین بس كه از
مشایخ اجازه علامه سردار کابلی بوده و همچنین صاحب رساله احكام علمیه مخطوط بوده است»
آیة الله مرعشی نجفی ـ
مرجع تقلید و بنیان گذار كتابخانه جهانی
قم ـ در نوشته ای منحصر به فرد، قائل است كه مرحوم معصومی علاوه بر
آخوند خراسانی، از مرحوم سید،
صاحب عروه نیز استفاده نموده است. وی می نویسد:
«علامه الزاهد السالك والسائر حجه الاسلام و المسلمین آیه الله السید عباس لاری قدس سره، از بزرگان علماء ارجمند بود. وی
فقه و
اصول را از دو مرجع بزرگ علمی،
آیة الله الکاظمین،
صاحب کفایه و
صاحب عروه فرا گرفت ـ
اصول از
مرحوم خراسانی و
فقه را از مرحوم
سید یزدی ـ و علاوه بر این، از انفاس قدسیه
علامه جمال السالکین،
سید مرتضی کشمیری نجفی به صورت مستمر بهره گرفت.
آیة الله مرعشی آنگاه چنین ادامه می دهد:
«كسانی چند از آیة الله معصومی
روایت می كنند كه یكی از آنها این نگارنده مسكین می باشد. این جانب دارای
اجازه روایت از آن جناب می باشم؛ در تمام آنچه كه از حضرت ائمه میامین نقل می كند...»
اما آن مرحوم كسی بود كه دارای خشیت از ذات خداوند متعال بود. در راه
امر به معروف و نهی از منکر، از ملامت هیچ ملامت گری نمی هراسید و پیوسته به این امر مهم مبادرت می ورزید. این عالم بزرگ، دارای نوشته ها و رسائلی در
فقه و
اصول و
کلام و
تفسیر و غیر آنها می باشد.
او علاوه بر
اجازه روایت، در خصوص حرز یمانی
مشهور به دعای «سیفی» و اوراد و اذكار دیگر نیز به من اجازه داده بود....
وقتی آیة الله معصومی از
نجف خارج شد، قصد داشت برای همیشه در زادگاهش اقامت نماید؛ اما به دنبال مخالفت وی با برخی نا آرامی ها در
شهر لار، بعضی از افراد صاحب نام و با نفوذ محلی وی را تهدید كردند و او مجبور به ترك وطن گردید. این عمل واكنش عالمان، روحانیون و
مراجع وقت را در پی داشت و از طرف
شهید شیخ فضل الله نوری و افراد دیگری، تلگراف هایی در حمایت از آیة الله معصومی صادر شد.
با نظر به این كه وی در
نجف دارای مقامی علمی و نفوذی معنوی بود و نزد مراجع و فقهای
نجف نیز شناخته شده بود، این تلگراف ها عمدتا در جهت حفظ شخصیت علمی و اخلاقی و پاسداشت جایگاه اجتماعی وی صادر شده، دارای ارزشی تاریخی می باشند.
هیچ كدام از این توثیق ها و سفارشات، در حفظ جان آیة الله معصومی موثر واقع نشد و سرانجام او گراش را به قصد
نجف ترك كرد.
وی چند سال پس از اقامت در
نجف اشرف، در زمان
مرجعیت آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی، به
کرمانشاه دعوت شد و به دستور
آیة الله اصفهانی به آن جا رفت. در گزارشی كه از مرحوم كیوان سمیعی در دست است، وی اشاره نموده كه آیة الله معصومی را در
کرمانشاه ملاقات كرده است؛ هر چند كه امكان استفاده از وی برایش مقدور نبوده است.
اوضاع سیاسی و اجتماعی
ایران ـ مقارن با حیات مرحوم آیة الله معصومی گراشی ـ دوره ای خاص و پر التهاب بود.
جنگ جهانی اول، دنیا را در كام خود فرو برده بود و بر اثر دسیسه ها و توطئه های
استعمار،
امپراتوری عثمانی كه در ظاهر قدرت سیاسی
اسلام را نمایندگی می كرد، فرو پاشیده بود.
ایران توسط
انگلیس تحت سلطه
رضاخان قرار گرفته بود. عراق دچار اختلافات داخلی بود و دیگر
کشورهای اسلامی نیز هر یك به نوعی با ضعف و اختلاف و نابسامانی های خاصی مواجه بودند. این عوامل هویت قومی، فرهنگی و دینی آنها را تهدید می كرد. در برابر تهاجمات بی پایان
استعمار انگلیس، تنها كانون
نجف و صدای مرجع بزرگ
میرزای شیرازی بود كه نسبت به عواقب بی توجهی به امور، مكررا هشدار می داد و همگان را به تیزبینی، آگاهی و حفظ وحدت و همدلی دعوت می كرد و پایداری در برابر اجانب و بیگانگان را یادآوری می نمود.
روی این اصل، مرجع فقید
شیعه،
آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی خطاب به علماء بلاد، و از جمله آیة الله معصومی بیانیه انقلابی پر محتوایی صادر كرد وطی آن همگان را به هشیاری فرا خواند. این بیانیه كه هم اكنون در خاندان معصومی نگهداری می شود، از جهت تاریخی یادآور اعتنای خاصی است كه
میرزای بزرگ به نیای بزرگ این خاندان داشته است.
آیة الله معصومی در
کرمانشاه شروع به تدریس و اقامه جماعت كرد؛ ولی اجل وی را مهلت نداد و در سال ۱۳۴۹ هـ.ق دار فانی را وداع كرد. رحمه الله علیه رحمه واسعه.
در برخی از منابع، تاریخ ارتحال و مدفن او این گونه ثبت شده است:
«آقا سید عباس، پس از عمری تدریس و تبلیغ در
کرمانشاه، در
اردیبهشت ۱۳۰۹ شمسی درگذشت و در گورستان قبر آقا، به خاك سپرده شد.»
سایت اندیشه قم