سَبُع (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَبُع (به فتح سین و ضم باء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای درنده است. جمع این کلمه
سِبَاع (به کسر سین) است. این کلمه هفت بار در
نهج البلاغه آمده است.
سَبُع (بر وزن عضد) به معنای درنده است.
راغب گويد: به علت تمام قوى بودن سبع گفته شده كه سبع از
اعداد تاّمه است.
جمع آن سِباع (مثل كتاب) آيد.
حضرت علی (علیهالسلام) فرموده:
«الِّلسَانُ سَبُعٌ، إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ» «زبان درندهاى است كه اگر رها شود گاز مىگيرد.»
(شرحهای حکمت:
)
و نيز فرموده:
«إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا وَإِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَيْرِهَا» (حيوانات تمام همّشان شكمشان است و درندگان همّشان تجاوز و ستم به ديگران مىباشد.)
(شرحهای خطبه:
)
به
مالک اشتر مىنويسد:
«وَأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَالْـمَحَبَّةَ لَهُمْ وَاللُّطْفَ بِهِمْ وَلاَ تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ» «به دل خويش مهربانى و دوستى رعيّت را تلقين كن براى آنها درنده حاضر نباش كه خوردن گوشتشان را غنيمت شمارى.»
(شرحهای نامه:
)
این کلمه هفت بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سبع»، ص۵۱۳.