سفیه (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سفيه:(كَانَ يَقُولُ سَفيهُنَا) تعبير به
«سفيه» در اينجا ممكن است معناى جنسى و جمعى داشته باشد، يعنى
سفهاى ما براى خدا همسر و فرزندان قائل بودند، شبيه و شريكى انتخاب كرده بودند، و از راه حق منحرف شده وسخنى به گزاف مىگفتند.
اين احتمال را نيز بسيارى از مفسران دادهاند كه:
«سفيه» در اينجا همان مفهوم فردى را دارد و اشاره به «
ابلیس» است، كه بعد از مخالفت فرمان خدا نسبتهاى ناروايى به ساحت مقدس او داد، حتى به دستور
پروردگار دائر به سجده بر
آدم (علیهالسلام) رسماً اعتراض كرد، و آن را دور از حكمت شمرد، و خود را برتر از آدم عليه السلام پنداشت.
(وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا) (و اينكه
سفيه ما ابليس درباره
خداوند سخنان ناروا مىگفت.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
سفه - به طورى كه
راغب گفته- به معناى خفت نفس است، كه از كمى عقل ناشى مىشود.
اين آيه هم در مقام تاكيد جمله
(لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً) است، و منظورشان از جمله
سفيه ما مشركينى است كه قبل از ايشان در ميان
جنيان بودهاند. بعضى
هم گفتهاند: منظور ابليس است كه او نيز از
جنيان بوده. ليكن اين احتمال از سياق آيه بعيد است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «سفیه»، ص۲۹۳.