• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سوگواری‌های زنان اهل بیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




سوگواری‌ زنان اهل بیت در عزای امام حسین (علیه‌السّلام)، یکی از اقدامات بسیار تأثیرگذاری بود که پس از حادثه دل‌خراش کربلا از سوی زنان اهل بیت (علیهم‌السلام) انجام گرفت، و تأثیر شگرفی در تداوم مبارزه، پاسداشت نهضت حسینی و بیداری عمومی ‌شهرهای اسلامی ‌داشت. این عزاداری‌ها که از آغازین دقائق شهادت امام (علیه‌السلام) و با حضور زنان اهل بیت (علیهم‌السلام) در کنار اجساد عزیزانشان آغاز شد، تا بازگشت اسرا به مدینه ادامه یافت و موجب شدند تا یاد و خاطره واقعه عاشورا و مصائب اهل بیت در تاریخ ثبت شود و راه و هدف امام حسین (علیه‌السّلام) از تحریف و وارونه سازی محفوظ بماند و پیام آن به درستی به جامعه منتقل شود.



یکی از اقدامات کارساز و بسیار تأثیرگذاری که پس از واقعه کربلا از سوی زنان اهل بیت (علیهم‌السلام) انجام گرفت، اقامه مجالس عزا بود که تأثیر شگرف آن در بیداری عمومی ‌جوامع اسلامی ‌رخ نمود. این عزاداری‌ها که از آغازین دقائق شهادت امام (علیه‌السلام) و با حضور زنان اهل بیت (علیهم‌السلام) در کنار اجساد عزیزانشان آغاز شد، تا بازگشت اسرا به مدینه ادامه یافت. سوگواری‌های زنان اهل بیت آن چنان موثر بود که حتی در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد. پس از بازگشت کاروان اسرای کربلا به مدینه نیز، بانوان بنیهاشم برای زنده نگاه داشتن یاد شهدای کربلا، پیوسته در ماتم و عزا بودند. حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در عزای برادر و اهل بیت و فرزندان و اصحاب او مداوم گریه می‌کرد و این وضعیت برای ایشان بود تا پس از دو سال به ملکوت اعلی پیوست.همسر امام حسین (علیه‌السّلام) برای آن حضرت ماتم به پا کرد و گریست و زنان و خادمان نیز آنقدر گریه کردند که اشکهایشان تمام شد.او پس از واقعه کربلا هرگز زیر سقفی ننشست و بعد از یک سال، از شدت حـزن و‌ اندوه در گذشت.‌ام البنین نیز پس از واقعه عاشورا، در خانه‌اش با حضور زنان بنیهاشم مجلس سوگواری برپا می‌کرد. و هر روز به بقیع می‌رفت و سروده‌هایی را که خود در رثای عباس سروده بود، می‌خواند و دردمندانه می‌گریست.


سوگواری‌های زنان اهل بیت در ماتم شهدای کربلا، از آغازین دقائق شهادت امام (علیه‌السلام) و با حضور زنان اهل بیت (علیهم‌السلام) در کنار اجساد عزیزانشان آغاز شد و تا بازگشت اسرا به مدینه ادامه یافت.

۲.۱ - ناله حضرت زينب

بنابر گزارش منابع تاریخی و مقاتل پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) و آتش زدن خیام آن حضرت، زنان سوگوار و غارت زده و پابرهنه و گريان را از كنار قتلگاه عبور دادند. هنگامى كه چشم زنان به كشتگان افتاد، شيون كردند و بر صورتشان زدند.در این میان حضرت زینب (علیهاالسلام) فرياد مى زد:
«وا مُحَمَّداه! صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ، هذا حُسَینٌ بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعٌ الاَعضاءِ، وا ثُکلاه! وبَناتُکَ سَبایا، الَی اللّه ِ المُشتَکی، والی محمّدٍ المُصطَفی، والی عَلِیٍّ المُرتَضی، والی فاطِمَةَ الزَّهراءِ، والی حَمزَةَ سَیِّدِ الشُّهَداءِ. وا مُحَمَّداه! وهذا حُسَینٌ بِالعَراءِ، تَسفی عَلَیهِ ریحُ الصَّبا، قَتیلُ اولادِ البَغایا، وَاحُزناه! واکَرباه عَلَیکَ یا ابا عَبدِ اللّه ِ! الیَومَ ماتَ جَدّی رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله، یا اصحابَ مُحَمَّدٍ، هؤُلاءِ ذُرِّیَّةُ المُصطَفی یُساقونَ سَوقَ السَّبایا.»
«وا محمّدا! درودهای فرشتگان آسمان، بر تو باد! این، حسین است که آغشته به خون، در صحرا افتاده و قطعه قطعه شده است. وا مصیبتا! دختران تو، اسیر شده‌اند. به خدا و به محمّدِ مصطفی و به علیِ مرتضی و به فاطمه زهرا و به حمزه سیّد الشهدا، شِکوه می‌کنم. وا محمّدا! این، حسین است که در بیابان افتاده. باد صبا بر او می‌وزد و به دست زنازادگان، کشته شده است. چه غم جانکاهی و چه غصّه‌ای بر تو، ‌ای ابا عبد اللّه! امروز، جدّم پیامبر خدا، از دنیا رفت. ‌ای اصحاب محمّد! اینان، نسل مصطفایند که به اسیری برده می‌شوند».
مثیر الاحزان در این باره چنین می‌نویسد:
«مَرَرنَ عَلی جَسَدِ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) وهُوَ مُعَفَّرٌ بِدِمائِهِ، مَفقودٌ مِن احِبّائِهِ، فَنَدَبَت عَلَیهِ زَینَبُ علیهاالسلام بِصَوتٍ مُشجٍ، وقَلبٍ مَقروحٍ: یا مُحَمَّداه! صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ، هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعُ الاَعضاءِ، وبَناتُکَ سَبایا، الَی اللّه ِ المُشتَکی، والی عَلِیٍّ المُرتَضی، والی فاطِمَةَ الزَّهراءِ، والی حَمزَةَ سَیِّدِ الشُّهَداءِ، هذا حُسَینٌ بِالعَراءِ تَسفی عَلَیهِ الصَّبا، قَتیلُ اولادِ الاَدعِیاءِ، واحُزناه! واکَرباه! الیَومَ ماتَ جَدّی رَسولُ اللّه ِ، یا اصحابَ مُحَمَّداه، هذا ذُرِّیَّةُ المُصطَفی یُساقونَ سَوقَ السَّبایا، فَاَذابَتِ القُلوبَ القاسِیَةَ، وهَدَّتِ الجِبالَ الرّاسِیَةَ.»
«زنان را، از کنار جنازه حسین (علیه‌السّلام) عبور دادند در حالی که در خون، غوطه ور بود ... زینب (علیهاالسلام)، با ناله‌ای شکسته و دلی زخمی، کنار جنازه حسین (علیه‌السّلام) صدا زد: «وا محمّدا! درود فرشتگانِ آسمان بر تو! این، حسینِ در خون غوطه ور و قطعه قطعه شده است و دخترانت، اسیرند. به خدا و به علی مرتضی و به فاطمه زهرا و به حمزه سیّد الشهدا، شِکوه می‌کنیم. این، حسین است که در بیابان افتاده و باد صبا بر او می‌وزد و کشته شده به دست حرام زادگان است. چه‌اندوه جانکاهی! چه غصّه‌ای! امروز، جدّم پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در گذشت. ‌ای اصحاب محمّد! اینان، فرزندان مصطفایند که به اسارت برده می‌شوند». این سخنان زینب (علیهاالسلام) دل‌های پُر قساوت آنان را آب کرد و کوه‌های استوار را به لرزه در آورد.»

۲.۲ - ناله اُمّ كلثوم

«اقبَلَ فَرَسُ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) حَتّی لَطَّخَ عُرفَهُ وناصِیَتَهُ بِدَمِ الحُسَینِ علیه السلام، وجَعَلَ یَرکُضُ ویَصهِلُ، فَسَمِعَت بَناتُ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صَهیلَهُ، فَخَرَجنَ فَاِذَا الفَرَسُ بِلا راکِبٍ، فَعَرَفنَ انَّ حُسَینا قَد قُتِلَ، وخَرَجَت اُمُّ کُلثومِ بِنتُ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) واضِعَةً یَدَها عَلی رَاسِها، تَندُبُ وتَقولُ: وا مُحَمَّداه! هذَا الحُسَینُ بِالعَراءِ، قَد سُلِبَ العِمامَةَ وَالرِّداءَ.»
«از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل است که: اسب حسین (علیه‌السّلام) به سمت ایشان رفت تا این که یال و پیشانی اش را به خون حسین (علیه‌السّلام) خون آلود کرد و پا بر زمین کوبید و شیهه سر داد. دختران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، شیهه اسب را شنیدند و بیرون آمدند. ناگهان، اسبِ بی سوار را دیدند و فهمیدند که حسین (علیه‌السّلام) کشته شده است. اُمّ کلثوم، دختر حسین (علیه‌السّلام) بیرون آمد، در حالی که دستش را بر روی سر گذاشته بود و صدا می‌زد: «وا محمّدا! این، حسین است که در بیابان افتاده و عمامه و رَدایش را برده‌اند».»

۲.۳ - شیون زنان و دختران

خوارزمی به نقل از حُمَید بن مسلم می‌نویسد: عمر بن سعد، فرمان کوچ به کوفه را داد و دختران و خواهران حسین (علیه‌السّلام) و علی بن الحسین (علیه‌السّلام) و فرزندانشان را حرکت دادند. هنگامی که آنها را از کنار جنازه حسین (علیه‌السّلام) و یارانش عبور دادند، صدای شیونِ زنان، بلند شد و به صورتشان می‌زدند.
«اذَّنَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ بِالنّاسِ فِی الرَّحیلِ الَی الکوفَةِ، وحَمَلَ بَناتِ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) واخَواتِهِ وعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) وذَرارِیَّهُم، فَلَمّا مَرّوا بِجُثَّةِ الحُسَینِ وجُثَثِ اصحابِهِ علیهم السلام، صاحَتِ النِّساءُ ولَطَمنَ وُجوهَهُنَّ...»

در پی فرمان یزید بن معاویه که از عبیدالله بن زیاد خواسته بود تا اسرا را به همراه سرهای شهدا به شام انتقال دهد، عبیدالله دستور داد تا اسرای اهل بیت (علیهم‌السّلام) را در حالی که غل و زنجیر بر گردن امام سجاد (علیه‌السّلام)‌ انداخته بودند و حرم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به مانند اسیران روم و دیلم با چهره‌های مکشوف، سوار بر محمل‌های برهنه و بدون پوشش و سایبان کرده بودند؛ راهی شام کردند. اما حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) از این فرصت در جهت کامل کردن رسالت تاریخی خویش استفاده کرده و در اولین فرصت توانستند اجازه اقامه عزا بر شهدای کربلا را از یزید اخذ کنند.

۳.۱ - شیون در مجلس یزید

یکی از صحنه‌های دلخراش مجلس یزید، صحنه‌ای بود که سر امام حسین (علیه‌السلام) را در تشت طلا گذاشته بودند و یزید در نهایت قساوت با چوب دستی به دندان‌های پیشین امام می‌زد و سر و صورت او را وارسی می‌کرد.
منابع تاریخی در ادامه ماجرا چنین نوشته‌اند: یزید زنان را در پشت سر خود قرار داد، و سکینه و فاطمه دختران امام حسین (علیه‌السلام) از پشت سر یزید گردن می‌کشیدند تا شاید بتوانند سر پدر بزرگوارشان را ببینند؛ اما یزید سعی می‌کرد مانع دیدن آنان شود. وقتی آن دو دختر سر پدر را دیدند، فریادی کشیدند که در پی آن، زنان یزید و دختران معاویه صدا به شیون و زاری برآوردند». در خبری آمده است که سکینه دختر حسین درباره یزید گفت: «وَاللَّهِ ما رَأَيتُ أقسى‌ قَلباً مِن يَزيدَ، ولا رَأَيتُ كافِراً ولا مُشرِكاً شَرّاً مِنهُ ولا أجفى‌ مِنهُ»؛ «به خدا قسم سنگدل‌تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکی بدتر از او نیافتم.»
حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) نیز هنگامی که چشمش به سر افتاد، گریبان چاک کرد و با ناله‌ای غم‌انگیز و جانسوز فریاد زد: «ای حسین من! ‌ای حبیب رسول خدا! ‌ای زاده مکه و منا! ‌ای پسر فاطمه زهرا سرور زنان! ‌ای فرزند دختر مصطفی!» راوی می‌گوید: به خدا قسم از گریه حضرت زینب تمام حاضران جز یزید به گریه افتادند. آنگاه یکی از زنان بنیهاشم که در خانه یزید زندگی می‌کرد برای امام حسین این‌گونه به مرثیه‌خوانی پرداخت: «يا حُسَيناه ! يا حَبيباه ! يا سَيِّداه ! يا سَيِّدَ أهلِ بَيتاه! يَابنَ مُحَمَّداه! يا رَبيعَ الأَرامِلِ وَاليَتامى‌! يا قَتيلَ أولادِ الأَدعِياءِ!؛ ‌آه ای حسین! وای‌ ای حبیب! آخ‌ ای مولا! ‌ای سرور اهل بیت! ‌ای پسر محمد! ‌ای پناه و امید پیرزنان و یتیمان! ‌ای کسی که به دست فرزندان انسان‌های پست کشته شدی!»

۳.۲ - عزاداری در خرابه شام

محلّ اقامت زنان اهل بیت در شام، خرابه‌ای بود که یزید به قصد زیر آوار ماندن و کشتن اهل‌ بیت (علیهم‌السّلام)، آنان را در آن، جای داده بود. شیخ صدوق می‌گوید: این بازداشتگاه، زندانی بود که اسیران، در آن از نظر سرما و گرما آزار می‌دیدند. به طوری که صورت‌هایشان پوست‌ انداخته بود.
حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) و ام کلثوم (سلام‌الله‌علیها) با تشکیل مجلس عزا در خرابه شام، جزئیات شهادت امام (علیه‌السّلام) و مصایب دیگر وارد شده بر آن‌ها را در قالب نثر و نظم برای زنان شامی تشریح می‌کرد. کار مجلس عزاداری تا آنجا بالا گرفت که حتی زنان آل ابوسفیان از جمله هند، همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (علیه‌السّلام) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌بوسیدند و گریه و زاری می‌کردند. این برنامه بنابر نقلی هفت و به نقلی سه روز ادامه داشت.

۳.۳ - عزاداری در خانه یزید

بر اساس برخی گزارشات به دستور یزید زنان اهل بیت را به بخش زنانه ببرند و به زنان خاندان ابو سفیان، فرمان داد که برای حسین (علیه‌السّلام) سه روز سوگواری کنند. ابن سعد در کتاب الطبقات الکبری در خبری می‌نویسد:
«امَرَ یَزیدُ بِالنِّساءِ، فَاُدخِلنَ عَلی نِسائِهِ، وامَرَ نِساءَ آلِ ابی سُفیانَ، فَاَقَمنَ المَاتَمَ عَلَی الحُسَینِ (علیه‌السّلام) ثَلاثَةَ ایّامٍ، فَما بَقِیَت مِنهُنَّ امرَاَةٌ الّا تَلَقَّتنا تَبکی وتَنتَحِبُ، ونُحنَ عَلی حُسَینٍ (علیه‌السّلام) ثَلاثا، وبَکَت اُمُّ کُلثومٍ بِنتُ عَبدِ اللّه ِ بنِ عامِرِ بنِ کُرَیزٍ عَلی حُسَینٍ علیه السلام، وهِیَ یَومَئِذٍ عِندَ یَزیدَ بنِ مُعاوِیَةَ. فَقالَ یَزیدُ: حُقَّ لَها ان تُعوِلَ عَلی کَبیرِ قُرَیشٍ وسَیِّدِها.»
«یزید دستور داد که زنان را به بخش زنانه ببرند و به زنان خاندان ابو سفیان، فرمان داد که برای حسین (علیه‌السّلام) سه روز سوگواری کنند. هیچ زنی از آنان نمانْد، مگر این که دیدم می‌گریست و شیون می‌کرد و برای حسین (علیه‌السّلام) نوحه سرایی می‌نمود، تا سه روز. اُمّ کلثوم، دختر عبداللّه بن عامر بن کُرَیز ـ که در آن وقت، همسر یزید بود ـ بر حسین (علیه‌السّلام) گریست. یزید گفت: حق دارد که بر بزرگ و سَرور قریش، مویه کند.»
جالب این‌که حتی زمانی هم که یزید مجبور به بازگشت اسرا به مدینه شد و حرم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) را فرا خواند و به آن‌ها گفت: «چه کاری را بیش‌تر دوست دارید، ماندن نزد من یا رفتن به مدینه؟» آنان تشکیل مجلس عزا را پیش کشیدند و گفتند: «پیش از هر چیز دوست داریم که برای حسین (علیه‌السلام) نوحه‌سرایی کنیم». یزید نیز دستور داد تا خانه‌هایی را در دمشق برایشان خالی کردند و همه ‌هاشمیان و قریشیان برای حسین (علیه‌السلام) جامه سیاه پوشیدند و بنا بر نقلی هفت روز عزاداری کردند.بر اساس گزارش طبری یزید فرمان داد که زنان اهل بیت به خانه‌ای جداگانه وارد شوند و هر چه لازمشان است، برایشان تهیّه کنند و برادرشان علی بن الحسین (زین العابدین) (علیه‌السّلام) هم در همان خانه‌ای که آنان هستند، همراهشان باشد. زنان، بیرون رفتند تا وارد خانه یزید شدند و هیچ زنی از خاندان معاویه نمانْد، مگر این که به استقبالشان آمد، در حالی که می‌گریست و بر حسین (علیه‌السّلام) نوحه سرایی می‌کرد. آنان، سه روز، برای حسین (علیه‌السّلام) به نوحه سرایی پرداختند.
«عن فاطمة بنت علیّ (علیه‌السّلام) ـ فی ذِکرِ امرِ یَزیدَ بِتَجهیزِ السَّبایا ودُخول: قالَ یَزیدُ بنُ مُعاوِیَةَ: یا نُعمانَ بنَ بَشیرٍ، جَهِّزهُم بِما یُصلِحُهُم، وَابعَث مَعَهُم رَجُلاً مِن اهلِ الشّامِ امینا صالِحا، وَابعَث مَعَهُ خَیلاً واعوانا، فَیَسیرَ بِهِم الَی المَدینَةِ، ثُمَّ امَرَ بِالنِّسوَةِ ان یُنزَلنَ فی دارٍ عَلی حِدَةٍ، مَعَهُنَّ ما یُصلِحُهُنَّ، واخوهُنَّ مَعَهُنَّ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) فِی الدّارِ الَّتی هُنَّ فیها. قالَ: فَخَرَجنَ حَتّی دَخَلنَ دارَ یَزیدَ، فَلَم تَبقَ مِن آلِ مُعاوِیَةَ امرَاَةٌ الَا استَقبَلَتهُنَّ تَبکی وتَنوحُ عَلَی الحُسَینِ علیه السلام، فَاَقاموا عَلَیهِ المَناحَةَ ثَلاثا.» کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام (علیه‌السلام) گریه می‌کرد و مردم نیز هم‌صدا با او می‌گریستند.


کاروان اهل بیت امام حسین (علیه‌السّلام) که در روزهای آخر ماه رجب از سال شصت هجری، از مدینه خارج شده بود، بعـد از گذشت ماهها، به مدینه بازمی‌گشت در حالی که مدینه در غـم شـهادت‌ امـام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش عزادار بود؛ زیرا خبـر تلخ شهادت امام حسین و یارانش در کربلا، از چند طریق در مدینه انعکاس یافتـه بـود. مردم مدینه از رهگذر رؤیای‌ ام سلمه و آغشته شـدن تربت کربلا بـه خـون تـازه، و نیز از طریق پیک مخصوص عبیدالله به حاکم مدینه، از اصل فاجعه آگاه شده بودند.

۴.۱ - سوگواری ام سلمه

بنابر نقل برخی منابع اولین کسی که در مدینه برای امام حسین سوگواری کرد ام سلمه بود. در کتاب تاریخ یعقوبی چنین آمده است:
«کانَ اوَّلَ صارِخَةٍ صَرَخَت فِی المَدینَةِ اُمُّ سَلَمَةَ زَوجُ رَسولِ اللّه ِ، کانَ دَفَعَ الَیها قارورَةً فیها تُربَةٌ، وقالَ لَها: انَّ جِبریلَ اعلَمَنی انَّ اُمَّتی تَقتُلُ الحُسَینَ. قالَت: واعطانی هذِهِ التُّربَةَ، وقالَ لی: «اذا صارَت دَما عَبیطا فَاعلَمی انَّ الحُسَینَ قَد قُتِلَ»، وکانَت عِندَها. فَلَمّا حَضَرَ ذلِکَ الوَقتُ، جَعَلَت تَنظُرُ الَی القارورَةِ فی کُلِّ ساعَةٍ، فَلَمّا رَاَتها قَد صارَت دَما صاحَت: وا حُسَیناه! وَابنَ رَسولِ اللّه ِ! وتَصارَخَتِ النِّساءُ مِن کُلِّ ناحِیَةٍ، حَتَّی ارتَفَعَتِ المَدینَةُ بِالرَّجَّةِ الَّتی ما سُمِعَ بِمِثلِها قَطُّ.»
«نخستین شیون کننده‌ای که صدایش در مدینه بلند شد، امّ سلمه، همسر پیامبر خدا بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، شیشه‌ای پُر از خاک به وی سپرده بود... و به او فرموده بود که: «جبرئیل به من خبر داده که امّت من، حسین را می‌کُشند». امّ سلمه گفت: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این خاک را به من داد و فرمود: «وقتی این خاک، خون تازه شد، بدان که حسین، کشته شده است». این، پیش امّ سلمه بود. هنگامی که زمانش فرا رسید، امّ سلمه، هر ساعت به آن شیشه نظر می‌انداخت و وقتی دید که آن خاک، خون شده است، فریادش به «وا حسینا! ‌ای پسر پیامبر خدا! » بلند شد. زنان، از هر سو شیون سر دادند، تا این که در مدینه چنان ولوِله‌ای شد که تا آن زمان، شنیده نشده بود.»
شیخ مفید در روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) چنین آورده است:
«اصبَحَت یَوما اُمُّ سَلَمَةَ تَبکی، فَقیلَ لَها: مِمَّ بُکاؤُکِ؟ فَقالَت: لَقَد قُتِلَ ابنِیَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) اللَّیلَةَ، وذلِکَ انَّنی ما رَاَیتُ رَسولَ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مُنذُ قُبِضَ الَا اللَّیلَةَ، فَرَاَیتُهُ شاحِبا کَئیبا، قالَت: فَقُلتُ: ما لی اراکَ یا رَسولَ اللّه ِ شاحِبا کَئیبا؟ قالَ: ما زِلتُ اللَّیلَةَ احفِرُ قُبورا لِلحُسَینِ واصحابِهِ علیهم السلام.»
«صبح روزی، امّ سلمه، گریان برخاست. به او گفتند: گریه ات برای چیست؟ گفت: پسرم حسین (علیه‌السّلام) امشب کشته شد. این از آن روست که از آن روزی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در گذشته، جز امشب، او را به خواب ندیده بودم، و دیدم که رنگ پریده و دلگیر است. گفتم: ‌ای پیامبر خدا! چه شده که تو را رنگ پریده و دلگیر می‌بینم؟ فرمود: «امشبی را تا صبح برای حسین و یارانش قبر می‌کَنْدم».»برخی از منابع اهل سنت مانند سنن ترمذی نیز گزارشی به همین مضمون نقل کرده‌اند.

۴.۲ - سوگواری دختران عقیل

بنابر گزارشات تاریخی، با رسیدن خبر شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش به مدینه، دختران عقیل بن ابیطالب و دیگر زنان بنی هاشم ماتم زده از خانه های خود خارج شده و شروع به سوگواری کردند.
شیخ مفید به نقل از عبداللّه بن عامر می‌نویسد: هنگامی که خبر شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به مدینه رسید، اسماء دختر عقیل بن ابیطالب با گروهی از زنان، بیرون آمد و به کنار قبر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پناه برد و در آن جا به گریه و زاری پرداخت.
صاحب الارشاد چنین آورده است: اُمّ لقمان، دختر عقیل بن ابی طالب، هنگامی که خبر شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) را شنید، سربرهنه، به همراه خواهرانش: اُمّ‌ هانی، اسماء، رَمْله و زینب، دختران عقیل بن ابی طالب ـ که رحمت خدا بر آنان باد ـ بیرون آمد و در حالی که بر کشتگان کربلا می‌گریست، می‌گفت: چه می‌گویید، اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به شما بگوید: ‌ای آخرین امّت! پس از من، با عترت و خاندانم چه کردید؟ برخی از آنان، اسیرند و برخی شان به خون آغشته‌اند. این، پاداش خیرخواهی من برایتان نبود که با خویشاوندان من، بدرفتاری کنید!

۴.۳ - سوگواری ام البنین

ام‌البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند.به گزارش شماری از منابع، ‌ام‌البنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه‌السّلام) بیش از پسرانش نگران بود. او از حال امام جویا شد و گفت: اگر حسین زنده باشد، غمی نیست که فرزندانم را از دست داده باشم.
از آن پس وی در خانه‌اش با حضور زنان بنیهاشم مجلس سوگواری برپا می‌کرد. او هر روز با نوه‌اش عبیدالله، فرزند عباس، به بقیع می‌رفت و سروده‌هایی را که خود در رثای عباس سروده بود، می‌خواند و دردمندانه می‌گریست. وی در این سروده‌ها، مردم را از‌ ام‌البنین خواندن خود نهی می‌کرد؛ زیرا چهار پسرش را که همچون شیر بیشه بودند، از دست داده بود و دیگر پسری نداشت که به نام آنان «مادر پسران» خوانده شود. نیز در سروده‌های دیگر، از شاهدان نبرد پسرانش می‌پرسد: چگونه گرز آهنین بر سر عباس فرود آمد؟ و خود پاسخ می‌دهد: اگر عباس دست داشت و شمشیرش در دستانش بود، کسی به او نزدیک نمی‌شد. مردم نزد او گرد می‌آمدند و با وی در گریستن هم‌نوا می‌شدند. گفته‌اند که حتی مروان بن حکم اموی، از دشمنان اهل‌بیت، نیز با شنیدن سروده‌های جانسوز او می‌گریست.

۴.۴ - عزاداری حضرت زینب در کنار قبر پیامبر

با ورود اهل‌بیت به مدینه، شهر یک‌پارچه صورت ماتم و عزا و شیون به خود گرفت و همه به سوی قبر حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روانه شدند. سید بن‌ طاووس در کتاب اللهوف می‌نویسد: حضرت سجاد (صلوات‌الله‌علیه) با اهل و عیال خود به شهر مدینه وارد شدند و نگاهی به خانه‌های فامیل و مردان خاندانش‌ انداختند، دیدند آن خانه‌ها همه با زبان حال نوحه‌گرند و اشک می‌ریزند که کجایند صاحبان ما و فریاد وا مصیبتاه در آنها بلند است....
زینب کبری (علیهاالسّلام) به محض ورود به مدینه به همراه دیگر زنان و دختران امام حسین وارد در مسجد النبی شدند و سخنان جان‌سوزی را با جد خویش ایراد نمودند: «یا جَدّاه اِنّی ناعِیهٌ اِلَیْکَ اخِی الْحُسَیْنَ»؛ «ای جدّا! من خبر مرگ برادرم حسین را برای تو آورده‌ام.» همچنین در برخی اخبار آمده است که: زمانی که خبر شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به ام سلمه رسید، چادری در مسجد پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر پا کرد و در آن نشست و لباسی مشکی بر تن کرد.
حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در عزای برادر و اهل بیت و فرزندان و اصحاب او مداوم گریه می‌کرد و هیچگاه اشک چشمانش خشک نشد و زمانی که به فرزند برادرش، حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) می‌نگریست حزن او تجدید و‌ اندوهش زیاد می‌شد و این وضعیت برای ایشان بود تا پس از دو سال به ملکوت اعلی پیوست.

۴.۵ - سوگواری رباب

به نقل از منابع متقدم، برخی از زنان اهل بیت تا پایان عمر سوگواری خود را ادامه دادند. گفته شده رباب پس از بازگشت اسرا به مدینه، در سوگ اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) پیوسته گریان و عزادار بود. از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده‌اند که بعد از واقعه کربلا، رباب همسر امام حسین (علیه‌السّلام) برای آن حضرت ماتم به پا کرد و گریست و زنان و خادمان نیز آنقدر گریه کردند که اشکهایشان تمام شد.همچنین نقل کرده‌اند که وقتی پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، اهـل بیـت بـه مدینه بازگشتند، بعضی از اشراف قریش، به خواستگاری ربـاب مـادر سکینه، همسر آن حضرت آمدند؛ اما او گفت: بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کس دیگری را به عنوان پدرشوهر نمی‌پذیرم. او پس از واقعه کربلا هرگز زیر سقفی ننشست و بعد از یک سال، از شدت حـزن و‌ اندوه در گذشت.
وی اشعاری نیز در رثای حضرت سرود که از جمله آن چنین است:
إنَّ الَّذي كانَ نورا يُستَضاءُ بِهِبِكَربَلاءَ قَتيلٌ غَيرُ مَدفونِ
سِبطَ النَّبِيِّ جَزاكَ اللّه ُصالِحَةً عَنّا وجُنِّبتَ خُسرانَ المَوازينِ
قَد كُنتَ لي جَبَلاً صَعبا ألوذُ بِهِوكُنتَ تَصحَبُنا بِالرُّحمِ وَالدّينِ
مَن لِليَتامى ومَن لِلسّائِلينَومَن يُغني ويَأوي إلَيهِ كُلُّ مِسكينِ
وَاللّه ِلا أبتَغي صِهرا بِصِهرِكُمُحَتّى اُغَيَّبَ بَينَ الرَّملِ وَالطّينِ

«آنکس که نور و روشنی بخش بود، در کربلا کشته شد و او را دفن نکردند. ای نوه پیامبر! خدای به تو جزای نیک دهد و امید که از هر زیانی در سنجش اعمال در روز رستاخیز دور باشی. تو برایم کوه استواری بودی که بر او تکیه می‌کردم. تو نسبت به ما با دین و عاطفه برخورد می‌کردی. اکنون یتیمان و فقیران و بیچارگان، چه کسی را دارند که به او پناه برند؟ به خدا هرگز در پی شوهر نخواهم بود تا آنکه زیر خاک بروم.»


۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶.    
۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۲، ص۴۴.    
۴. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۶۴.    
۵. ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۴۹.    
۶. ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۱۴.    
۷. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السلام)، ص۳۰۳.    
۸. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۸۹.    
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۲.    
۱۰. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۲، ص۸۱.    
۱۱. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۶.    
۱۲. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۸۹.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۹۸.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، باب مولد الحسین بن علی، ص۴۶۶.    
۱۵. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۸.    
۱۶. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۶، ص۳۶۲.    
۱۷. ابن اثیر،علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۸.    
۱۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۲۹.    
۱۹. امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹.    
۲۰. ابن‌ جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۹.    
۲۱. ابن‌ عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۱۲۰.    
۲۲. شبّر، جواد، ادب الطف، ص۷۴.    
۲۳. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۶.    
۲۴. السماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ص۶۴.    
۲۵. پورامینی، محمدامین، مع رکب الحسین، ج۶، ص۴۱۰.    
۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۰۰.    
۲۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۰۱.    
۲۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴۸.    
۲۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۳۹۶.    
۳۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۳۹۷.    
۳۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۵۸.    
۳۲. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۰.    
۳۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۴.    
۳۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۳۹۸.    
۳۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۳۹۹.    
۳۶. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۷۷.    
۳۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۳۹۸.    
۳۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۳۹۹.    
۳۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۲.    
۴۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۲.    
۴۱. صدوق، محمد بن علی‌، الامالی، ص۲۲۶.    
۴۲. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ص۱۸۹.    
۴۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۰۰.    
۴۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۰۱.    
۴۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۰۰.    
۴۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۰۱.    
۴۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴۸.    
۴۸. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۴.    
۴۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶.    
۵۰. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السلام)، ص۳۰۳.    
۵۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۲.    
۵۲. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۳.    
۵۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۱۴.    
۵۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۲.    
۵۵. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۹.    
۵۶. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۳.    
۵۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۴۰.    
۵۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۴۱.    
۵۹. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکره الخواص، ج۱، ص۲۳۷.    
۶۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۳۶.    
۶۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۳۷.    
۶۲. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطّفوف، ص۲۰۸.    
۶۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۳۶.    
۶۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۳۷.    
۶۵. ابن‌ طاووس، علی بن موسی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۸۹.    
۶۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۳۸.    
۶۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۳۹.    
۶۸. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۳.    
۶۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۴۰.    
۷۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۴۱.    
۷۱. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۲۷.    
۷۲. طبری، عمادالدین، تعریب کامل بهائی، ج۲، ص۳۷۰.    
۷۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۶.    
۷۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۷.    
۷۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۱۳.    
۷۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۵.    
۷۷. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۲۸.    
۷۸. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۹.    
۷۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۶۳.    
۸۰. طبری، عمادالدین، کامل بهایی، ج۲، ص۳۶۲.    
۸۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۶۹.    
۸۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۶۸.    
۸۳. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۸۶.    
۸۴. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۸۵. طبری، عمادالدین، کامل بهایی، ج۲، ص۳۶۲.    
۸۶. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۶۴.    
۸۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۷۴.    
۸۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۷۵.    
۸۹. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۴.    
۹۰. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۸۹.    
۹۱. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۹۹.    
۹۲. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۳.    
۹۳. صدوق، محمد بن علی، الامالی، مجلس ۳۱، ص۲۳۰، ح ۳.    
۹۴. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۴.    
۹۵. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۳.    
۹۶. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۱۰۰.    
۹۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۶۲.    
۹۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۶۳.    
۹۹. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۳-۲۱۶.    
۱۰۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۴۲.    
۱۰۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۴۳.    
۱۰۲. راوندی‌، قطب‌ الدین، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۲، ص۷۵۳.    
۱۰۳. طبری صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۰۴.    
۱۰۴. فروخ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۵۸.    
۱۰۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۷۰.    
۱۰۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۸۴.    
۱۰۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۸۵.    
۱۰۸. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۳۱.    
۱۰۹. قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۴۹۳.    
۱۱۰. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطّفوف، ص۲۱۹.    
۱۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۴۰.    
۱۱۲. قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۲، ص۳۳.    
۱۱۳. بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۴۸۰.    
۱۱۴. ذهنی تهرانی، سید محمدجواد، از مدینه تا مدینه (مقتل)، ص۹۵۴.    
۱۱۵. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۳، ص۳۰۸.    
۱۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۸۷.    
۱۱۷. بحرانی، عبدالله، العوالم، الامام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۵۸۴.    
۱۱۸. ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۲۸.    
۱۱۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۲.    
۱۲۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۳.    
۱۲۱. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۸۹.    
۱۲۲. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۶۲.    
۱۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۹۶.    
۱۲۴. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۳۲۷.    
۱۲۵. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السلام)، ص۴۲۲.    
۱۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۰.    
۱۲۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۱.    
۱۲۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۳.    
۱۲۹. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۱۷۷.    
۱۳۰. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۲، ص۸۱-۸۲.    
۱۳۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۲.    
۱۳۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۳.    
۱۳۳. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۱۳۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۴.    
۱۳۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۵.    
۱۳۶. مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۳۱۹.    
۱۳۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۳۰.    
۱۳۸. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۹۰.    
۱۳۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۴.    
۱۴۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۵.    
۱۴۱. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۶، ص۱۲۰.    
۱۴۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۷.    
۱۴۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۴۰۸.    
۱۴۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۴۰۹.    
۱۴۵. مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۳۱۹.    
۱۴۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۴۱۱.    
۱۴۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۴۱۰.    
۱۴۸. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲۴.    
۱۴۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۴.    
۱۵۰. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۳، ص۲۵۹.    
۱۵۱. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۵.    
۱۵۲. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۹.    
۱۵۳. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۴.    
۱۵۴. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۷.    
۱۵۵. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۶.    
۱۵۶. شبر، جواد، ادب الطف، ص۷۴.    
۱۵۷. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۶.    
۱۵۸. السماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ص۶۴.    
۱۵۹. پورامینی، محمدامین، مع رکب الحسین، ج۶، ص۴۱۰.    
۱۶۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۲۴.    
۱۶۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۲۵.    
۱۶۲. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص۹۰.    
۱۶۳. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۶.    
۱۶۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۰.    
۱۶۵. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السلام)، ص۲۸۳.    
۱۶۶. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۱۸.    
۱۶۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۹۸.    
۱۶۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۲۸.    
۱۶۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۲۹.    
۱۷۰. ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۷۱.    
۱۷۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۹۸.    
۱۷۲. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۸.    
۱۷۳. ابن‌ جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۹.    
۱۷۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۱۲۰.    
۱۷۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، باب مولد الحسین بن علی، ص۴۶۶.    
۱۷۶. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۸.    
۱۷۷. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۶، ص۳۶۲.    
۱۷۸. ابن اثیر،علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۸.    
۱۷۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۲۹.    
۱۸۰. امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹.    
۱۸۱. ابن‌ جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۹.    
۱۸۲. ابن‌ عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۱۲۰.    
۱۸۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۰۲.    
۱۸۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۰۳.    
۱۸۵. اصفهانی، ابوالفرج، کتاب الاغانی، ج۱۶، ص۳۶۲.    
۱۸۶. شبلنجی شافعی، مؤمن بن حسن، نور الابصار، ص۳۵۸.    
۱۸۷. شبر، جواد، ادب الطف، ج۱، ص۶۱.    
۱۸۸. البری، محمد، الجوهره فی نسب الامام علی و آله (علیه‌السلام)، ص۴۶.    
۱۸۹. خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۴، ص۵۳.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۱.






جعبه ابزار