• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید عباس مهری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عباس مهریآیتالله عباس مهری (۱۳۳۳ق - ۱۳۶۶ش)، نماینده امام خمینی و امام جمعه کویت و از علمای شیعه در قرن چهاردهم شمسی بود.
وی تحصیلات علومی دینی را در نجف اشرف گذرانده و از محضر آیتالله سید محمود شاهرودی، آیتالله سید محمدباقر محلاتی و آیتالله سید محمدتقی بحرالعلوم بهره برد و به درخواست مردم کویت برای امر تبلیغ دین به آنجا هجرت نمود و به فعالیت‌های علمی و اجتماعی و مبارزاتی پرداخت.
آیتالله مهری از مبارزان علیه حکومت محمدرضا شاه و از یاران امام خمینی در بیداری و هدایت مردم علیه رژیم بود و در این زمینه زندانی و شکنجه شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از سوی امام خمینی به امامت جمعه کویت منصوب شد ولی با تبعید ایشان به ایران توسط حکام کویت، نماز جمعه‌ای برپا نشد.



آیتالله مهری در سال ۱۳۳۳ هجری قمری در شهر «مهر» واقع در جنوب استان فارس، در خانواده‌ای روحانی و از سادات متولد شد. او را عباس نامیدند.
در دوازده سالگی پدرش درگذشت. پس از آن تحت تکفل برادرش سید‌ هاشم مهری قرار گرفت. او چون پدری مهربان و دلسوز به تعلیم و تربیت او پرداخت با اینکه سال‌های سخت تنگدستی را می‌گذراندند؛ از همین‌رو بود که ایشان همیشه از برادرش به خیر و خوبی یاد می‌کرد و می‌گفت: «من نمی‌توانم آن همه محبت و مهربانی را پاسخگو باشم.»
[۱] یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.



عباس مهری پس از گذراندن دوره مقدمات در زادگاهش مهر برای تحصیل علوم و معارف دینی راهی نجف اشرف گردید. خود می‌گوید: «به قدری درس‌هایم فشرده بود که بعضی از روزها سه درس می‌گرفتم و دو درس می‌دادم و سه درس را نیز به مباحثه می‌گذراندم، غذایم معمولا نان و ماست و هندوانه بود.»
[۲] یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.

وی با آنکه مدت زیادی نتوانست در نجف اشرف بماند و به درخواست جمعی از مؤمنان برای امر تبلیغ به کویت عزیمت کرد منتهی در همین مدت کم توانست با جدیت تمام مدارج علمی را پشت سر بگذارد و از محضر اساتیدی همچون آیتالله سید محمود شاهرودی (رحمة‌الله‌علیه)، آیتالله سید محمدباقر محلاتی (رحمة‌الله‌علیه) و آیتالله سید محمدتقی بحرالعلوم (رحمة‌الله‌علیه) بهره کافی ببرد.
[۳] خلاصه زندگینامه آیتالله مهری، ص۲.



در نجف اشرف، پس از چند سال درس و بحث فشرده، مردم مسلمان کویت با اصرار و تقاضای فراوان از برخی عالمان آن زمان، از ایشان می‌خواهند که برای راهنمایی آنها به کویت بروند. (شایان ذکر است که در آن زمان هنوز نفت در کویت کشف نشده بود و مردم با سادگی زندگی متواضعانه می‌گذراندند. آقای مهری در آغاز راضی نمی‌شود، زیرا می‌خواسته است درس خود را ادامه دهد، ولی به درخواست بیش از حد مردم و اصرار برخی از علما ناچار به آن دیار مهاجرت می‌نماید.) خود در این‌باره می‌گوید: وقتی به کویت آمدم، مردم حتی نمی‌توانستند درست وضو یا تیمم بگیرند و از مسائل شرعی خود بی‌خبر بودند.
[۴] یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
آیتالله وحید خراسانی که بهترین گواه بر زحمات و فعالیت‌های آقای مهری می‌باشد چنین تعبیر آورده‌اند: «مرحوم آقای مهری احیای موات کردند.» (کنایه از اینکه کویت مانند یک زمین مرده‌ای بود که وی با زحمات خویش آن را زنده و آباد کرد.)


عباس مهری افزون بر انجام تکلیف نسبت به اسلام و مسلمین که به بهترین وجه ادا می‌شد به تدریس علوم دینی می‌پرداخت و از همه اقشار مردم می‌خواست که اوقات فراعت را به درس و بحث بپردازند و عمر خود را بیهوده صرف نکنند و خود مجالس درس را اداره می‌کرد. همه شب پس از اداء نماز جماعت در مسجد شعبان - که اکنون به صورت بارزترین پایگاه انقلاب اسلامی در کویت درآمده است - به منبر می‌رفت و پس از گفتن چند مساله به موعظه می‌پرداخت و مشکلات اجتماعی مردم را گوشزد می‌نمود و هر چند برای مردم آن زمان، باورکردنی نبود که فردی روحانی پیرامون مسائل سیاسی با مردم سخن گوید، او از گفتن آنها باکی نداشت و اوضاع جهان اسلام را تا آنجا که برایش ممکن بود بیان می‌کرد و مردم را از عطر استعمار و استعمارزدگی برحذر می‌داشت.
[۵] یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.



آنچه بیشتر از هر خصوصیت دیگر، آیتالله مهری را ممتاز کرده بود، روحیه ظلم‌ستیزی و مبارزه همیشگی او بر ضد ستم در شکل‌های گوناگون بود. در این‌باره می‌فرمود: «هنوز بالغ نبودم و عمرم از سیزده سال تجاوز نکرده بود ولی سبت به شاه احساس دیگری - جدای از مردم آن زمان - داشتم. من او را ظالم و غاصب حق می‌دانستم و از اینکه برخی از روحانیون از او تجلیل می‌کردند سخت منزجر می‌شدم. من معتقد بودم باید قدرت در دست مرجع تقلید باشد و اگر کسی را او تعیین کند واجب الاطاعه است و الا فلا.
[۶] یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.

ناگفته نماند که همواره ظلم‌ستیزی وی مشکلات زیادی برایش به وجود می‌آورد. خود در این‌باره طی مصاحبه‌ای می‌گوید: «بنده قبل از اینکه به نجف بروم و سپس در کویت اقامت گزینم، در ایران حبس رفتم، شکنجه شدم، پای برهنه مرا در پشت اسب‌ها دواندند و برادرم نیز در این مصائب با من شریک بود. ما هرگز ساکت نبوده‌ایم و فکر کردیم وقتی به کویت می‌رویم، آقایان مراجع پشتیبان ما خواهند بود و با حمایت آنان بنده می‌توانم علیه ظلم مبارزه کنم. ولی هیچ کس در آن زمان حاضر نشد علیه ظلم حرفی بزند تا اینکه آقای خمینی، این بزرگوار سر بلند کرد و از ابتدایی که امام شروع به مبارزه علیه ظلم نمود امیدی خاص در من حاصل شد، زیرا یک راهنما و پیشوا پیدا شده بود، پس می‌توانستیم به احکام و نظریات این بزرگوار عمل کنیم.
[۷] روزنامه ابرار، ۱۳۶۶/۳/۳۱.



در آغاز نهضت تلگراف شدید لحنی به مراجع وقت در نجف اشرف و قم مخابره کرد و آنان را به قیام دعوت نمود. در آن تلگراف چنین آمده است: «مصیبت‌هایی که این روزها بر سر مسلمین در ایران فرود می‌آید دل هر آزاده‌ای را آزرده ساخته است و سکوت شما در برابر این فجایع، بر این درد افزوده است. ما منتظر اقدام سریع شما برای تسکین دردها و جلب رضایت حضرت ولی عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) می‌باشیم.»
سه نفر از مراجع وقت نجف آیتالله حکیم (رحمة‌الله‌علیه)، آیتالله شاهرودی (رحمة‌الله‌علیه) و آیتالله خوئی (رحمة‌الله‌علیه) پاسخ‌هایی دادند و ایشان دستور داد همان پاسخ‌ها را تکثیر و در دسترس عموم مردم قرار دادند و به همین پاسخ برای تایید نهضت اکتفا کرد و می‌فرمود: «ما در حد توانمان به قیام دست زدیم، ما مردم را هدایت می‌کردیم تا کمک به ظلم و جور نکنند و با اشخاصی که علیه دین اسلام قدم برمی‌داشتند، همقدم نشوند. در آن زمان حضرت امام به همه نماینده‌هایشان دستور داده بودند که به این‌گونه مسائل توجه گردد و بنده یکی از نمایندگان ایشان بودم که به این امر عمل نمودم. حتی از دیگران نیز درخواست و دعوت کردم تا هم زبان با ما، در دیگر بلاد اسلامی، جلو ظلم ظالمین بگیرند و در این خصوص بعضی از آقایان متاسفانه با بنده همزبان نشدند و بعضی‌ها نیز بنده را سرزنش و توبیخ می‌نمودند که چرا علیه حکومت شاه بپا خاسته‌ام. و بنده تمام جوانب را تحمل نمودم و به اعمال و رفتار آن آقایان نیز اعتنا نکردیم و مطالبمان را هر چه بود بر زبان آوردیم...»


منزل آیتالله مهری در دوران نهضت همواره کانون‌ اندیشه‌های انقلابیون و مبارزان مسلمان بویژه روحانیون بود و در آنجا جلسات زیادی پیرامون شیوه‌های مبارزه از سوی مبارزانی همچون شهید آیتالله سعیدی، آیتالله خزعلی و شهید حجت الاسلام محمد منتظری و سایر عزیزان پیرو خط امام از ابتدا شروع نهضت تا پیروزی انقلاب برپا می‌شد و برای پیشبرد نهضت در داخل و خارج کشور، تبادل نظر صورت می‌گرفت و آن بزرگوار واسطه‌ای بین حضرت امام در نجف اشرف و پیروان و ادامه‌دهندگان راهشان در ایران، اروپا، آمریکا و سایر کشورها بود.
او در این راه نه تنها از مال دنیا و جان خود و فرزندانش مایه می‌گذاشت که از عزت و آبروی خویش نیز می‌گذشت و در راه مرادش از هیچ کوششی فروگذاری نمی‌کرد به گونه‌ای که منزل ایشان خانه دوم امام شده بود و انقلابیون به طور دائم از آن خانه به نشر انقلاب اسلامی و فرامین امام می‌پرداختند. به طور مثال همه کتاب‌های امام و اعلامیه‌ها و فتاوی ایشان در کویت با همت و نظارت مستقیم ایشان چاپ و نشر و به طور رایگان در اختیار مردم مسلمان مخصوصا ملت ایران قرار می‌گرفت.
[۸] خلاصه زندگینامه آیتالله مهری، ص۳ - ۴.

یک خاطره:
آن روز یکی از مراجع می‌خواست به کویت بیاید تا از آنجا به مکه مشرف شود. چون در اتاق پذیرایی آقا فقط عکس حضرت امام بود، به او عرض کردیم یا موقتا این عکس را برداریم یا اجازه دهید چند روزی عکس آن آقا را نیز در اینجا نصب کنیم! ایشان با ناراحتی پاسخ داد: «مگر من عکس‌پرست هستم یا با عکس می‌خواهم خودشیرینی کنم؟ عکس امام برای من یک شعار است من با نصب کردن این عکس، راه و روش خود را به مردم نشان می‌دهم و می‌خواهم از راه امام تبلیغ کنم وگرنه خوب بود عکس دهها مرجع تقلید، که طی چندین سال همه با من ارتباط داشتند و بدون درخواست من، مرا نماینده خویش در کویت قرار داده بودند، بر در و دیوار بیرونی من نصب باشد!


همان‌گونه که مهری امام را خوب درک کرده و به او عشق می‌ورزید امام نیز در مقابل به او محبت و علاقه خاصی داشت.
وقتی که امام از عراق به طرف کویت هجرت کرد و با همراهان قصد منزل ایشان را داشت. برخی به محض شناخت امام وحشت زده از ورود امام به کویت ممانعت کردند. آقای مهری می‌خواست با رئیس آنها صحبت کند تا شاید در قلب سخت آنها اثر کند، امام فرمود: «ابدا! حیف نیست وجه خود را پیش این ناکس بفروشی؟! ما برمی گردیم، ما با خدا هستیم.»
[۹] وجدانی، مصطفی، سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج۶، ص۱۶۴ - ۱۶۵.

امام که ناراحتی آقای مهری را می‌دانست بعد از برگشت به عراق و هجرت به فرانسه به محض رسیدن به آقای فردوسی پور امر کرده بود که: «به فلانی یک تلفن بکنید که او خیلی ناراحت است.» ایشان هم امتثال امر کرده و برای رفع ناراحتی ایشان به کویت تلفن زده بودند. آری امام نیز مرید خود را خوب شناخته بود.


پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای ارتقای رشد فکری جامعه اسلامی و بیداری هر چه بیشتر مسلمانان جهان و صدور انقلاب و جامه عمل پوشاندن به یکی از آرزوهای شیعیان کویت یعنی برپایی نماز عبادی، سیاسی جمعه، امام خمینی، آیتالله مهری را طی حکمی در مورخه ۱۳۵۸/۷/۲ به امامت جمعه در کشور کویت منصوب کردند. و لکن با تبعید ایشان از طرف حکام کویت همراه با تمامی اعضای خانواده به ایران اسلامی نماز جمعه در این کشور برگزار نگردید.


همیشه با وضو بود و به مستحبات با دقت عمل می‌کرد و از مکروهات مانند حرام‌ها گریزان بود. نماز را با طمانینه کامل و مستحبات و تعقیبات انجام می‌داد و مقید بود که هرگز نوافل را ترک نکند. دو ساعت قبل از طلوع فجر از خواب بیدار و مشغول نماز شب و تهجد و دعا خواندن و استغفار می‌شد، و هیچ‌گاه نماز شبش ترک نمی‌شد. شب‌ها قبل از خواب، درست در همان لحظه‌ای که همه اهل منزل به خواب رفته بودند، زیر آسمان می‌رفت و دست‌ها را به آسمان بلند می‌کرد و با گریه و زاری استغفار می‌نمود.
- هرگز سؤال‌کننده را محروم نمی‌کرد، حتی اگر به مقداری غذا یا لباس باشد. اگر روزی لباس نو یا عمامه نویی می‌پوشید و کسی از آن لباس تعریف می‌کرد فوری آن را به او می‌بخشید و خودش به لباس کهنه اکتفا می‌کرد. گاهی که همسرشان به ایشان اعتراض می‌کرد که چرا نمی‌توانی لباس نو را لااقل برای چند ماه نگاه داری، با لبخند می‌گفت: «مگر آن لباس‌ها چه عیبی دارد؟»
یکی از روزهای بیماری، سائلی وارد شد، ما اعتنایی چندان نکردیم ولی او با آن حال بد، از جا برخاست و مانند دیگران به او احترام کرد. پس از رفتن با ناراحتی به او عرض کردم: «شما با این کار خودتان را اذیت می‌کنید. تازه او کسی نبود که این‌قدر برایش احترام قائل شوید! » با نگرانی به من پاسخ داد: «تو از کجا علم داری که مقام من نزد خدا، از او بالاتر باشد؟!»
- با اینکه خود سید بود نسبت به سادات احترام شدید و تجلیل کامل می‌نمود.
- بسیار مهمانواز بود و حتی اگر بعضی از روزها مهمان نداشت یک نفر از مسجدیان را با خود می‌آورد تا بی‌مهمان غذا نخورد.
- علاقه عجیبی به اهل بیت (علیهم‌السّلام) داشت. هرگاه نام امام حسین (علیه‌السّلام) را می‌شنید بی‌اختیار اشکش جاری می‌شد و روزهای عاشورا مانند کسی که تازه پدرش را از دست داده، با صدای بلند گریه می‌کرد تا جایی که بی‌حال می‌شد. از این‌رو همه ساله دو ماه محرم و صفر و هر شب دوشنبه در منزلش جلسه روضه و عزاداری برقرار بود و بعد از اینکه به ایران تبعید شدند در طول نه سال زندگی در ایران صبح‌های جمعه همان مجلس، با شکوه تمام برگزار می‌شد. در مراسم مولود یا اعیاد اسلامی ضمن برقراری مجالس جشن و سرور، با شیرینی و شربت و گاهی با پول از حاضرین پذیرایی می‌کرد.
- کارهای منزل را تا حد توان خودش انجام می‌داد حتی بعضی از کارهای بنایی خانه. و با این کارش به فرزندانش می‌فهماند که نباید در همه کارها به دیگران متکی بود.
- از اسراف و زیاده‌روی خیلی متنفر بود. و اگر می‌دید چراغی بدون سبب در اتاقی روشن مانده است با عصبانیت بازخواست می‌کرد و این کار را نکوهش می‌نمود.
با اینکه انواع کاغذها و دفترها در منزل یافت می‌شد از یک کاغذ پاره هم استفاده می‌کرد، و کمتر روزی بود که در مذمت اسراف با افراد خانواده سخن نگوید.
- از افراد سخن‌چین بیش از همه کس متنفر بود و کمتر سخنرانی داشت که در آن نمام را نکوهش نکند.
- در روحیه‌اش ذره‌ای خودخواهی یافت نمی‌شد و برای اینکه با این روحیه مبارزه کند ریاضت‌های عجیبی داشت. گاهی در گاری سه چرخه سوار می‌شود و به مسجد می‌رفت. محال بود بر کسی بگذرد و به او سلام نکند، حتی اگر بچه خردسالی بود. در مجلسی که وارد می‌شد، هر جا که خالی بود می‌نشست و هیچ‌گاه مقید نبود که در صدر مجلس یا اطراف آن بنشیند. اگر در بحث با بعضی از روحانیون، احساس می‌کرد طرف از ادامه بحث یا پاسخ به سؤال درمانده شده است، فوری بحث را عوض می‌کرد و نمی‌گذاشت حاضران متوجه ضعف طرف مقابل شوند.
- همیشه در کارهای اساسی با دیگران مشورت می‌کرد و برای اینکه به فرزندانش احترام بگذارد - چه در جمع و چه خصوصی - با آنها به مشورت می‌پرداخت و اگر رای آنها مورد قبول قرار نمی‌گرفت با استدلال آنها را قانع می‌نمود.
- همیشه در پی استدلال و برهان بود لذا به فرزندانش توصیه می‌فرمود: «شما فکر نکنید که چون پدر و مادرتان شیعه‌اند، باید شیعه باشید. بروید کتاب بخوانید، مطالعه کنید و خودتان با دلیل و برهان، حق را دریابید....
- به مظاهر اسلامی خیلی اهمیت می‌داد. حتی در لباس، مسکن و غذا، مسائل اسلامی را رعایت می‌نمود.


- ایشان در امر بازسازی و تجدید بنای مدارس علمیه از جمله مدرسه قزوینی و مدرسه بخارایی در نجف اشرف سعی و تلاش فراوان کرد.
- برای شیعیان ساکن در منطقه خلیج فارس (از جمله کویت، بحرین، قطر و امارات متحده عربی) مساجدی را تاسیس کرد و تاسیس و تعمیر مساجد زیادی در گوشه و کنار ایران اسلامی را بر عهده گرفت.
- در کویت اولین مدرسه دخترانه به نام «مدرسه جعفری» برای دوران ابتدایی تا دبیرستان به همت عالی او تاسیس شد.
- جذب مبلغان از حوزه‌های علمیه نجف اشرف و قم و مشهد برای تبلیغ در مناطق کویت و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس از دیگر تلاش‌های آیت اخلاص آیتالله مهری بود که این امر تا قبل از رحلت ایشان نیز ادامه داشت.
- چاپ و نشر و ترجمه کتب امام و غیر آن در سطح بسیار وسیع و توزیع رایگان در میان مردم.
- تشکیل جلسات شورای فقهی و سیاسی با روحانییان مقیم کویت به منظور حل معضلات و مشکلات، از فعالیت‌های ارزشمند او محسوب می‌شود.
- بسیج عده‌ای از اهالی منطقه فارس و شهرستان لامرد، (از شهرهای جنوبی استان فارس می‌باشد.) برای توزیع مواد غذایی مورد نیاز مردم در زمان قحطی پس از جنگ جهانی دوم.
- تاسیس و راه‌اندازی اولین درمانگاه در شهرستان لامرد.
- تاسیس بیمارستان و زایشگاه مجهز و گسترده در شهر مهر.
- رهبری مدبرانه نهضت اسلامی ملت کویت پس از اخراج از کویت و حمایت حرکت‌های اسلامی و انقلابی جوانان مسلمان.
- کمک‌های مستمر به مراکز مذهبی، فرهنگی (مدارس، مساجد و حسینیه‌ها) در قم و سایر نقاط.
- بازسازی مراکز خدماتی (آب انبارها، راه‌ها و...) در ایران.
- تاسیس «بنیاد معارف اسلامی قم» به منظور تحقیق و تدوین تاریخ جامعی برای تشیع از آغاز تاکنون، که این یکی از ارزنده‌ترین آثار جاودانه آن بزرگمرد است.


آیتالله حاج سید عباس مهری پس از ۷۵ سال زندگی در تاریخ ۱۳۶۶/۱۱/۲۶ ه. ش. در تهران، وفات کرد و در حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها) دفن شد. (از آیتالله مهری یازده فرزند (هفت پسر و چهار دختر) به یادگار ماند.)


آیتالله مهری با همه اشتغالات سیاسی و اجتماعی، در بیان معارف اسلامی و دفاع از کیان اسلام و تشیع نیز غافل نماند و در این زمینه آثاری به یادماندنی از خویش به جای گذاشت که برخی از آن آثار چاپ شده بدین قرار است:
۱ - شعاع من التاریخ؛
این کتاب ارزشمند در پاسخ به هتاکی‌های ابراهیم جبهان در مجله «رایة الاسلام» چاپ ریاض به مذهب تشیع و ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) در سال (۱۳۸۱ه/ ۱۹۶۱م) به رشته تحریر درآورده است.
مرحوم مهری علاوه بر مبارزه عملی با این فرد که منجر به تبعید شبانه وی از سوی دولت کویت به عربستان سعودی گردید به مبارزه علمی نیز با وی پرداخته و در ضمن کتابی به گفته‌های سرا پا کذب وی پاسخ گفت. این کتاب را به موجب نامساعد بودن جو سیاسی آن زمان کویت به نام برادرش عالم فاضل سید‌ هاشم مهری به طبع رسانده‌اند و اکنون در کتابخانه آیتالله نجفی به شماره ۷۵۳۰ ردیف ۵ و قفسه ۲۳ موجود می‌باشد.
۲ - شعاع من سیرتنا و سنتنا «سیرة نبینا و سنته»؛
این کتاب اگرچه در بعضی از نوشته‌ها از جمله آثار قلمی مرحوم آقای مهری شمرده شده است ولی از مقدمه کتاب چنین استفاده می‌گردد که شخصی از ایشان در موضوع صحت سجده بر خاک مطالبی طلب می‌کند و ایشان پس از پاسخ به خواسته ایشان به پیشنهاد یکی از مؤمنان اهل اطلاع به سخنرانی علامه امینی پیرامون موضوع «سجده و آنچه سجده بر آن صحیح است» که در سال (۱۳۸۴ه) در سوریه ایراد فرموده‌اند دست می‌یابد و با تمام خلوص به جای چاپ مقاله خود به انتشار سخنرانی علامه امینی مبادرت می‌ورزند. این کتاب به شماره ۵۴۴۷۸ در کتابخانه عمومی مرحوم آیتالله نجفی موجود می‌باشد.
۳ - تفسیر سوره والعصر؛
۴ - اهل الکتاب؛
۵ - دروس فی العین؛
۶ - رساله‌ای در بیان حرمت گوشت خوک.


۱. یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۲. یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۳. خلاصه زندگینامه آیتالله مهری، ص۲.
۴. یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۵. یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۶. یادداشت‌های سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۷. روزنامه ابرار، ۱۳۶۶/۳/۳۱.
۸. خلاصه زندگینامه آیتالله مهری، ص۳ - ۴.
۹. وجدانی، مصطفی، سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج۶، ص۱۶۴ - ۱۶۵.
۱۰. خمینی، روح‌الله، صحیفه نور، ج۱۰، ص۹۰.    



علامه مهری، سید مصطفی، مجله فرهنگ کوثر، اسفند۱۳۷۶، شماره ۱۲، برگرفته از مقاله «آیتالله سید عباس مهری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۰/۲۰.    






جعبه ابزار