سید عبدالکریم لاهیجی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فقیه فرزانه و عالم جلیل القدر و مدرس ربانی آیتالله حاج سید عبدالکریم لاهیجی از فقیهان و متفکرات نامدار و برجسته ی قرن ۱۳ است که سالیان متمادی به عنوان یکی از برجستهترین عالمان و مدرسان تهران در مدارس علمیه، بویژه مدرسه ی مروی تهران به تدریس و تربیت و پرورش
طلاب و فضلا اشتغال داشت و نیز در
تهذیب نفس و صفای باطن و
سیر و سلوک معنوی، صاحب مقامات والایی بود.
متاسفانه از تاریخ ولادت و زمان هجرت از زادگاه، اجداد و مدت اقامت در
نجف اشرف و تاریخ مراجعت به ایران و تاریخ ازدواج و تعداد فرزندان این عالم بزرگوار، در هیچ کتابی سخن به میان نیامده است، ولی وجود پارهای شواهد و قرائن، مانند مطالعه ی زندگی استادان برجسته و معاصران و شاگردان وی و این که وی سالیان متمادی در جایگاه تدریس فقیه بزرگ حاج
ملاعلی کنی تهرانی تدریس میکرد و شاگردان برجسته و نامداری از
دانش بیکران وی بهره مند شدهاند، میتوان حدس زد که وی در بین سالهای ۱۲۲۵-۱۲۳۵ قمری در شهر عالم پرور لاهیجان پای به عرصه ی حیات گذاشته است. بدون تردید زادگاه این عالم بزرگوار، لاهیجان است و نیز بخشی از تحصیلات وی در همین شهر به انجام رسیده است.
صاحب قصص العلماءدر باب کرامات آقا
محمدباقر بهبهانی ، اسم پدر گرامی آیتالله سید عبدالکریم، مطلبی نقل کرده است. میگوید: خبر داد آن را به من عالم ثقه آقا سید عبدالکریم بن آقا سید زین العابدین لاهیجی که گفت که ما به عتبات عالیات تحصیل علم مینمودیم و در آخر زمان مرحوم آقا بهبهانی بوده و آقا به جهت کمال شیخوخیت و این که معمر شده بود، قوای او را بسیار فتور و ضعف داده، از تدریس دست کشیده ولیکن آقا خود مجلس درسی داشت که شرح لمعه را سطحی میگفت و ما چند نفر از بابت تیمن و تبرک به مجلس درس او میرفتیم.
درباره موقعیت علمی شهر لاهیجان بی مناسبت نیست که سخنان مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای، دامت برکاته، را ذیلا به عنوان تیمن و تبرک بیاوریم. معظم له فرمودند: «شهر لاهیجان، در مقاطع خاصی از تاریخ، شخصیتهای علمی عظیمی در ابعاد مختلف داشته، که متاسفانه حتی اکثر آنان برای مردم آن سامان نیزناشناخته ماندهاند.» .
حضرت آیت الله جوادی آملی نیز فرمودند: «استان گیلان در طول تاریخ مهد علم و عالم بوده و عالمان زیادی از این استان برخاستهاند که شاید بیشترین عالمان آن استان، از شهر عالم پرور لاهیجان، همانند حکیم
فیاض لاهیجی ، بوده است.» .
سید عبدالکریم باید دوران مقدمات و سطح را در زادگاهش سپری کرده باشد. برخی از معاصران وی همانند آیت الله
میرزا حبیب الله محقق رشتی که از مهمترین شاگردان
شیخ انصاری بودهاند نیز مقدمات و سطح علوم الهی را در لاهیجان سپری ساختهاند. در کتابخانه ی شخصی آیت الله
زین العابدین قربانی، نماینده ی ولی فقیه در استان گیلان، کتاب خطی وجود دارد که نویسنده ی آن عالم ربانی آیت الله
حاج سیدمهدی کیسمی است. ایشان در ابتدای کتاب درباره چگونگی ورود پدرش آیت الله حاج سید
احمد کیسمی (معاصران لاهیجی و محقق رشتی) به حوزه ی علیمه ی لاهیجانمی نویسد:
«هنگامی که پدرم وارد مدرسه ی علمیه شعربافان لاهیجان شد، جمعی از افاضل برجسته و متقی در آن مدرسه مشغول تحصیل بودند، از آن جمله مرحوم آیتالله میرزا حبیب الله محقق رشتی است که بعدها جزء مراجع تقلید عالم
تشیع گردید.» .
هر چند از تاریخ مهاجرت این عالم ربانی و از اساتید دوران مقدمات و سطح وی در کتب تراجم و رجالی مطلبی به ثبت نرسیده است، ولی نام وی در شمار شاگردان برجسته ی
شیخ الفقهاء و المجتهدین حاج
شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ قمری) به ثبت رسیده است.
وی همانند بسیاری از شاگردان
شیخ انصاری از محضر پرفایده ی آن فقیه والا مقام بهره مند گردید و خود نیز به مقام عالی
اجتهاد نایل گردیده است.
سید عبدالکریم لاهیجی علاوه بر بهره مندشدن از درس فقه و اصول
شیخ انصاری، به درس پرفایده و پربرکت عالم نامدار آیت الله سید
حسین حسینی کوه کمره ای معروف به
سید حسین ترک (متوفای ۱۲۹۹ قمری) شرکت جست و از وجود آن عالم ارزنده بهره مند گردید. فقیه والا مقام
شیخ انصاری مسایل احتیاطی خود را به سید
حسین کوه کمرهای ارجاع میداد. سید بعد از
شیخ انصاری مرجعیت آذربایجان را برعهده داشت و در سال ۱۲۹۹ قمری در
نجف رحلت کرد و در همان سرزمین پاک مدفون گردید.
آیتالله سید عبدالکریم لاهیجی در زمان حیات اساتید برجسته ی خود، آیات عظام
شیخ مرتضی انصاری و
سید حسین ترک کوه کمره ای به درجه ی اجتهاد نایل آمده است. از مدت اقامت وی در نجف اطلاعی در دست نیست، ولی آن چه مسلم است، این است که وی در زمان حیات
شیخ انصاری به تهران عزیمت کرد و در این شهر به طور دائمی اقامت کرد و به تدریس و اقامه ی جماعت و سایر وظایف شرعی اشتغال داشت.
تاریخ ورود سید عبدالکریم لاهیجی
به تهران به طور دقیق مشخص نیست، ولی علت مهاجرت وی در زمان حیات استاد والامقامش
شیخ انصاری از نجف به تهران این گونه بوده است: مؤلف محترم گنجینه ی دانشمندان حکایتی را نقل کردهاند که این جا به نقل آن میپردازیم:
«سید عبدالکریم لاهیجی از شاگردان طراز اول و بزرگ
شیخنا الانصاری و علامه سید
حسین کوه کمرهای و غیر آن دو بود. بعد از وصول به مقام عالی علم واجتهاد وفقه و سداد، بدون تودیع و خداحافظی با استادش
شیخ انصاری به تهران آمد و به طور ناشناس به در مغازه ی یکی از تجار خیر و پرهیزکار بازار، به نام مرحوم حاج ملاحاجی، والد مبرور آیت الله حاج
شیخ عباس حایری تهرانی میرود و به عنوان شاگردی مشغول کار میشود.
رفقای وی خدمت مرحوم
شیخ مرتضی انصاری می روند و از عزیمت او به تهران خبر میدهند. مرحوم
شیخ از این که او بدون ملاقات وی به ایران رفته، ناراحت میشود. فورا نامهای به علامه
حاج ملاعلی کنی تهرانی مینویسد و از مقامات علمی و ورع ایشان خبر میدهد و توصیه و تاکید میکند که حتما او را بیابد و از وجودش تقدیر و استفاده کنند.
بعد از وصول نامه به مرحوم علامه
ملاعلی کنی، او به انتظار آمدن سید عبدالکریم لاهیجی می نشیند و در صدد یافتن او میشود و عدهای از فضلا و غیره را مامور میکند که در مدارس و یا مسافرخانهها و غیره ایشان را پیدا کنند.
حدود شش ماه میگذرد و از او خبری نمیرسد. پس از شش ماه روزی مرحوم حاج ملاحاجی مذکور به آقا سیدعبدالکریم میگوید: به منزل حجةالاسلام حاج ملاعلی کنی برو و بگو چند
استخاره کنند و جواب آن را فورا بیاور.
آقای لاهیجی به منزل حاج ملاعلی کنی میآید در موقعی که حاجی بالای منبر مشغول تدریس هستند و جمع کثیری از علما و فضلا تهران سرتا پا گوش به بیانات حاجی میدهند. پس مرحوم سیدعبدالکریم لاهیجی دم در نشسته و گوش به درس حاجی میدهد و ناگاه اشکالی به نظرش رسیده ایراد میکند.
بعضی میگویند: آقا سید ساکت شو این جا جای حرف زدن نیست.
مرحوم حاج ملاعلی کنی می بیند اشکال وارد است. میفرماید: آقا ایرادش به موقع است. ما باید جوابی درست کنیم. مباحثه بین حاج ملاعلی و آقا سید عبدالکریم ادامه پیدا میکند. حاجی، ناچار درس را تعطیل و فکر میکند این آقا باید شخص بزرگ و عالمی جلیل باشد. پس میگوید: آقا اهل کجا هستی؟ میگوید: لاهیجان. نام شما چیست؟ میگوید: سید عبدالکریم.
مرحوم حاجی متوجه میشود که گم شده خود را یافته است. فورا از جا برخاسته و او را در آغوش میگیرد و معانقه میکند و به جای خود مینشاند و میگوید: آقا جان! نزدیک ۶ ماه است که در انتظار شمایم و استفسار کامل از او میکند.
مرحوم حاج ملاحاجی میبیند که شاگردش آقا سید عبدالکریم نیامد. تعجب میکند؛ زیرا، در این مدت سابقه نداشت او کاری را زود انجام ندهد. به گمان این که شاید منزل حاج ملاعلی را پیدا نکرده یا اتفاق دیگر روی داده، خود به منزل مرحوم حاجی میآید و میبیند آقا سید عبدالکریم بالای دست حاجی نشسته است. ناراحت میشود و با خود میگوید: چه سید بی ادبی است که بالای دست حاجی نشسته است! پس اشاره به او میکند که بیا پایین، آن جا جای تو نیست.
مرحوم حاج ملاعلی کنی
متوجه شده میگوید: حاج ملا حاجی چی به آقا اشاره میکنی؟
او میگوید: چون بالا دست شما نشسته است. آخر او، شاگرد حجره ی من است.
مرحوم حاجی میفرمایند: حاج ملاحاجی! این آقا مخدوم من و سید من و آقای من است. حاج ملاحاجی عذرخواهی میکند و دست آقا سید عبدالکریم و حاج ملا علی را میبوسد و عقب کار خود میرود. مرحوم حاج ملا علی کنی بعدا دختر خود را به او تزویج کرده و تدریس مدرسه ی مروی را که آن روز مرکز حوزه ی علمیه ی تهران بود و امامت جماعت آن جا را برعهده معظم له میگذارد.
مرحوم آقا سید عبدالکریم بیش از ۲۰ سال متصدی درس و امامت مسجد و مدرسه ی مروی بودند و صدها نفر از علمای بزرگ تهران از محضر وی استفاده و استغاثه کرده اند.» .
از این حکایت به خوبی روشن میشود که مرحوم آیتالله لاهیجی دچار فقر و فاقه و پریشانی بوده است. لذا به ایران عزیمت میکند و در تهران به صورت ناشناس مشغول کارگری و شاگردی میشوند.
سابقه ی تدریس این مجتهد پرآوازه، به دوران جوانی و زمانی که مشغول فراگیری مقدمات و سطح حوزه بود، باز میگردد. او پس از فتح قلههای فقاهت نزد
دانش وران حوزه ی نجف و کسب توان مندیهای فوق العاده به ایران بازگشت. در این زمان، اشتهار علمی وی به مرتبهای رسید که شرح حال نگاران او را یکی از آیات و مدرسین بزرگ در قرن ۱۳ معرفی کردهاند و در وصفش نوشتهاند:
«او از اعاظم علما و فقها و از جمله مدرسان محقق و اصحاب رای و تدقیق بود و جامع معقول و منقول و در اصول و فروع تبحر داشت. وی حدود بیست و چند سال در سمت مدرس زبده ی مدارس تهران، بویژه مدرسه ی مروی مشغول تربیت و پرورش شاگردان برجسته بودند. برخی از شاگردان و تربیت یافتگان مکتب علمی آن بزرگوار عبارتاند از:
۱ ـ علامه
شیخ آقا بزرگ تهرانی (مؤلف کتاب الذریعة)
آن بزرگوار در این باره مینویسد:
وی، بیست و چند سال در این سمت بود و در آن مدت عده ی زیادی از حوزه ی درسش برخاستند. من به خدمتش شرف یاب شدم و از علمش بهره گرفتم و در حلقات تدریسش حضور یافتم که شامل قسمتی از
قوانین و
فصول و ریاض و غیره میشد. این، قبل از تشرف من به نجف اشرف ما بین ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۳ بود.
۲ ـ آیت الله حاج
میرزا مهدی آشتیانی (متوفای ۱۳۷۲ قمری)
این فیلسوف بزرگ در سال ۱۳۰۶ قمری در خاندان علم و فضیلت متولد شد و علوم و معارف را در تهران در نزد بزرگانی همچون آقا سید عبدالکریم لاهیجی و
شیخ فضل الله نوری و
آخوند ملا عبدالرسول مازندرانی وآقا
شیخ مسیح طالقانی و... تکمیل کرد و خود نیز در علومی مانند فقه، اصول، ریاضی، طب، علوم عقلی مقامی ممتاز داشت. آن بزرگوار به مدت ۳۰ سال در
مدرسه سپه سالار و سایر مدارس تهران تدریس داشت و اغلب به تدریس علوم عقلی اشتغال داشتهاند و جمعی از برجستگان معاصر در علوم عقلی از شاگردان و تربیت یافتگان مکتب علمی آن بزرگوار به شمار میآیند.
وی در نهم شعبان ۱۳۷۲ قمری دار فانی را وداع و در جوار کریمه ی اهل بیت
حضرت فاطمه معصومه ، سلاماللهعلیها ، به خاک سپرده شد.
۳ ـ آیت الله حاج
شیخ محمدرضا تنکابنی (متوفای ۱۳۸۵ قمری)
وی در سال ۱۲۸۲ قمری در رامسردیده به جهان گشود. پدر و مادرشان را در همان اوان طفولیت از دست دادند. تحت اشراف و سرپرستی عمههای خود تحصیلات علوم دینی را در زادگاهش آغاز کردند و بعد از طی مراحلی، وارد نجف اشرف گردیدند و از محضر آیات عظام میرزا حبیب الله رشتی و حاج میرزا خلیل تهرانی و حاج آقا رضا همدانی و ملا عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی بهره مند شدند.
با اخذ گواهی نامههای
اجتهاد در سال ۱۳۱۹ قمری وارد
تهران شدند و مشغول وظایف شرعی از قبیل تدریس و
امامت جماعت و حل و فصل دعاوی و رسیدگی به سایر امور شرعی و عرفی و. . گردیدند.
وی شاگردان فراوانی را تربیت کردند.
مفتخر به دامادی سید عبدالکریم لاهیجی بودند. نیز در جایگاه
امامت و تدریس استاد و ابوالزوجه خود، یعنی در مدرسه ی فیلسوف الدوله رشتی اشتغال ورزید.
مرحوم تنکابنی در سن ۱۰۳ سالگی در سال ۱۳۸۵ قمری مطابق با ۲۱ فروردین ۱۳۴۵ شمسی در تهران رحلت کردند.
پیکر پاکش بعد از تشیع باشکوهی به نجف اشرف منتقل شد و در وادی السلام مدفون گردید.
وی پدر گرامی حضرات آقایان آیت الله
شیخ ابوالقاسم فلسفی و
حجةالاسلام حاج شیخ محمدتقی فلسفی واعظ شهیر و آیت الله
میرزا علی فلسفی تنکابنی اند
۴ ـ حضرت آیت الله حاج
شیخ محمد حسین تنکابنی (متوفای ۱۳۶۷ قمری)
این عالم جلیل القدر در سال ۱۲۸۰ قمری در رامسر متولد شد. وی به اتفاق برادر کوچک ترش آیتالله حاج
شیخ محمدرضا تنکابنی، مراحل تحصیلی خود را در زادگاهش آغاز و بعد از مدتی رهسپار
نجف اشرف گردیده و از محضر درسی آیات عظام
میرزای رشتی و
آخوند خراسانی و
حاج آقا رضا همدانی و سایر بزرگان نجف اشرف بهرههای فراوانی بردند. آن گاه به
تهران مهاجرت کرده و علاوه بر تلمذ در نزد بزرگان تهران، همانند میرزا
محمد حسن آشتیانی و میرزا عبدالکریم لاهیجی و... خود، نیز از مدرسان بزرگ حوزه ی علمیه ی تهران به شمار میآمد.
حجةالاسلام فلسفی واعظ که داماد محترم آن بزرگوار بودند، درباره ی ایشان میگوید: «مرحوم عمویم آیت الله حاج
شیخ محمدحسین تنکابنی ، رضوان الله تعالی علیه، یکی از زهاد و اوتاد زمان بودند. ایشان یکی از چهار نفر وکلای تام الاختیار مرحوم آیتالله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی در تهران به شمار میرفتند.
مرحوم عمویم در مسجد همت آباد در ابتدای خیابان خراسان نزدیک راه آهن سابق تهران ری، امام جماعت بودند. منزل ایشان هم در اول همان خیابان خراسان بود.
آن مرحوم در مقام
زهد و
تقوا، معروف تر از سه نفر آقایان دیگر بود؛ یعنی، واقعا مردی بسیار محتاط و منزه به شمار میرفت. به مرحوم عمویم وجوه زیادی ارجاع میشد. ایشان هم در مصرف آن، کمال دقت را داشت و مصارف زندگی شخصی ایشان از طریق نوشتن اسناد وکالت نامه و خرید و فروش و معاملات و وصیت نامه و... تامین میشد. با حق الزحمه آن، امرار معاش میکردند. این در حالی بود که در زمان رحلت آیتالله اصفهانی، ایشان چند هزار تومان وجوه شرعی را در اختیار داشتند.
۵ ـ حاج
شیخ محمدحسین تنکابنی ۹ شوال ۱۳۶۷ قمری برابر با یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۲۷ شمسی به رحمت خدا پیوست در جوار حضرت عبدالعظیم، علیهم السلام، به خاک سپرده شد.
۶ ـ
شیخ احمد آل آقا کرمانشاهی (متوفای ۱۳۷۹ قمری)
وی در سال ۱۲۹۱ قمری در تهران متولد شد و تحصیلات خود را در خدمت اساتید عصر سید عبدالکریم لاهیجی و
ملا محمد آملی و
شیخ علی نوری و
شیخ حسن نهاوندی و میرزا
حسن کرمانشاهی ومیرزا هاشم اشکوری و
شیخ محمد قوچانی به پایان رسانید و خود نیز در مدرسه ی مروی و مدرسه ی سپهسالار تدریس میکرد.
۷ ـ
سید حسن رضوی قمی (متوفای ۱۳۵۲ قمری)
وی از علمای برجسته ساکن تهران بود. در حدود سال ۱۲۸۳ قمری در
قم متولد شد. پس از آموختن مقدمات به تهران رهسپار شد و از محضر علامه سید عبدالکریم لاهیجی در حکمت و
فلسفه بهره مند گردید آن گاه به
نجف اشرف عزیمت و از محضر آیات آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی استفاده ی شایان برد.
مجددا به تهران مراجعت کرد و در مدرسه ی صدر، به تدریس
فقه و
اصول اشتغال ورزید.
وی در سه شنبه ۹ ربیع الثانی ۱۳۵۲ قمری رحلت کرد. پیکر پاکش به قم منتقل شد و در یکی از حجرات صحن بزرگ دفن گردید.
۸ ـ
میرزا حسن آشتیانی (متوفای ۱۳۷۰ قمری)
میرزا
حسن فرزند
میرزا ابراهیم معتمد السلطنه و نوه ی میرزا
محمد قوام الدوله
آشتیانی ملقب به «وثوق الدوله» متخلص به «ناصر» از نخست وزیران با فضل ایران بود.
وی در ربیع الاول ۱۲۹۲ قمری در تهران پا به عرصه ی گیتی نهاد.
ادبیات را در نزد
میرزا محمد گلپایگانی و علوم نقلی را در نزد
سید عبدالکریم لاهیجی و علوم عقلی را در نزد ملا علی نوری و
میرزا هاشم اشکوری در مدرسه ی مروی به پایان برد.
میرزا
حسن در سال ۱۳۱۳ قمری به همراه پدر خود به ملاقات ناصرالدین شاه قاجار رفت و لقب «وثوق الدوله» را از او دریافت داشت و منصب «استیفای آذربایجان» را بر عهده گرفت.
سایر مناصب سیاسی او عبارت است از: وزیر عدلیه ۱۳۲۷ قمری؛ وزیر عدلیه ۱۳۲۸قمری؛ وزیر داخله ۱۳۲۹قمری؛ وزیر خارجه ۱۳۲۹قمری؛ وزیر دادگستری ۱۳۴۵قمری؛ ریاست فرهنگستان ایران۱۳۱۴شمسی؛ نمایندگانی مجلس شورای ملی در دوره ی اول، دوم، ششم، هفتم. وی در سال ۱۳۷۰ق، بهمن ۱۳۲۹ شمسی در تهران درگذشت و پیکرش در قم دفن گردید.
۹ ـ
شیخ محمدکاظم صادقی (متوفای ۱۳۸۵ قمری)
وی فقیهی جلیل القدر و جامع کمالات معنوی در معقول و منقول و صاحب اطلاعات وسیع در تفسیر و تاریخ و کلام بود. بعد از تحصیلات ابتدایی در زادگاهش فومن به تهران عزیمت کرد. سطوح عالی
فقه و
اصول و حکمت و کلام و ریاضی را نزد بزرگانی چون
میرزای جلوه و آقا سید عبدالکریم لاهیجی و میرزا هاشم اشکوریو... آموخت سپس به نجفاشرف رفت و از محاضر بزرگانی مانند نایینی و عراقیو اصفهانی فیض وافر برد و با اجازات اجتهاد به زادگاهش برگشت.
علاوه بر تدریس به خدمات دینی و اجتماعی پرداخت و در سال ۱۳۸۵ قمری رحلت و در حریم مقدس حضرت ثامن الائمه، علیه السلام، دفن گردید.
۱۰ ـ
شیخ عباس لاهیجی (متوفای بعد ۱۳۱۰ قمری)
۱۱ ـ سید صادق تنکابنی (متوفای ۱۳۳۲ قمری)
۱۲ ـ سید مهدی تنکابنی فرزند ارشد سید صادق تنکابنی که به گفته ی علامه طهرانی از بزرگان فضلا بود و قبل از پدر، وفات کرد.
۱۳ ـ
محمد حسین قزوینی تهرانی
۱۴ ـ آیت الله حاج
شیخ مهدی مازندرانی (متوفای ۱۳۷۸ قمری)
این عالم جلیل القدر در سال ۱۳۰۱ قمری در بابل متولد شد و مقدمات علوم دینی را در زادگاهش فرا گرفت. آن گاه راهی تهران شد و در مدرسه ی صدر مستقر گردید. از محضر اساتید بزرگ تهران استفاده برد.
آن جناب، اصول را نزد آیه الله سید عبدالکریم لاهیجی و فقه را نزد شهید بزرگوار
شیخ فضل الله نوری و فلسفه را نزد حضرات
میرزا حسن کرمانشاهی و
میرزا هاشم اشکوری و
میر شهاب الدین شیرازی، به خوبی فرا گرفت.
به همراه تحصیل به تدریس پرداخت و شاگردان برجستهای را در دامن پرمهر خویش پرورش دادند.
عمری را با قناعت و فقر و نداری و توکل بر خدا سپری ساخت. کرسی تدریس ایشان در حوزه ی علمیه ی قم از بزرگترین و پرجمعیتترین کرسی تدریس به شمار میرفت. وی هم چنین از مریدان دل باخته ی استاد بزرگوارش
شیخ فضل الله نوری بودند و همواره بر مصایب وارده بر آن استاد والامقام، اشک میریختند.
این روحانی پارسا در ۱۰ جمادی الثانی ۱۳۷۸ قمری در سجده ی دوم از رکعت دوم نماز عصر، جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکرش باشکوهی خاص تشییع و بعد از اقامه ی نماز از سوی آیتالله العظمی بروجردی، در قبرستان
شیخان به خاک سپرده شد.
۱۵ ـ آیتالله حاج
شیخ باقر معزالدوله تهرانی (متوفای ۱۳۲۰ قمری)
حاج
شیخ باقر فرزند
محمد رفیع طهرانی عالمی بزرگوار و از اعاظم و افاضل دانشمندان و مدرسان تهران بود. در حدود سال ۱۲۶۹ قمری در تهران متولد شد. پس از طی مقدمات و سطوح، از اکابر زمان مانند میرزا
محمد حسن آشتیانی و سید عبدالکریم لاهیجی و دیگران استفاده کرد تا به مقام منیع اجتهاد و فقاهت نایل شد.
در مدرسه ی مروی به تدریس پرداخت و جمعی از فضلا از خرمن
دانش و ادبش بهره مند شدند.
در تهرانبه وظایف شرعی و خدمات دینی و ترویج احکام دین و تربیت و پرورش طلاب پرداختند.
در سال ۱۳۳۰ قمری رحلت کرد و در جوار مقبره ی استادش علامۀ لاهیجی دفن گردید.
۱۶ـ آیتالله حاج
شیخ احمد خندق آبادی وی فرزند حاج ملا
محمد کاشانی، الاصل و از اجله ی دانشمندان و علما تهران و سرسلسله ی خندق آبادیهای تهران است. از رجال علم و
دانش و مراجع نامدار زمان خود بود. امضا و قضاوت هایش مورد قبول ملت و دولت و دوائر قضایی بود. وی از برجستهترین شاگردان مرحوم لاهیجی بود. قبرش نیز در جوار قبر استادش قرار دارد.
۱۷ ـ آیتالله
حاج آغا بزرگ هفت تنی وی در تهران متولد شد. تحصیلات خود را در نزد آیات
شیخ فضل الله نوری و سید عبدالکریم لاهیجی و ملاعبدالرسول تهرانی به پایان رسانید. خود از اکابر علمای تهران بود. چون در محله ی هفت تن در انتهای بازار مسگرهای تهران، منزل داشت، معروف به «هفت تنی» گردید.
این عالم بزرگوار و عالم زاهد ربانی از ائمه ی جماعت مسجد جامع طهران و مقام علم و عمل والایی داشت.
۱۸ ـ آیتالله حاج
سید محمدتقی تهرانی (متوفای ۱۳۴۹قمری)
فرزند عالم ربانی حاج سید عزیزالله حسینی تهرانیاست. عالمی فاضل و صالحی متقی و از شاگردان علامه لاهیجیدر مدرسه ی مروی بود. آن بزرگوار سید جلیل القدر و النفس و رقیق القلب و کثیر البکاء و علاقه ی وافری به احیای شبهای جمعه و قرائت دعای شریف کمیل و حال معنوی خاصی داشت.
وی در سال ۱۳۴۹ قمری رحلت کرد و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنیدفن گردید.
۱۹ ـ سید
محمد فرزند علامه سید ریحان الله کشفی دارایی بروجردی
در سال ۱۲۹۲ قمری در بروجردمتولد شد. درکودکی به همراه والدش به تهرانآمد. سطوح فقه و حکمت را در نزد سید عبدالکریم لاهیجیاستفاده کرد و به وظایف دینی اشتغال ورزید تا این که در سال ۱۳۵۳ قمری رحلت کرد و در حریم پاک عبدالعظیم
حسنی، علیه السلام، دفن گردید.
۲۰ ـ میرزا جعفر آشتیانیبرادرزاده و داماد آیتالله سید
محمد حسن آشتیانیرهبر نهضت مشروطیت
۲۱ ـ حاج
شیخ مرتضی زاهد «حمام گلشنی» (متوفای ۱۳۷۲ قمری)
شیخ مرتضی زاهددر سال ۱۲۴۷ شمسی در تهران متولد شد. درسهای خود را در مدرسه ی مروی و نزد فضلای تهران به اتمام رسانید. مهمترین اساتید تاثیرگذار وی عبارتاند از: سید عبدالکریم لاهیجی و
شیخ فضل الله نوری.
این عالم بزرگوار همه ی عمر شریف خود را به
وعظ و ارشاد و هدایت مردم تهران، به
تهذیب و
تزکیه نفس سپری ساخت.
کرامات زیادی را به وی نسبت میدهند و در سیر و سلوک و مراحل والای عرفانی، موقعیت ممتازی داشت. به عقیده ی حجةالاسلام
شیخ محمدعلی جاودان ، از نوادگان آن مرحوم، مرحوم
شیخ مرتضی زاهد، سالیان متمادی علاوه بر فراگیری علوم رسمی حوزوی، از مقامات والای عرفانی استادش سید عبدالکریم لاهیجی بهرهها برده است. به عبارت روشن تر این دو بزرگوار رابطهای معنوی و سلوکی نیز باهم داشتهاند.
شیخ محمدعلی جاودان میگوید:
«اصولا بزرگان اهل معرفت و کمال تهران، آقای لاهیجی را بسیار بزرگ میشمردند و نهایت ارادت را به ایشان داشتند. بعضی از ثقات و علما، آن بزرگوار را از متشرفین خدمت حضرت ولی عصر، عجل الله تعالی فرجه الشریف، میدانستند. مرحوم زاهدبا همه سجایای علمی و اخلاقی، خودش را فقط یک واعظ و روضه خوان ساده میدانست و از هر گونه فضل و
دانشی به شدت پرهیز میکرده است. حتی منبرها و روضه هایش را هم از روی کتاب برای مردم میخواند.
شیخ مرتضی زاهددر سال ۱۳۳۱ شمسی برابر با ۱۳۷۲ قمری در تهران دارفانی را وداع گفت. پیکر پاکش به کربلامنتقل شد و در صحن مطهر قمر بنی هاشم علیه السلام، به خاک سپرده شد.
۲۲ ـ حاج
شیخ علی اصغر هزار جریبی مازندرانی آن مرد بزرگ، تمام اوقات خویش را به خدمت دین مصروف داشت. او به غیر از تدریس و تهذیب نفس، منبر و اقامه ی جماعت، بر اغلب کتابهای درسی فقه و اصول و حکمت، به صورت عالمانه و حکیمانه، حاشیه و تعلیقهای نوشتهاند:
۱ ـ حاشیه بر الفصول الغرویۀ فی الاصول الفقهیة
مرحوم
شیخ محمد حسین حائری (متوفای ۱۲۵۴ قمری) با پدید آوردن این کتاب که از مهمترین کتابهای مطرح در عرصه ی اصول فقه است، نام خود را جاودانه ساخت و مشهور به «صاحب فصول» گردید. در نیمه ی اول سده ی دوازدهم هجری، سه کتاب اصولی مهم نگارش یافت: ۱ ـ
هدایة المسترشدین شیخ محمد تقی اصفهانی ؛ ۲ ـ
قوانین الاصول شیخ ابوالقاسم قمی (میرزای قمی)؛ ۳ ـ
الفصول (
شیخ محمد حسین حائری).
این اثر علمی که از سال ۱۲۳۲ قمری انتشار یافت، مورد عنایت
دانش پژوهان
علم اصول قرار گرفته و حواشی و تعلیقههای زیادی بر آن نوشته شده است.
شیخ آقا بزرگ به پارهای از آنها اشاره میکند. یکی از آن حواشی، الحاشیه سید عبدالکریم لاهیجی است.
آن بزرگوار میگوید: «من حاشیه بر این کتاب را از اول تا مبحث دلالات نوشتم که به حدود هزار بیت میرسید. اگر همه را مینوشتم زائد بر ۲۰ هزار بیت میشد.» .
۲ ـ حاشیه بر
قوانین الاصول میرزای قمی ۳ ـ حاشیه بر
ریاض المسائل سید علی طباطبایی ۴ ـ حاشیه بر کتاب
الروضةالبهیة شهید
مناسبت است که به نام برخی از عالمان نامدار معاصر دوران آیتالله سید عبدالکریم لاهیجی نیز اشاره شود:
میرزا حبیب الله رشتی (متوفای ۱۳۱۲ قمری)
۱ ـ
میرزا محمد حسن شیرازی (متوفای ۱۳۱۲ قمری)
۲ ـ
حاج ملا علی کنی تهرانی استاد و ابوالزوجه وی (متوفای ۱۳۰۶ قمری)
۳ ـ حکیم
ملا علی مدرس زنوزی (متوفای ۱۳۰۷ قمری)
۴ ـ حکیم
میرزا ابوالحسن جلوه (۱۳۱۴ قمری)
۵ ـ ملامحمد معروف به
فاضل ایروانی (متوفای ۱۳۰۶ قمری)
۶ ـ
ملامحمد جعفر مجتهد تهرانی (متوفای ۱۳۱۳ قمری)
۷ ـ
میرزا محمدحسن آشتیانی (متوفای ۱۳۱۹ قمری)
۸ ـ
حاج ملا محمد اشرفی مازندرانی (متوفای ۱۳۱۵قمری)
۹ ـ
سید جمال الدین اسدآبادی (متوفای ۱۳۱۴ قمری)
۱۰ ـ
میرزا محمدحسن آشتیانی (متوفای ۱۳۱۹قمری)
۱۱ ـ محدث عالی مقام
میرزا حسین نوری مازندرانی (متوفای ۱۳۲۰ قمری)
۱۲ ـ
شیخ محمد طه نجف (۱۳۲۳ قمری)
۱۳ ـ
ملامحمد فاضل شربیانی (متوفای ۱۳۲۲ قمری)
۱۴ ـ
حاج شیخ محمدحسن مامقانی (۱۳۲۳قمری)
۱۵ ـ
حاج آقا رضا همدانی (۱۳۲۲ قمری)
۱۶ ـ
ملا علی نهاوندی (متوفای ۱۳۲۲قمری)
۱۷ ـ
شیخ حسنعلی نخودکی ۱۸ ـ
شیخ فضل الله نوری (۱۳۲۷قمری)
۱۹ ـ حکیم
میرزا هاشم اشکوری (۱۳۳۰ قمری)
۲۰ ـ
آخوند خراسانی (۱۳۲۹قمری)
۲۱ ـ حاج
میرزا حسین خلیلی تهرانی (۱۳۲۶قمری)
۲۲ ـ
ملا عبدالله مازندرانی (۱۳۳۰ قمری)
آیت الله سید عبدالکریم لاهیجیدر مسجد فیلسوف الدوله اقامه جماعت میکردند، مرحوم فیلسوف الدوله رشتی، طبیب دربار قاجاریه بود. در تهرانمدرسهای را تاسیس کرد که مسجد و حجراتی داشت. اکنون نیز این مسجد و مدرسه باقی و برقرار مانده و به نام «مدرسه ی فیلسوف» معروف است.
مرحوم آیتالله آقا سید عبدالکریم لاهیجیدر آن مسجد امامت داشت و تدریس میکرد.
بعد از رحلت آن بزرگوار، امامت و تدریس آن مکان شریف به داماد بزرگوارش آیتالله
شیخ محمدرضا تنکابنی واگذار شد. اشتغال ایشان سالها تداوم داشت. منزلی که به ایشان دادند،
موقوفات مدرسه ی فیلسوف الدوله بود که به عنوان حق التدریس، مجانا برای سکونت آن بزرگوار قرار داشت.»
ضمنا سید عبدالکریم لاهیجی نیز در مدرسه ی مروی اقامه ی جماعت میکردند که عالمان بزرگ و جمعیت فراوانی برای شرکت در این نماز جمع میشدند. حیاط و حتی پشت بام مدرسه نیز مملو از جمعیت نمازگزار میشد.
جریانی از دوری معظم له از امامت جماعت در اثر تقوای شدید و خداترسی، بدین گونه نقل گردید:
روزی در اثنای نماز ظهر و عصر یکی از نمازگزاران از معظم له درخواست استخارهای میکند. وی بعد از گشودن قرآن کریم وقتی برگشت که جواب
استخاره شخص را بدهد، مشاهده میکند که جمعیت زیادی در صحن و پشت بام اجتماع و نمازشان را به وی اقتدا کردهاند. مرحوم سید وقتی این اجتماع عظیم نمازگزار را مشاهده میکند، در خود احساس شادی و تولید فرحی میکند. به محض چنین احساسی، بلافاصله بلند میشود و میگویند: من امروز نمیتوانم نماز عصر را بخوانم.
آن گاه در جواب سوال افرادی که جویای علت ترک نماز عصر شدند، فرموده بودند: من برای امامت اهلیت ندارم.
نظیر چنین جریانی را برای مرحوم محدث قمی در صحن مسجد گوهرشاد نقل نمودهاند.
آیت الله سید عبدالکریم لاهیجی در سال ۱۳۲۲ قمری برای زیارت
عتبات عالیات به عراق مشرف شد. بعد از چند ماهی به تهرانمراجعت کردند. به فاصله ی کوتاهی در سال ۱۳۲۳ هجری قمری دار فانی را وداع گفت. حجةالاسلام حاج
شیخ محمدعلی جاودان در این باره میگوید:
خانه ی مرحوم لاهیجی در همین کوچه و محله ی ما بوده است. خانهای که بعدها، محل سکونت داماد مرحوم لاهیجی، آیتالله حاج
شیخ محمدرضا تنکابنی ، از علمای بسیار پرهیزکار تهران، بود. هنوز آثاری از این خانه باقی است.
«ما یک عمه خانمی داشتیم که بزرگترین فرزند آقا
شیخ مرتضی بود. این عمه خانم، خانمی بسیار صالح و عابد و خلیق بود، بخصوص ایشان بر حضرت
حسین، علیه السلام، بسیار گریه میکرد و اشک میریخت. عمه خانم ما نقل میکرد که روزی خدمت کار مرحوم آقا سید عبدالکریم با عجله و اضطراب و سراسیمه، به دنبال آقا
شیخ مرتضی آمد. آقا به سرعت لباسهای خود را پوشید و با او به منزل آقای لاهیجی رفت.
ما منتظر ماندیم و بعد از ساعتی، آقا به خانه بازگشت. آقا میفرمود: آیت الله لاهیجی در بستر بیماری افتاده بود و خیلی ضعیف و ناتوان شده بود و به سختی میتوانست از جایش بلند شود و بر روی پاهایش بنشیند، اما در آخرین لحظات، بلند شدند و بر روی پا ایستادند سپس شروع به سلام دادن به
حضرت معصومه ، سلاماللهعلیها ، کردند. ابتدا از حضرت پیامبراکرم، صلی الله علیه وآله، شروع کردند و بعد حضرت امیرالمؤمنین، علیه السلام، و حضرت فاطمه، سلاماللهعلیها ، و همین طور یکی یکی به تمام
ائمه اطهار تا
حضرت بقیة الله الاعظم ، علیهم السلام، دادند و بعد دوباره در جای خود دراز کشیدند و بلافاصله روح پاک و شریفش از بدن بیرون رفت و به سوی جوار حق شتافت.» .
پیکر پاکش بعد از تشیع با شکوهی در قبرستان چهارده معصوم واقع در اوایل جاده ی شاه عبدالعظیم تهران
میدان شوش دفن شد. به واسطه ی کرامت و جلالت شان و مقام او، علمای بزرگ دیگری همانند آیتالله حاج
شیخ احمد خندق آبادی و آیتالله حاج باقر معز الدوله ای و دهها نفر دیگر را بنابر وصیت شان، جنب مرقد مطهرش دفن کردند.
مرحوم
شیخ محمد شریف رازی مطلب جالبی از حضرت ولی عصر، عجل الله تعالی فرجه الشریف، بر سر مزار وی را این گونه مینویسد:
جناب حجةالاسلام و المسلمین حاج
شیخ محمود یاسری تهرانی در روز چهارشنبه ۲۳ محرم ۱۳۹۴ قمری حکایت کرد برای این مؤلف که مرحوم حجةالاسلام حاج
شیخ مرتضی زاهد (حمام گلشنی) فرمود: خدمت آقای آقا سید کریم
محمدی که از متشرفان خدمت حضرت بود، رسیدم. فرمود: سید کریم بیا برویم به زیات جدم حضرت رضا، علیه السلام. پس چند قدم برداشته و خود را در صحن حضرت رضا، علیه السلام، دیدم پس به حرم مشرف شدم و زیارت کردم. با همان کیفیت به تهران آمدیم.
حضرت فرمود: بیا برویم به زیارت قبر سید عبدالکریم لاهیجی. پس تا به قبر سید رسیدیم، دیدم آقا سید عبدالکریم از قبر بیرون آمد و به استقبال حضرت ولی عصر امام زمان، روحی له الفداء، شتافت و پس از عرض ارادت و اخلاص به من فرمود: آقاسید کریم، سلام مرا به حاج
شیخ مرتضی زاهدبرسان و بگو: شرط رفاقت همین است که مرا یاد نکنی و به دیدن من نیایی؟
حضرت ولی عصر ، عجل الله تعالی فرجه، فرمود: آقاسید عبدالکریم! حاج
شیخ مرتضی را معذور دار. چون گرفتار و مریض احوال است و نمیتواند بیاید. من به جای او به دیدن تو خواهم آمد.
نویسنده ی کتاب گنجینه ی دانشمندانمی افزاید: تعجب نکنید عزیزان من از این حکایت و استبعاد و انکار نکنید. اولا، مقام مومن حقیقی و متقی واقعی و عالم ربانی و سید صالح، مانند آیتالله آقا سید عبدالکریم لاهیجی، بالاتر از اینها است. امام صادق، علیه السلام، فرمود: «اگر به درختی که ریشه ی آن در اعماق زمین فرو رفته است، فرمان دهد، اطاعت او کند» و ثانیا، قدم مبارک همایونی حضرت ولی عصر حجة بن
الحسن المهدی، عجل الله تعالی فرجه الشریف، این اثر را دارد که به تن مرده جان میدهد، چنان که گفته شده:
همچون مسیح جان به تن مردگان دمدگر
بـگذرد نـسیم سـحرگـه ز کـوی تـو
سایت فرهیختگان تمدن شیعه