سَقَم (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَقَم (به فتح سین و قاف) و
سُقْم (به ضم سین وسکون قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای مرض بدن است. بیست مورد از این واژه در
نهج البلاغه آمده است.
سَقَم و
سُقْم به معنای مرض بدن آمده است. به مرض قلب هم گفته میشود، مکان مخوف را مکان
سقیم گویند، کلام
سقیم،
سقیم الصدر نیز آمده است. جمع آن
اسقام آید.
سقیم به معنای مریض است.
امام علی (علیهالسلام) در
حکمت ۴۲۶ فرماید:
«لا يَنْبَغي لِلْعَبْدِ أَنْ يَثِقَ بِخَصْلَتَيْنِ: الْعَافِيَةِ، وَالْغِنى: بَيْنا تَراهُ مُعافىً إِذْ سَقِمَ، وَ غَنِيّاً إِذِ افْتَقَرَ.» (شايسته نيست كه انسان به دو خصلت اطمينان پيدا كند:
سلامت و
ثروت، چرا كه ديده شده انسان تندرست، ناگاه بيمار و شخص ثروتمند يکباره
فقیر و مستمند شده است.)
(شرحهای حکمت:
)
جمع آن
اسقام آید، درباره
تقوی فرموده:
«وَ أَشْعِروهَا قُلُوبَكُمْ، وَارْحَضوا بِها ذُنُوبَكُمْ، وَ داووا بِها الاَْسْقامَ، وَ بادِرُوا بِها الْحِمامَ» «تقوی را به قلب خود تلقین کنید و با آن
گناهان خویش را بشوئید، و با آن مرضهای قلوب را مداوا کنید، و با آن به پیشواز
مرگ بروید.»
(شرحهای خطبه:
)
سقیم به معنای مریض است. در مقام
دعا فرموده:
«الْحَمْدُ لله الَّذي لَمْ يُصبِحْ بي مَيّتاً وَ لا سَقيماً» (
ستایش ويژه خداوندى است كه مرا بيمار نساخته و مرگم را فرا نرسانده است)
(شرحهای خطبه:
)
بیست مورد از واژه
سقم در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سقم»، ج۱، ص۵۴۰.